مثابه معدن
“انسان را به مثابه معدن که دارای احجار کریمه است مشاهده نما به تربیت جواهر آن به عرصهٔ شهود آید و عالم انسانی از آن منتفع گردد”
حضرت بهاءالله
بنیان باقی
“تا توانید در فکر آن باشید که در این عالم نیستی علم هستی بر افرازید و در این جهان بی بنیاد، بنیان باقی تأسیس نمائید”
حضرت عبدالبهاء
روز فضل اعظم
“امروز روز فضل اعظم و فیض اکبر است باید کل به کمال اتحاد و اتفاق در ظل سدرهٔ عنایت الهی ساکن و مستریح باشند”
حضرت بهاءالله
فصل اوّل: نگاهی جامع به کتاب ایقان
مقدّمه
روزگاری بود که خبری از “ایقان” نبود. زمستان شکّ و تردید بر عرصۀ سرزمینم خیمه زده بود. عقول، همه، مسخ شده بود و ارواح، همه، منجمد گشته بود. طوفانهای تعدّی تند میوزید و سرماهای ستم سخت میشورید. یخبندان حرمان احاطه داشت، زمهریر زشتی زوزه میکشید، و بوران بدبختی تازیانه میزد. مردم سرزمینم به سکون و سکوت مجبور شده بودند و یاران دیارم به ثبوت و سقوط محکوم گشته بودند. مردم در بیغولههای بلاهت، رمز حیات میجستند و در حجرههای حماقت راز نجات مییافتند. آری، روزگاری سکرات موت اهل اقلیمم را اخذ کرده بود، زیرا از “ایقان” هیچ خبری نبود.
موسیقی از علوم ممدوحه
“موسیقی از علوم ممدوحهٔ درگاه کبریاست”
حضرت عبدالبهاء
ای ذبیح الله
“ای ذبیح الله زقربانگاه عشق
برمگرد و جان بده در راه عشق”
حضرت بهاءالله
بخش اوّل- شان نزول آن
ظاهر قضیه این است که خال اکبرِ حضرت باب برای زیارت اماکن مقدّسۀ شیعه به کربلا میرود، ولی به ارادۀ الهی به حضور جمال مبارک احضار میشود و پس از تقدیم اسئلۀ کتبی خود، کتاب مستطاب ایقان در پاسخ به آنها نازل میگردد؛ امّا از شواهد و قرائن چنین بر میآید که حادثه ابعاد مرموز دیگری هم داشته است.