از هر دری سخنی در دیانت بهائی

“اثبات” حقانیت دیانت بهایی

بارها به مسلمانانی بر خورده ام که از بهاییان “اثبات” حقانیت دیانت بهایی را جویا می شوند. خوب است که به چند نکته در این مورد توجه کنیم

1) از آنجا که انسانها تعاریف مختلفی از مفهوم “اثبات” دارند، بعد از آوردن همه دلایل باز هم باید ثابت نماییم که حرفهای گفته شده به عنوان یک اثبات قابل پذیرفتن است، و بازی به میدان جدلی وارد می شود که به هیچ نتیجه ای منتهی نمی شود. توجه نمایید که مثلا علمای عقل گرا‌ به دلایلی که اهل ادیان در اثبات خداوند و معتقدات روحانی خود دارند، اعتباری نمی دهند. اگر جز این می بود و دلایلی چون معجزه و غیره می توانست اثبات ادعایی نماید پس چرا قاطبه علمای ارض اعتقادی به دیانت اسلام و معجزه پیامبر یعنی قرآن ندارند.
2)اثبات درستی یک امر در بیشتر موارد منجر به یک حرکت و تغییر نمی شود، چه که از میدان عمل تا بادی نظر فاصله بسیار است. ما انسانها از درستی بسیاری از چیزها اطلاع داریم اما قدمی در جهت آن بر نمی داریم. پس اگر عمل برای ما مهم می باشد اثبات نظری امر بهایی، اگر هم ممکن باشد، باز هم ما را به مقصود نمی رساند.
اگر چه احادیث و آیات قرآنی در مورد ظهور حضرت بهاءالله و تاسیس مدنیت الهی زیاد است و ذکر احادیث و روایات ممکن است که در تشخیص حق از باطل کمک نماید، اما کسی از تمامی آن مطالب نمی تواند یک برهان راسخ بر حقانیت امر الهی استخراج نماید. از این موضوع هم بگذریم، بعد از تطابق تمامی احادیث و آیات با امر بهایی ، باز هم آنچه مهم است آنست که این تصدیق منجر به عمل و ایجاد تغییری در زندگی فرد بشود. مگر نه آنست که پرهیز از دروغ و غیبت و دزدی و مردم آزاری در همه ادیان وجود دارد. پس چرا بهایی بودن مهم است. آیا خداوند دینی برای ما فرستاده تا فقط دعا و نیایش جدیدی یاد بگیریم، اموات را به شکل دیگری دفن نماییم و روزه را به شکل دیگری بگیریم؟
حضرت بهاءالله در ابتدای کتاب اقدس می فرماید که برای نزول احکام جدید به رسالت مبعوث نگشته اند. منظور از رسالت حضرت بهاءالله “فک رحیق مختوم” است. یعنی استقرار مدنیتی که خداوند برای بشر در این دور در نظر گرفته است. پیام بهاءالله ارتباط مستقیمی با زندگی انسان در این زمان دارد. این تعالیم حامل پیام جهت دهنده ای است که پیشرفتهای فکری و صنعتی حاصله در این عصر را به یک زندگی متعالی و سعادتمند رهنمون می شود.
تجربه انسان در قرن پیش به ما آموخت که پیشرفتهای عظیم در علم و دانش و صنعت و فن آوری، به تنهایی، اساس محکمی برای آسایش و آرامش نوع بشر نخواهد بود. انسان این توانایی را دارد که تمام امکانات را در انهدام و ویرانی جامعه انسانی بکار گیرد.
از دید من دیانت بهایی تاکید بر آن دارد که افراد بر روی تعالیم این دیانت تفکر کنند، آثار طلعات مقدسه را مطالعه کنند و روح آموزه ها و ارتباط مستقیم آن را با نیاز های بشر امروزی دریابند. اقبال انسانها به دین آیین بهاءالله و ورود به جرگه مقبلین نه از روی استدلالات عقلی است که در بیشتر موارد به خاطر یک نیاز است. نیاز به تغییر در وضع عالم،‌به زیستن در صلح و آرامش، به وحدت و هارمونی.
دیانت بهایی به ما می گوید برای درک بهتر این نیاز درونی لازم است تا ترک تعصبات جاهلیه نماییم و با دیدی باز تحری حقیقت نماییم. این حقیقت را باید با نگاه کنجکاو به پیرامون خود و وضع نا بسامان عالم بیابیم نه در تطابق احادیث و آیات. قال یقول گره از کار ما نخواهد گشود.
وقتی این نیاز درونی را احساس نمودیم باید در جهت تغییر قدم برداریم. دیانت بهایی خدمت به عالم انسانی را سر آغاز پیام خود قرار داده است. خدمت به عالم انسانی ترجیع بند اصلی آثار طلعات مقدسه می باشد؛ چرا که خدمت آغاز تغییر است. تغییر در خود و تغییر در جهان پیرامون خود. این خدمت و اقدام جمعی ضامن تحقق اهدافی چون صلح عمومی و وحدت عالم انسانی است. مرکز جهانی بهایی در این ۴۰ و اندی سال گذشته شب و روز وجهه همت خود را صرف تنظیم نقشه های عظیمی نمود تا خیل پیروان بهاءالله را وارد عرصه خدمت به نوع بشر نماید. آنچه که یک بهایی را از غیر بهایی ممتاز می کند نه آنست که بهایی با قبول دین بهاءالله کلید بهشت را یافته بلکه آنست که راه صحیح خدمت به نوع بشر را فرا روی خود گشاده می یابد. وقتی در این جریان قرار بگیریم می بینیم که بهایی شدن آسان ترین، طبیعی ترین و مفید ترین اقدامی است که برای نجات جهان باید انجام دهیم. نه نیازی به حدیث خواهد بود و نه معجزه ای طلب خواهیم نمود.