عمو نوروزم، پاره تنم، قند و عسلم به شعله همین فانوسی که الان دارم با نورش این نامه رو مینویسم قسم، اگه امسالم اومدی و منو به نمد کلاهتم نگرفتی، هر چی دیدی از چشم خودت دیدی.
اومدم بنویسم عمونوروز عزیزم ولی یادم افتاد ما این حرفا رو با هم نداریم پس نورنورک جان یه سال دیگه هم تموم شد ولی تو آخرش نگفتی این پولایی که هر سال من به بدبختی با دایره زدن جمع میکنم تو به کدوم موسسه خیریه میدی.
قسمت۲ – حاجی فیروز
فایل برنامه در تلگرام: https://t.me/Persianbms/17872
عمو نوروز عزیزم، من امسال هیچ چیزی از تو نمیخوام شاید برات عجیب باشه که چطور یه بچه هیچ درخواستی نداره ولی باید بگم همینه که هست. من فقط دنبال گوش شنوایی هستم که باهاش درددل کنم.
عمو نوروز عزیز میخوام برات از شرایط سخت اینجا بگم. اینکه چطور هر شب من جون میکنم تا یه لقمه حلال ببرم سر سفره زن و بچهام. قوانین اتحادیه ما هر روز تغییر میکنه، دیگه لحظهای شده.
عمو نوروز جان قبل از هر چیزی بگم که من خیلی سست عنصرم. هر چه قدر هم که با خودم بگم نه نرو تو، نرو تو باز پاهام شل میشه و میام تو. پس همین الان ماسکت رو بزن. میخوای یه کاری کن اصلاً. دو تا بزن
کانال تلگرام پرشین بی ام اس (https://t.me/Persianbms)