در بيانات و آثار الهيّه اغلب به قلب اشاره شده و از اين لطيفهٴ ربّانى سخن بميان آمدهاست .
در کلمات مکنونهٴ عربى مىفرمايند :
ٰٰيابن الّروح فى اوّل القول فاملک قلباً جيّداً حسناً منيرا لتملک ملکاً دائماً باقياً ازلاً قديما .
پس هرکس قلب روشن و پاکى داشته باشد برطبق اين بيان احلاى روحافزا مىتواند ملک دائم باقى ازلی و قديم را مالک شود .
در کلمات مبارکهٴ مکنونهٴ فارسى مىفرمايند :
ٰٰاى دوست در روضهٴ قلب جز گل عشق مکار …
پس قلب روضهاى است که قابل انبات گل عشق و محبّت الهى است .
در همان کلمات مکنونهٴ فارسى مىفرمايند : اى پسران ارض براستى بدانيد قلبى که در آن شائبهٴ حسد باقى باشد البتّه بجبروت باقى من در نيايد و از ملکوت تقديس من روائح قدس نشنود .
در مناجاتى که از سماء مشيّت حضرت بهاءالله جلّ اسمه الاعلی عزّ نزول يافته مىفرمايد :
قلباً طاهراً فاخلق فىّ يا الهى …
حضرت عبدالبهاء در مناجاتى کوتاه و مختصر که حاوى معانى بيشمار است مىفرمايد:
ٰٰپروردگارا قلب صافى چون در عطا فرما حضرت ولىّامرالله ارواحنا لتربته الفداء مىفرمايند :
قبل از هرچيز بايد قلب را پاک و نيت را خالص نمود …
اگر در بيانات مبارکه غور و تعمق کنيم يقيناً هزاران موضع از اين قبيل بيانات الهيّه را زيارت خواهيم کرد .
در موقع زيارت اين آثار يک سؤال پيش مىآيد که چگونه در آثار انبياى الهيّه در گذشتهٴ ايّام و در اين ظهور امنع اقدس به قلب توجّه و عنايت خاصّى شدهاست و چرا افکار و عقول ادباء و شعراء و نويسندگان و متفکّرين همواره معطوف قلب بودهاست .
گمان مىرود جواب باين سؤال چندان دشوار نيست .
همانطور که قلب حسّاسترين و مؤثرترين عضو بدن است ، در عالم روح و معنى نيز محور جميع عواطف و احساسات انسانى بشمار آمده است چنانچه در مکالمه مکرّر مىگوئيم قلبم متأثّر شد و يا قلباً مشعوف شدم قلباً فلان چيز را دوست دارم و يا قلباً از فلانچيز متنفرم .
فلانکس قلبى رؤوف دارد و يا بالعکس فلانکس قسىّالقلب است .
ٰٰترديدى نيست مايه و وسيلهٴ ترقيات روحانيّه و وصول به مقامات عاليهٴ الهيّه داشتن قلب پاک و طاهر است .
قلبى که در اثر شنيدن يک آهنگ خوش روح بخش منبسط نمى شود ، دلی که در اثر ديدن مناظر زشت و نازيبا متألّم نمىگردد ، قلب نيست .
وجه تمايز انسان از حيوان همان عواطف و احساسات لطيف انسانى است انسان خوشقلب از بدبختى و بيچارگى همنوعان خود متألّم مىشود .
انسان خوشقلب راضى نمىشود که ذيروحى را از خود برنجاند و براى جلب منافع خويش وسائل تکدّر و ناراحتى ديگران را فراهم سازد ، قلب پاک از زيارت آثار الهيّه لذّت مىبرد .
دل بىآلايش از اصغاء کلمات ربّانيّه مهتزّ مىشود کسانىکه قساوت قلب دارند و از زحمت و مشقّت ديگران شاد و مشعوف مىشوند ، افرادىکه نار حسد و بغض همواره در دلشان زبانه مىکشد ، نفوسيکه راحت و آسايش خود را در رنج و زحمت ديگران مىپندارند ، آن گروه مردمى که همواره در صدد صدمه و ايذاء همنوعان خويش هستند يقيناً قلبشان مغبّر و مکدّر است .
اينان از سرچشمهٴ حيات روحانى ننوشيدهاند و از باران نيسانى بهره و نصيب نبردهاند .
مقام و رتبهٴ انسانى که بوظائف و تکاليف خود در برابر اين تاج وهّاج انسانى که باو عطا شده واقف و آگاه است بسيار بلند و رفيع است.
پس اگر اين بيان مبارک را زيارت مىکنيم که مى فرمايند :
اگر مالک قلب روشن و پاکى شوى مالک ملک ابدى هستى بايد يقين حاصل کنيم که قلب پاک چنين مقام بزرگى را در بردارد.
اگر در مناجات بدرگاه قاضىالحاجات از خدا مىخواهيم که قلب پاک و طاهرى بما عنايت فرمايد و يا قلبى چون درّ صاف عطا نمايد ، بايد از صميم قلب معتقد باشيم که با اين هديه و ارمغان الهى در دنيا و عقبى شاد و رستگار خواهيم شد .
بيائيد بکوشيم تا باين موهبت الهى فائز گرديم قلوبمان را از زنگ ضغينه و بغضاء پاک و منزّه کنيم حسد را که بفرمودهٴ مبارک يأکل الجسد است ، به قلب خود راه ندهيم و از خود برانيم از غم ديگران ما هم متألّم شويم و با سرور و شادى همنوعان شريک و سهيم باشيم از گريهٴ بينوايان و درماندگان ما هم بگرييم و درد آنها را چاره سازيم ،
در سحرگاه و شبانگاه بدرگاه پروردگار با تضرع و ابتهال مناجاتکنيم و از صميم قلب بگوئيم :
«پروردگارا قلب صافى چون در عطا فرما».
(آهنگ بدیع سال ۱۹ شماره ۹)
طلوعی دیگر(Tlgrm.in/tolouidigar)