2007-02-16
در حدود سال 1260 هجری قمری (1844 میلادی) گروههایی از پیروان ادیان مختلف با توجه به بشارات كتب مقدسهء خود منتظر ظهور موعود بودند؛ از جمله فرقهء شیخیه از مسلمانان و فرقههایی از مسیحیان. بعضی از این مسیحیان به اراضی مقدسه در فلسطین رفتند و منتظر ظهور موعود نشستند؛ اما شیخیه در اطراف ایران پراكنده شدند و به جستجوی موعود پرداختند. یكی از آنها ملاحسین بشرویهای بود كه در مسیر جستجوی خود به شیراز رسید و اولین كسی بود كه موعود را در جوانی 25 ساله به نام سید علی محمد شیرازی (1235-1266 هجری قمری) شناخت.
ایشان كه به عناوین حضرت باب، حضرت نقطهء اولی، و حضرت اعلی مشهورند، مانند همهء پیامبران الهی از علما و دانشمندان نبودند، بلكه به شغل تجارت اشتغال داشتند؛ با این وجود، كلماتی از زبان و قلم ایشان جاری میشد كه جز به وحی الهی نمیشد نسبت داد. آیات بسیاری، چندین برابر قرآن كریم، با سرعت بسیار از قلم ایشان نازل میشد به طوری كه دانشمندان بزرگی مثل آقا سید یحیی دارابی به ایشان ایمان آوردند. ازجمله آثار مباركهء ایشان میتوان به كتابهای بیان كه امالكتاب دور بابی محسوب میشود، قیومالاسماء یا تفسیر سورهء یوسف، تفسیر سورهء كوثر، رسالهء اثبات نبوت خاصه، و بسیاری آثار دیگر اشاره كرد.
به زودی عدهء زیادی از اهالی ایران به حضرت باب ایمان آوردند؛ اما علما و امرا، یعنی ملایان و شاهزادگان و حكام كه قدرت خود را در خطر میدیدند، مانند زمان ظهور همهء پیامبران گذشته، به مخالفت برخاستند. حضرت باب را از شیراز به اصفهان و ماكو و چهریق تبعید كردند و بالاخره در سال 1266 هجری قمری در تبریز تیرباران نمودند. پیروان ایشان را زندانی، شكنجه و اعدام نمودند و اموالشان را به غارت بردند و زنان و اطفالشان را اسیر یا آواره كردند؛ اما همانطور كه هرگز بشر نتوانسته است پیامبران الهی را شكست دهد، این بار هم با همهء این اقدامات وحشیانه، امر الهی به پیشرفت ادامه داد و هرچه بیشتر مورد آزار و انكار قرار گرفت، حقانیت آن بیشتر بر منصفین آشكار شد.
حضرت باب همیشه پیروان خود را بشارت میدادند كه به زودی پیامبری ظاهر خواهد شد كه مقامی بسیار عظیمتر از ایشان خواهد داشت و با ظهور او بشارات كتب مقدسهء قبل به تحقق خواهد پیوست. در سال 1279 هجری قمری (1863 میلادی) میرزا حسینعلی نوری كه از پیروان حضرت باب بود در بغداد مقام خود را به عنوان موعود بیان آشكار فرمود و اكثر پیروان حضرت باب به ایشان ایمان آوردند.
میرزا حسینعلی نوری (1235-1300 هجری قمری) ملقب به بهاءالله كه دو سال از حضرت باب بزرگتر بودند و در راه اعلان و انتشار امر ایشان قیام كردند، فرزند یكی از وزرای مشهور محمدشاه قاجار به نام میرزا بزرگ نوری بودند؛ اما پیشنهاد وزارت را بعد از وفات پدر نپذیرفتند. در جریان آزار و اذیتهای پیروان حضرت باب ایشان هم چند بار زندانی و در نهایت به بغداد در خاك عثمانی تبعید شدند و اموالشان به غارت رفت. ایشان سپس توسط دولت عثمانی و به تحریك دولت ایران به اسلامبول، ادرنه و بالاخره به عكا در خاك فسلطین، كه درآن زمان جزء ایالات دولب عثمانی بود، تبعید شدند و در زندان عكا كه مخوف ترین و كثیف ترین زندان عثمانی بود، تا پایان عمر زندانی گشتند.
حضرت بهاءالله با وجود اینكه همیشه در تبعید و زندان به سر میبردند، آثار مباركهای از قلم ایشان به وحی الهی نازل شد كه مفصل ترین مجموعهء كتب مقدسهء ادیان است. از جمله میتوان به كتاب اقدس كه امالكتاب دور بهائی است، كتاب ایقان، كلمات مكنونه، هفت وادی و چهار وادی، الواح خطاب به پادشاهان و رؤسای ادیان، و بسیاری دیگر، اشاره كرد.
حضرت بهاءالله برای جلوگیری از انشعاب و فرقهفرقه شدن پیروان خود (بلائی كه متأسفانه بر سر همهء ادیان الهی آمده است) علاوه بر اینكه در آثار بیشمار خود احكام و تعالیم دیانت بهائی را مفصلاً شرح دادند، مركز عهد و پیمان خود را نیز رسماً و به طور كتبی در وصیتنامهای كه با مهر و امضای ایشان موجود و كاملاً معتبر و موثق است، تعیین فرمودند؛ یعنی از پیروان خود خواستند كه برای كسب هدایت و رفع اختلافات خود به پسر ارشد ایشان، حضرت عبدالبهاء (1260-1344 هجری قمری)، مراجعه كنند. به همین ترتیب حضرت عبدالبهاء، ضمن اینكه در دوران حیات خود الواح بیشماری در موضوعات مختلف مرقوم فرمودند و به سؤالات گوناگون افراد بهائی و غیربهائی پاسخ دادند، در وصیتنامهای با خط و امضاء و مهر خود، حضرت شوقیافندی، نوهء ارشدشان را، به عنوان ولیامرالله معرفی فرمودند. اما حضرت ولیامرالله به جای اینكه جانشینی برای خود تعیین فرمایند، بر طبق دستورات مندرج در آثار حضرت بهاءالله و حضرت عبدالبهاء، به تأسیس نظم اداری اقدام فرمودند، یعنی مؤسساتی انتخابی به نام محافل روحانی یا بیوت عدل كه ادارهء جامعهء بهائی را به عهده دارند و مقالهء آینده به شرح آن اختصاص خواهد یافت.
در مدتی كمتر از 170 سال كه از آغاز ظهور جدید میگذرد دیانت بهائی در عالم گسترش زیادی یافته است و با اینكه هنوز تعداد پیروان آن خیلی زیاد نیست و حدود 6 میلیون نفر برآورد میشود، در سراسر عالم، حتی در دورافتادهترین جزایر اقیانوس آرام و اعماق جنگل های آفریقا نفوذ كرده است، به طوری كه به شهادت دائرهالمعارف بریتانیكا از جهت وسعت انتشار، بعد از دیانت مسیح، دومین دیانت عالم است.
جامعهء بهائی در سازمان ملل متحد به عنوان یك سازمان مذهبی غیردولتی عضویت دارد و در بعضی از شوراهای آن مقام مشاور را داراست. بهائیان در همهء كشورهای جهان به خدمات اجتماعی و اقتصادی مشغولند و در بیشتر كشورهای جهان محافل خود را رسماً به ثبت رساندهاند. به طور خلاصه، در مدتی كوتاه دیانت بهائی به دیانتی جهانی تبدیل شده است و سهم خود را در تحول تاریخ جهان بر عهده گرفته است.
منبع: سایت نقطه نظر