از دوران اندیشمندان یونانی تا زمان حال مسئله جبر و اختیار به عنوان یکی از بحثهای مشکل فلسفی همواره مورد توجه بوده و مؤثر در علوم اخلاقی، الهیات، متافیزیک و روانشناسی گردیده است. سؤال در این بوده که آیا انسان دارای آزادی و قدرت انتخاب در مسیر افکار و اعمال خویش است و اگر چنین است تا چه حد و یا اراده و اعمالش صرفاً نتیجه اجتناب ناپذیر عوامل خارجی و حوادث گذشته میباشد و او در کنترل زندگی خویش نقشی ندارد و یا مشیت الهی بر زندگی انسان حاکم است.
برای روشن کردن مطلب متذکر میشویم که موجودات دیگر از جماد، نبات و حیوان نمیتوانند مختار باشند زیرا دستخوش طبیعت هستند و به حکم مقتضیات عمل میکنند و در مسیری که برای آنها مقرر گردیده ادامه میدهند. به طور مثال هرگز نمیتوان گفت کاری که حیوان کرده بد است یا خوب زیرا چنان کرده که میبایست بکند یا نمیتوانست جز آن بکند.
اما امتیاز اختیار در بین همه موجودات خاص انسان میباشد زیرا میتواند مقاومت و مخالفت طبیعت کند، کشف مجهولات نماید و مفتخر به اختراعات گردد. انسان میتواند بخواهد یا نخواهد و به آنچه خواسته یا نخواسته عمل کند یا نکند. اگر بشر در اعمالش اختیار نداشت ظهور پیامبران برای هدایت مردم بیمورد بود و اگر انسان آزاد و مختار نبود و در اعمالش مجبور بود دیگر توبه و طلب بخشش و آمرزش گناه بیهوده بود. آنجا که اختیار نباشد مواخذه و مجازات هم نیست مانند عدم مجازات بیماران روحی.
انسان به دو وسیله خود را مختار میداند، اول قبل از شروع به عملی با تردید تفکر میکند که بکنم یا نکنم، بروم یا نروم و این بدین معنی است که اختیار رفتن یا نرفتن را داراست و دوم ندامتی یا رضایتی است که بعد از عمل حاصل میکند. همین که احساس میکنیم که چرا این کار را کردیم یا نکردیم نشانه آن است که میتوانستیم نکنیم و به اراده خود این کار را کردیم یا نکردیم. اگر احساس اختیار در خود نمیکردیم و چنانچه کسی میخواست اختیار را از ما سلب کند و برای ما تکلیف تعیین نماید ناراحت شده اعتراض میکردیم که شما برای ما تکلیف مشخص میکنید.
تردید قبل از عمل و ندامت بعد از عمل اختیار را مشخص میکند و نشان میدهد که اختیار در مورد اعمال اخلاقی است، اعمالی که به آن نیک یا بد میگوئیم. اختیار نیکی یا بدی کردن در ما است و ما مختار در هر دو هستیم. میتوانیم اعمال خیر انجام داده زندگی پر از شادی همراه با صفات نیک داشته باشیم و هم مختاریم که در اعمال ناشایست فرو رفته ظلم و ستم روا داشته با رنج و عذاب زندگی نمائیم.
حضرت عبدالبهاء میفرمایند:” … اموری در تحت اختیار انسان است مثل عدل و انصاف و ظلم و اعتساف مختصراً اعمال خیریه و افعال شریه. این واضح و مشهود است که اراده انسان در این اعمال مدخلی عظیم دارد… مثلاً اگر خواهد به ذکر خدا مشغول گردد و اگر خواهد به یاد غیر مألوف (الفت) شود… میسر است که محب عالم گردد و یا مبغض (کینه، دشمن) بنی آدم شود و یا به حبّ دنیا پردازد و یا عادل شود و یا ظالم گردد. این اعمال در تحت تصرف خود انسان است لهذا مسئول از آن. اما مسئله دیگر در میانست و آن این که بشر عجز صرف است و فقر بحت(واضح)، توانایی و قدرت مخصوص حضرت پروردگار است و علو و دنو (پستی) بسته به مشیت و اراده جناب کبریا …. سکون و حرکت انسان موقوف به تأیید حضرت یزدان است اگر مدد نرسد نه بر خیر مقتدر نه بر شر توانا بلکه چون مدد وجود از رب جود رسد توانایی بر خیر و شر هر دو دارد … مََثَل این مقام مثل کشتی است. کشتی را محرک قوه باد و قوه بخار است و اگر این قوت منقطع ابداً حرکت نتواند با وجود این سکان کشتی به هر طرف متمایل قوه بخار کشتی را به آن سمت راند. اگر متمایل به شرق به شرق رود و اگر متمایل به غرب به غرب رود. این حرکت از کشتی نه، بلکه از باد و بخار است و همچنین جمیع حرکات و سکنات (حرکات) انسان مستمد از مدد رحمان و لکن اختیار خیر و شر راجع به انسان.”
حضرت عبدالبهاء میفرمایند:
” از خدا بخواه که در کل احوال موفق به رضا باشی و راضی به قضاء. این عالم هر قسم باشد میگذرد و بساطش منطوی (سپری) میگردد و صبح یقین میدمد و به عالم مبین منتهی میشود. توکل بر حق کن و توسل ب او جو. “
و نیز میفرمایند:” میان جبر و اختیار اعتدالی برقرار کنید و کوشش کنید تا میان اراده و الهام ربطی برقرار باشد تا با هدایت این دو قوه مکنون به اراده الله نائل آئید در این حال روحی آرام و حیاتی ثمربخش نصیب شما خواهد شد.
طلوعی دیگر(Tlgrm.in/tolouidigar)