پس از مقدمه، پل لمپل در کتاب خلق تفکر بدیع در هشت قسمت به توضیح خصوصیات فرد، به عنوان یکی از سه شرکت کننده در نقشه ملکوتی می پردازد. او خصوصیات “مروج منزلت انسانی”، “جویای حکمت”، “قهرمان عدالت”، “بخشنده ایثارگر”، “مجرای پاک” ، “عاشق باوفا”، “مبتکر اقدام سیستماتیک” و “محیی عالم انسانی” را به او می دهد. در قسمتهای بعدی به بررسی این خصوصیات می پردازیم و سپس به خصوصیات موسسات و جوامع خواهیم پرداخت.
قبل از بررسی قسمت اول لازم است به بررسی صفات خضوع و فروتنی بپردازیم که پایه کسب صفات دیگر است:
خضوع و خشوعی که حضرت بهاءالله از ما میطلبند به مفهوم پستی و حقارت در مقابل کسانی که قابلتر و لايقتر تلقّی میشوند نيست. تواضع ساختگی و تصنّعی که مشابه ريا و تزوير باشد نيست. بلکه، خضوع و فروتنی حقيقی ناشی از پی بردن به اين نکته است که ذات الهی مقتدر و قيّوم است، در حالی که جميع ساير نفوس ضعيف و محتاج به يافتن کمال هستند. مباهات ورزيدن به خود، تمجيد و ستايش از معلومات محدود خويش، ميل به کسب قدرت، و اجبار در تحميل امور در جهتی که نظر شخصی بر آن تعلّق گرفته است، ماهيت حقيقی و چهرهء واقعی خود را که همانا تجلّی هوی و هوسهای بچگانه است، نشان میدهند.
اتّصاف به خضوع و خشوع مستلزم اجتناب از ارتکاب گناه ــ يعنی قضاوت فلجکننده و خشن در مورد قصور در رعايت معيارها در زندگی ــ و نيز رد کردن ميل به رضايت از خويشتن ــ يعنی تعبيری مجدّد از معيارها، تنزّل دادن آن برای آن که با آسودگی و اولويتهای شخص انطباق يابد ــ میباشد. کلام حضرت ولی امرالله که “در اين جهان، گذشتهء ما به اندازهء آنچه که میخواهيم در آينده انجام دهيم اهمّيّت ندارد” به ما در فائق آمدن بر احساس گناه کمک میکند. اگر همواره حقيقت معيار و ميزان الهی که توسّط حضرت بهاءالله عنايت شده، حمايت و رعايت آن در جميع احوال، و امتناع از ايجاد مصالحه و سازگاری بين آن و معيارهايی که در اين دوران عموماً پذيرفته شده، ما میتوانيم از رضايت از خويشتن احتراز نماييم.
بذر خضوع و خشوع در نفس معرفت الهی مندمج است: “اشهد فی هذا الحين بعجزی و قدرتک و ضعفی و اقتدارک و فقری و غنائک.” اين بذر در مجهودات ما برای تمسّک به تعاليم الهی جوانه میزند، زيرا “للانسان ينبغی أن يکون تحت سننٍ تحفظه عن جهل نفسه و ضرّ الماکرين.” اين جوانه با اين عقيده رشد میکند که “جميع بشر در نزد خدا يکسانند” و نيز اين که “حقوقشان حقوق واحده امتيازی از برای نفسی نيست کل در تحت قانون الهی هستند مستثنائی نه…” با بررسی صادقانهء نقائص خود و صبر و تحمّل در برابر قصور و کوتاهیهای ديگران اين جوانه پرورش میيابد: “در فکر ترقّيات روحانی خويش باشيد و چشم از قصور يکديگر بپوشيد.” و وقتی که شخص “أختار أخاه علی نفسه” اين جوانه به بلوغ میرسد. و چون شخص از نفس خسته و بيزار شد اين شجر به ثمر مینشیند.
برای مطالعه صفت های فردی لازم برای خدمت منتظر پست های بعدی نگاه نو باشید: @Rethinking