دکتر محبوبه عسگری
مایکل کارلبرگ، استاد رشته ارتباطات دانشگاه وسترن واشنگتن در کتاب “آنسوی فرهنگ رقابت” راجع به مشکل بشر امروزی درباره آنچه او “فرهنگ رقابتی” می نامد صحبت می کند.
او می گويد که این فرهنگ در ساختار بیشتر سازمان ها دیده می شود، از شرکت های تجاری گرفته، تا آموزش و پرورش، و یا حتی برخی فعالیت های سرگرم کننده و ورزشی.
مشکل این فرهنگ این است که فقط به نهادهای قدرتمند جامعه خدمت می کند؛ همچنين، باعث تفرقه بین مردم و گروه ها و نهادهای اجتماعی می شود.
چرا؟
چون فرهنگ رقابتی، مردم یا گروه های اجتماعی را در مقابل هم قرار می دهد. دارای برنده و بازنده است و به “تفاوت ها” دامن می زند؛ به جای اینکه تفاوت های انسانی و توانایی های متفاوت مردم را در آغوش بگیرد و از آنها در کنار هم و با همکاری هم استفاده کند.
برای اینکه “فرهنگ رقابت” را اصلاح کنیم، کارلبرگ ما را به جمع کردن آگاهانه و عامدانه ی توانایی ها دعوت می کند تا دنیای اطرافمان را فعالانه تر “بسازیم”.
او 3 راه را پیشنهاد می کند:
1. تمرکز انرژی ها روی “آموزش و پرورش” و توانمند سازی نیروی جوان به گونه ای که آنها متوجه شوند که در این دنیای به هم وابسته ای که زندگی می کنند سلامت و بهروزی آنها بسته به رفاه جامعه ایست که آنها هم بخشی از آن هستند.
همین طور رشد توانایی های نهفته جوان ها تا بتونند در این امر مشارکت داشته باشند.
کارلبرگ می گويد که برای رسیدن به فرهنگی ماورای فرهنگ رقابت ، باید این کار را از سال های اول زندگی و دوران کودکی شروع کرد و تا دوران خطیر نوجوانی و جوانی هم ادامه داد.
2. تلاش برای راه اندازی ساختارها، الگوها و سازمان های سنجیده و متکاملی که هدفشان “تعامل” باشد و حرکتشان در جهتی باشد که انرژی رقابتی را به سمت تعامل هدایت کنند (تا خود-محوری).
لازمه این کار، روحیه همکاری و حس نوع دوستی میان آدمهاست، آدم هایی که در ذهن، قلب، و عمل شان، فراتر از فرهنگ رقابت می روند.
3. تمرکز انرژی مان را بر ساختن الگو های سنجیده و متکامل تری از زندگی های اجتماعی بگذاریم، طوری که این الگو ها وابستگی ما به یکدیگر را بصورت یک واحد اجتماعی نشان بدهند. یعنی چه؟ یعنی اینکه ما با تمام تفاوت هایمان، در کنار هم بتوانیم زندگی جمعی سالمی داشته باشیم، متوجه وابسته بودنمان به همدیگر در زندگی جمعی باشیم، الگو هایی بسازیم که ما را از دوگانگی ها و چند گانگی ها نجات بدهند و در عوض، ما را به وحدت بشری برسانند. الگوهایی که تفاوت های انسانی را سرچشمه موفقیت و بهروزی آنها بدانند و به آن تفاوت ها ارج بگذارند؛ و در آخر اینکه الگوهایی که عدالت را به مثابه اصل مرکزی یا محوری هر ساختار بداند.
کارلبرگ همه را تشویق می کند که در ایجاد و حمایت چنین فرهنگ تعاملی فعالانه شرکت کنند و به آن وسعت ببخشند.
همکار و همیار همدیگر باشیم، تا رقیب هم.
دکتر محبوبه عسگری، دکترای برنامه ریزی درسی دارند و در حال حاضر در زمینه دیالوگ گفتگو و کاربرد آن در آموزش در دانشگاه ویکتوریا مشغول فعالیت های پژوهشی هستند.
کانال نوعی دیگر (https://t.me/noeidegar)