روز 18 تیر 1229 ه.ش. (9 ژوئیه 1850) حضرت باب در حالی که فقط 31 سال سن داشتند به همراه یکی از پیروان جوان خود در میدان سربازخانۀ تبریز به ضرب 750 گلوله تیرباران شدند. آخرین سخنان حضرت باب خطاب به جمعیتی که آن روز در آن محل حضور داشتند چنین نقل شده است: «ای مردم اگر مرا میشناختید، مثل این جوان که اَجل(برتر) از شماست در این سَبیل (راه) قربان میشدید. روزی خواهد آمد که مرا بشناسید ولکن در آن روز من در میان شما نخواهم بود.»
امروز، آرامگاه حضرت باب همچون نگینی بر قلب کوه کرمل در مرکز جهانی بهائی در شهر حیفا، در میان طبقاتی از باغهای با شکوه در نهایت اقتدار و جلال میدرخشد و هر شب به یاد شبهای تاریک و تنهای تبعید، صدها چراغ کوه کرمل را نورباران میکنند. آئینی که در زادگاه خود با چنان مخالفت و آزار و اذیتی رو به رو بود امروز به اطراف عالم راه یافته است، میلیونها نفر حضرت باب را به عنوان مؤسس دیانت بابی و بشارتدهنده به آئین بهائی میشناسند و در نهایت احترام و توجه به درگاه ایشان دعا میکنند و از آثار ایشان روشنی و بصیرت برمیگیرند.
وب سایت بهائیان ایران
https://www.bahaisofiran.org/a-worldwide-faith-from-iran/a-brief-history-of-the-faith/the-bab