کتابخانهٔ دیانت بهائی

ظهور جدید برای عصر جدید-فصل هفتم

متن تایپی کتاب “ظهور جدید برای عصر جدید” بر مبنای عناوین فهرست مطالب

فصل هفتم: محبت و علاج

جسم و روح

بر اساس اعتقادات بهائی، جسم انسان وسيله ای برای ترقی روح است. زمانی كه نطفه در رحم مادر منعقد می گردد، روح به آن تعلق پيدا
می كند. جسم كم كم شكل می گيرد و روز به روز رشد و نمو می كند تا زمانی كه به دنيا می آيد. در اين عالم نيز رو به رشد و ترقی است. از آنجا كه اين جسم از عناصر مادی تشكيل شده مثل هرچيز ديگر، تا زمانی كه رشد می كند، وجود دارد. اما زمانی می رسد كه از رشد و نمو باز می ماند. يكی يكی اعضاء از حركت باز می مانند و به تحليل ميروند. و بالاخره در زمان معينی، ارتباط روح با جسم قطع می شود. روح به عالم پاك پرواز می كند و جسم تجزيه می شود و به خاك بر می گردد.

در تمام اين دوران، جسم بايد خادم روح باشد نه آنكه روحِ باقی به جسمِ ناپايدار خدمت كند.

جسم، زمانی می تواند به ترقی و تعالی روح كمك كند كه خادمی مطيع و پيوسته آمادهٔ خدمتگزاری باشد. البته بايد خادم با وفا را مواظبت نمود و وسايل آسايش و سلامت او را فراهم كرد. اگر از جسم مواظبت نشود، بيماری و صدمه آن را از پا اندازد و روح به مشكلات دچار گردد.


وحدت و يگانگی در كائنات

از ديدگاه بهائی در همهٔ عالم هستی با تمام گونه گونی و تفاوتی كه دارد يك روح وحدتی موجود است كه همه را به هم پيوسته و مرتبط نموده است.

سلامت جسمانی ما با سلامت فكری و اخلاقی و روحانی مربوط است و بيش از آنچه كه تصور شود، به سلامت فردی و اجتماعی همهٔ مردم وابسته، بلكه با زندگی حيوانات و گياهان و كل محيط زيست پيوسته و در ارتباط است.

هيچيك از احكام خداوند كه از قلم انبياء و پيامبران گذشته و امروز نازل شده بی ارتباط با جسم ما نيست. چه مستقيم و چه غير مستقيم. از اين رو در بعضی از تعاليم بهائی نسبت به سلامت جسمانی تأكيد بيشتری شده است.


زندگی ساده

حضرت عبدالبهاء در بيانی به اين مضمون می فرمايند:

”اقتصاد، اساس راحت و آسايش بشری است. آدم ولخرج هميشه در زحمت است. اسراف از طرف هر كس كه باشد، گناه نابخشودنی است. ما هرگز نبايد مثل بعضی گياهان، انگلی زندگی كنيم. هر كس بايد شغلی داشته باشد. چه شغل فكری و چه شغل بدنی، و بايد با پاكی و آزادگی، محترم و شرافتمندانه زندگی كند به طوری كه سرمشق ديگران گردد.

هرگاه شخصی به يك قرص نان خشك قناعت كند و راضی باشد، هزاران بار بهتر از آن است كه غذايی شاهانه داشته باشد ولی پول آن از جيب ديگران به ناحق درآمده باشد. فكر و روح شخص قانع، هميشه آرام و قلبش راحت و مسرور است.”

در ديانت بهائی خوردن گوشت ممنوع نيست اما حضرت عبدالبهاء می فرمايند: “در آينده خوراك انسان از ميوه و حبوبات خواهد بود. وقتی خواهد آمد كه ديگر گوشت خورده نشود. علم پزشكی هنوز در مرحلهٔ كودكی است با اين وجود ثابت شده كه غذای طبيعی ما چيزی است كه از زمين می رويد.”


الكل و مواد مخدر

استفاده از هر نوع نوشيدنی الكلی و مواد مخدر در ديانت بهائی منع شده مگر در مواردی كه پزشك دانا و ماهر برای معالجه تجويز كند.


تفريحات

ديانت بهائی ديانت زهد و رياضت نيست. لذت بردن از زيبائی ها و نعمت های طبيعت كه برای انسان به وجود آمده، سفارش شده است.

حضرت بهاءالله می فرمايند:
“لاتَحرِموا اَنفُسكُم مما خُلق لَكُم“
(خودتان را از آنچه برای شما خلق شده محروم مسازيد.)

حضرت عبدالبهاء می فرمايند:
”آنچه خلق شده همه از برای انسان است، زيرا انسان شريف ترين مخلوق خداوند است. بايد از اين مواهب و بخششهای الهی ممنون باشيم. همه چيز برای ما بوجود آمده تا به شكرانهٔ اين نعمت، زندگانی را موهبت پروردگار دانيم. اگر از اين زندگی خوشنود نباشيم، كفران نعمت كرده ايم.

وجود جسمانی و روحانی ما، نشانه هايی از رحمت خداوند است. بايد مسرور باشيم و اوقات را به ستايش و تمجيد خداوند مجيد بگذرانيم و هر چيز را قدر بدانيم.“

در كنار همهٔ اين سفارشات، اصلی به نام اعتدال حاكم است. وقتی از حضرت عبدالبهاء سئوال شد كه وقتی قمار در ديانت بهائی ممنوع است، آيا منظور همهٔ بازيها است؟ فرمودند كه بعضی بازيها اگر برای تفريح و سرگرمی باشد ضرری ندارد، ولی اگر اين تفريح به وقت گذرانی و هدر دادن اوقات عمر، منجر شود، ضرر و زيان است. چنين چيزی مورد رضای خداوند نيست. اگر تفريحی باعث تقويت جسم شود، مثل ورزش، البته مقبول است.


تفريحات

ديانت بهائی ديانت زهد و رياضت نيست. لذت بردن از زيبائی ها و نعمت های طبيعت كه برای انسان به وجود آمده، سفارش شده است.

حضرت بهاءالله می فرمايند:
“لاتَحرِموا اَنفُسكُم مما خُلق لَكُم“
(خودتان را از آنچه برای شما خلق شده محروم مسازيد.)

حضرت عبدالبهاء می فرمايند:
”آنچه خلق شده همه از برای انسان است، زيرا انسان شريف ترين مخلوق خداوند است. بايد از اين مواهب و بخششهای الهی ممنون باشيم. همه چيز برای ما بوجود آمده تا به شكرانهٔ اين نعمت، زندگانی را موهبت پروردگار دانيم. اگر از اين زندگی خوشنود نباشيم، كفران نعمت كرده ايم.

وجود جسمانی و روحانی ما، نشانه هايی از رحمت خداوند است. بايد مسرور باشيم و اوقات را به ستايش و تمجيد خداوند مجيد بگذرانيم و هر چيز را قدر بدانيم.“

در كنار همهٔ اين سفارشات، اصلی به نام اعتدال حاكم است. وقتی از حضرت عبدالبهاء سئوال شد كه وقتی قمار در ديانت بهائی ممنوع است، آيا منظور همهٔ بازيها است؟ فرمودند كه بعضی بازيها اگر برای تفريح و سرگرمی باشد ضرری ندارد، ولی اگر اين تفريح به وقت گذرانی و هدر دادن اوقات عمر، منجر شود، ضرر و زيان است. چنين چيزی مورد رضای خداوند نيست. اگر تفريحی باعث تقويت جسم شود، مثل ورزش، البته مقبول است.


پيغمبران پزشكانند

ما در دنيايی زندگی می كنيم كه هميشه تعداد اندكی از مردم، دستورات پيغمبران را اطاعت مينمايند. دنيايی كه خودپرستی و خودخواهی، بيش از محبت الله در وجود مردمان ريشه دوانده و منافع شخصی بر منافع عمومی پيشی گرفته و هوی و هوس و آرزوهای شخصی بر خوشبختی و سعادت اجتماعی و روحانی عام برتری داشته است.

عالَم به ميدانی برای جنگ مهيب ظلم و ستم و تجاوز و فقر و ثروت بی حد تبديل شده است. اين همه، اسباب بيماری های روحی و جسمی مردمانی گشته كه از پزشك دانا روی گردانده و سبب گرفتاری خود و همه گشته اند.

هيكل عالم بيمار است و جميع مردمان به عذاب مبتلا. حتی كسانی كه ندای الهی را شنيده اند و به اوامر او عمل و ارادهٔ او را اجرا می نمايند، از اين عذاب كه نتيجه گناهان مردم غافل است، بی نصيب نمانده اند. اين هيكل بيمار بايد معالجه گردد.

حضرت بهاءالله درد جهان بيمار را می دانند
و داروی آن را عنايت فرموده اند. آيا تا چه زمان جهان و جهانيان از علاج رو گردانند و همچنان رنج خواهند كشيد؟


معالجه با وسائل مادی

افراد زيادی معتقدند كه برای معالجهٔ بيماريها بايد دست به دامن قوهٔ معنوی و ماوراء الطبيعه شد. اين اعتقاد در بعضی موارد آنچنان شديد است كه هر نوع دارو و درمان مادی رد می شود. ديانت بهائی اگر چه معالجهٔ روحانی را رد نمی نمايد، اما سفارش می كند كه در زمان بيماری بايد به پزشك دانا و ماهر مراجعه كرد.

حضرت بهاءالله و حضرت عبدالبهاء و خانواده شان نيز در زمان بيماری به طبيب مراجعه می نمودند. حضرت عبدالبهاء فرموده اند كه اسباب شفای بيماری دو نوع است: جسمانی و روحانی. سبب جسمانی، مداوايی است كه طبيب نمايد و سبب روحانی، دعای مهربانان و توجه پاكان است. هر دو را بايد به كار برد. هيچيك مانع از ديگری نيست.

سپس دانش و فن پزشكی را يكی از عنايات و مواهب خداوند می دانند كه با آشكار شدن آن، همهٔ بندگان از آن بهره و نصيب می برند.

ايشان همچنان به ما می آموزند كه اگر غريزه و ميل طبيعی انسان به خاطر شيوه های نادرست زندگی، تغيير نيافته و از مسير خود منحرف نشده بود، انسان می توانست از گياهان طبی و ميوه ها برای معالجه، استفاده نمايد. اين روش در مورد حيوانات كه با غريزه و ميل طبيعی خود، هنگام بيماری از گياهان صحرا استفاده می كنند، مصداق دارد.

با اين همه می فرمايند كه اگر چه می شود با غذا و ميوه و به صورت گياهان دارويی، بيماری ها را معالجه نمود، اما دانش پزشكی هنوز ناقص است. زمانی خواهد رسيد كه اين علم به كمال برسد. آن وقت بيماری ها به انواع غذاها و گياهان خوشبو و آب های مختلف با درجهٔ حرارت متفاوت، معالجه خواهد شد.

در همهٔ اين موارد، قوه ای كه سبب شفاست از خداست. خاصيت گياهان و تمام داروها از موهبتی است كه خداوند در آنها وديعه گذاشته و همه از جانب اوست. پزشك و دارو، اسباب ظاهری است برای ياری جستن از شفای آسمانی.


شفا به وسايل غير مادی

حضرت عبدالبهاء به ما می آموزند كه راههای فراوانی برای معالجه ازطريق روحانی موجود است. يكی از آنها انتقال سلامتی است.

همانطور كه بيماری به ديگران سرايت مي كند، سلامتی هم سرايت می نمايد، اما بسيار كُند و با تأثيرِكم، در حالی كه سرايت بيماری سريع و شديد است.

تأثير سلامتی در وجود بيمار در بهترين حالت به شخص بيمار بستگی دارد. او با روحيهٔ مشتاقِ خود از شخص سالمی كه مايل است سلامتی را به او منتقل كند، تلقين می پذيرد.


چه عواملی در پديد آمدن بيماری نقش دارند؟

خشم و ترس و نگرانی مهمترين عامل برای ايجاد بيماری و شدت آن است، در حالی كه اميد و محبت و سرورِ قلب به همان نسبت، مفيد و مؤثر است.

حضرت بهاءالله فرموده اند كه غم و غصه، بلای سياه در انسان پديد می آورد و سفارش می كنند كه از آن دوری كنيم. حسد را همچون خوره و جذام كه بدن را می خورد، و خشم را عامل سوختن كبد می دانند و می فرمايند كه از اين دو بگريزيد همچنان كه از شير درنده می گريزيد.

حضرت عبدالبهاء می فرمايند كه: “وقتی انسان شاد است روحش در پرواز است. جميع نيروهای او قوت می گيرد. قوهٔ فكر زياد می شود. قوهٔ فهم شديد می شود… اما وقتی كه انسان غمگين است پژمرده می شود. همهٔ قوای او ضعيف می شود. فهم و درك او كاهش می يابد. تفكر نمی ماند. مثل مرده می شود.”

دربارهٔ شكل ديگر معالجه از طريق روحانی می فرمايند: “در اين شكل واسطهٔ شفا نيرويی روحانی است. شخص سالم با تمام نيروی فكر و قلب خود به بيمار توجه كند و شخص بيمار با نهايت توجه و انتظار، طلبِ شفا كند و اعتقاد شديد داشته باشد كه از اين شخص سالم، نيروی سلامتی به سوی من خواهد آمد.

اين توجه دو جانبه، بسيار شديد و پيوسته گردد و ارتباط قلبی محكم بين آن دو پديد آيد. شخص سالم تمام انرژی و توان خود را به كار گيرد و بيمار، نهايت اطمينان و يقين به كسب سلامتی و شفا داشته باشد. از تأثير و هيجانی كه در اعصاب بيمار پديد آيد، شفا حاصل شود و بيمار علاج يابد.

اما تمام اين روشهای معالجهٔ روحانی، اثرش محدود است و ممكن است در بيماری های شديد، با تمام توجه و ارتباط محكم، شفا حاصل نشود.”


قوهٔ روح القُدس

بزرگترين وسيلهٔ شفا، قوهٔ روح القدس است. در اين روش نه لازم است كه تماسی حاصل شود نه نگاهی نه حتی لازم است بيمار در جايی حاضر شود. بيمار چه ضعيف باشد چه قوی، القای نيروی روحانی از سوی مظهر امر به بيمار، سبب شفا گردد.

حضرت عبدالبهاء می فرمايند:
“شفايی كه به وسيلهٔ قوهٔ روح القدس حاصل شود، تمركز ذهن و تماسِ مخصوص لازم ندارد. مظاهر مقدسه و بندگان خالص و مخلص خداوند، دارای اين موهبت هستند كه چون طبيب روحانی، نيروی معنوی برای شفای بيماران، از خدا طلب نمايند. ممكن است كه بيمار در شرق باشد و طبيب روحانی در غرب؛ ممكن است اين دو يكديگر را نشناسند، ولی به محض آن كه شفا دهنده قلباً به خدا توجه كند و دعا نمايد و از دريای فضل و بخشش خداوند طلب عنايت نمايد، مريض شفا يابد.”

چنين به نظر می رسد كه حضرت مسيح و حواريون از اين طريق شفا می بخشيدند. نظير اين گونه اعمال شفا دهنده در طول قرنها به افراد مقدس نسبت داده شده است.

حضرت بهاءالله و حضرت باب و حضرت عبدالبهاء دارای اين قوه بودند و به پيروان با وفا و مخلص خويش وعده داده اند كه به ميزان اطمينان و خلوصشان، از اين موهبت بهره مند خواهند شد.


حالت مريض

اگر مريض مشتاق باشد كه از طريق روحانی به بهبودی او كمك شود، لازم است كه به تمام قلب به خدا توجه نمايد و اعتماد كامل بر توانايی خداوند در رفع بيماری داشته باشد. او همچنين بايد به ارادهٔ خداوند و اينكه آنچه واقع شود خير محض است، مطمئن باشد.

در يك مورد حضرت عبدالبهاء به خانمی فرمودند كه جميع اين درد و بيماری او بر طرف خواهد شد و از جهت جسمانی و روحانی، شفای كامل خواهد يافت. فرمودند:
“قلباً اعتماد داشته و مطمئن باش كه به فضل و موهبت حضرت بهاءالله، همه چيز به بهترين نحو واقع خواهد شد … ولی بايد با تمام وجود توجه به ملكوت ابهی كنی؛ همان توجهی كه مريم مجدليه به حضرت مسيح داشت. در اين صورت من اطمينان می دهم كه سلامت جسمانی و روحانی خواهی يافت. تو لايق اين عنايتی. من به تو بشارت می دهم كه قابل اين موهبتی؛ زيرا قلبت پاك است. مطمئن باش؛ مسرور باش؛ شادمان باش؛ اميدوار باش.” هرچند در اين مورد، آشكارا بازگشت سلامت را تضمين می فرمايند، ولی هميشه چنين نيست؛ حتی اگر بيمار ايمان قوی داشته باشد.

ايشان می فرمايند كه مناجاتهايی كه برای طلب شفا صادر شده، شامل شفای جسمانی و روحانی هر دو است. از اين رو برای شفای روحانی و جسمانی تلاوت نمائيد. اگر شفا به صلاح بيمار باشد و مناسب و موافق او، البته چنين شود. ولی بعضی مواقع، شفا از بيماری، سبب ضررهای ديگر می شود كه البته اين شفا به صلاح آنها نيست. قوهٔ روح القدس بيماری جسمانی و روحانی هر دو را شفا دهد.

به شخص بيمار ديگری می فرمايند: “گاهی ارادهٔ خداوند چيزی است كه ما حكمت آن را نمی دانيم، ولی بعد از مدتی علت آن ظاهر می شود. اعتماد به خدا كن و به او توكل نما و به اراده حق تسليم شو. خدا رئوف است و رحمان است و رحيم … فضل و عنايتش حتماً شامل حالت خواهد شد.”

ايشان به ما می آموزند كه سلامت روحانی به سلامت جسمانی كمك می كند. ولی سلامت جسم به عوامل زيادی بستگی دارد كه بعضی از آنها از ارادهٔ ما خارج است. به خاطر همين است كه عالی ترين حالت روحانی نيز، در همهٔ موارد، نمی تواند سلامت جسم را تضمين كند.

مقدس ترين مردان و زنان نيز گاهی بيمار می شوند. با اين همه، شكی نيست كه حالت روحانی بر سلامت جسمانی اثر می گذارد.

حضرت عبدالبهاء به خانمی كه از ضعف جسمانی شكايت نموده بود می فرمايند: ”از الطاف حضرت بهاءالله می خواهيم كه روحت قوی گردد تا به قوهٔ روحت، جسمت شفا يابد.”

و نيز می فرمايند: “حضرت يزدان به انسان قوای عجيبه بخشيده تا هميشه توجهش به بالا باشد و هر نعمتی را طلب نمايد. از جمله، شفا را از فضل و موهبت او بخواهد. اما انسان قدر اين نعمت بزرگ را نداند و به خواب غفلت گرفتار و از جميع عنايات پروردگار غافل مانَد. از نور رو برگرداند و در تاريكی زندگی كند.”


شفا دهنده

نيروی شفای روحانی در همه انسان ها كم و بيش موجود است. ولی پزشكی كه به محبت الهی اقدام به معالجه نمايد، دارای قدرت فوق العاده می گردد.

حضرت بهاءالله به طبيبی می فرمايند كه هنگام معالجه بيماران ابتدا از نام خداوند و ذكر او ياری بطلبد و آنگاه دانش پزشكی را به كار گيرد. می فرمايند: “طبيبی كه از جام محبت من سرمست شد، ديدار او شفا و نَفَسِ او رحمت و اميد است.”

حضرت عبدالبهاء نيز در بيانی، به پزشكی كه قلبش مملو از محبت مظهر امر است، اشاره می كنند و می فرمايند: “هرگاه طبيبی به محبت بهاء پر شد و غير او را فراموش نمود، روح القدس در نَفَس او می دمد و روح زندگی در قلبش موج می زند و نور آيات از روی او می تابد چنين طبيبی با تماس دست خويش، بيمار را شفا می دهد”

و به خانمی می فرمايند: “ای طبيب روحانی؛ توجه به خدا نما، با قلبی سرشار از محبت و جذب و شوق و وله و اشتياق، درحالی كه ناظر به ملكوت او هستی و طالب روح قدسی او؛ چنان كه شادی و سرور، همهٔ وجودت را در برگرفته باشد، در اين حالت، خداوند تو را، برای شفای بيماری ها، به روحی از جانب خود ياری می بخشد.”

باز به همان خانم می فرمايند: “به ملكوت الهی روی بياور و طلبِ سلامت و شفا برای بيماران نما؛ در حالی كه قلبت مطمئن است كه به نيروی اسم اعظم و روح محبت الله، اين شفا حاصل خواهد شد.”


چگونه همه می توانند كمك كنند

وقتی يك نفر مريض می شود و طبيب به معالجه او می پردازد، همهٔ كسانی كه بيمار را می شناسند يا نمی شناسند، می توانند به او كمك كنند.

پرستاری از بيمار و ديدار از او و دادن روحيهٔ اميد، می تواند در بهبودی او تأثير داشته باشد. از ميان همهٔ روشهای كمك، اثر دعا بيشتر است.

حضرت عبدالبهاء می فرمايند:
”تضرع و دعا در حق ديگران البته مؤثر است.“

دوستان و نزديكان بيمار، اثر مستقيم در حال او دارند. چه بسا رفتار بستگان و دوستان و نزديكان بيمار را بهتر يا بدتر كند. حتی افراد جامعه در حال بيمار مؤثرند.

اگر چه اين تأثير، در مورد افراد، قابل اعتنا به نظر نمی رسد، اما در مورد تودهٔ مردم صدق می كند. به جامعه ای فكر كنيد كه ديانت و توجه به خدا و اميد و محبت، فرهنگ جاری در آن است؛ يا جامعه ای كه خودخواهی و
جاه طلبی و ماده پرستی يعنی مال اندوزی و برتری جويی در آن، نشانهٔ شخصيت افراد باشد؛ يا جامعه ای كه اعضای آن سعی در خدمت كردن به يكديگر بدون هيچ چشم داشتی داشته باشند و شادی و صفات نيكو، نشانهٔ بارِزِ آن جامعه باشد. در هريك از اين جوامع، افراد نقش دارند.

فرد، شادی و سلامت در جامعه ايجاد می كند و از آن نيز اثر می گيرد يا با كارِ شبانه روزی، در پی درآمد بيشتر است تا زندگی مرفه تری برای خود فراهم كند. او در تعيين وضع جامعهٔ خود سهم دارد و البته از آن جامعه اثر می پذيرد. در هر حالت، محيط اطراف می تواند حال ما را خوش و خوشتر نمايد و يا كسالت و افسردگی و بيماری آورد.

در دنيای امروز، دسترسی به سلامت كامل برای همه كس ممكن نيست؛ اما هركس می تواند واسطهٔ نزول سلامت از روح القُدس باشد. او می تواند با قلبی سرشار از عشق و محبت نسبت به خداوند و همهٔ مخلوقات او، به ملكوت توجه نمايد و آيات و مناجات بخواند و از نيروی شفابخشِ كلمات حق در بهبود و سلامت خود و ديگران مؤثر باشد.

مناجاتهای زيادی از قلم حضرت بهاءالله و حضرت عبدالبهاء در مورد شفا نازل شده است. اينك يك نمونه از اين مناجاتها ذكر می شود.

بسمه المهيمن علی الاسماء
الهی الهی اسالُك ببحر شفائك و اشراقات انوار نير فضلك و بالاسم الّذی سخّرت به عبادك و بنفوذ كلمتك العليا و اقتدار قلمك الاعلی و برحتمك الّتی سبقَت من فی الارض و السماء ان تُطهرَنی بماء العطاء من كلّ بلاء و سقمٍ و ضعف و عجز ای رب تری السائل قائما لدی باب جودك و الآمل متمسكا بحبل كرمك اسألك ان لا تخيبه عما اراد من بحر فضلك و شمس عنايتك. انّك انت المقتدر علی ما تشاء لا اله الاّ انت الغفور الكريم.


عصر ذهبی

شايد برای ما، تصور زمانی كه همهٔ دردها و رنجها و بيماريها به شفا و سلامت كامل تبديل گردد، ممكن نباشد.

حضرت عبدالبهاء می فرمايند كه وقتی عالم خاك با عالم ملكوت رابطهٔ حقيقی يابد و قلوب آسمانی گردد و افكار و نیات و هدفها مقدس شود، ارتباط كامل ميان قلوب حاصل شود. در اين صورت نيرويی روحانی سبب ظهور كمالات گردد. بيماريهای جسمی و روحانی شفای كامل يابند.

اين، زمانی است كه هماهنگی كامل و همكاری تمام بين بيمار و طبيب و همهٔ جامعه رخ می دهد و اسباب مختلفه بهداشتی و طبی از مادی و معنوی مورد استفاده صحيح و بجا قرار می گيرد. اين، دوره ای از تاريخ آينده است كه عالم به بلوغ می رسد. اين دوران طلايی، عصر ذهبی ناميده می شود.


بهترين شكل استفاده از سلامتی

ما از حضرت عبدالبهاء می آموزيم كه سلامت جسم، اگر در سبيل ملكوت صرف شود، بسيار محبوب است. اگر اين سلامت در آسايش و رفاه عموم مردم به كار گرفته شود و سبب خير ديگران شود، مقبول است.

اما اگر اين سلامت و راحتی در هوی و هوس حيوانی و زندگی خودخواهانه صرف شود، بيماری از آن سلامت بهتر است؛ بلكه مرگ بر آن زندگی ترجيح دارد.

می فرمايند: “اگرخواهان سلامتی هستی، سلامت را برای خدمت در راه امر خداوند و ملكوت بخواه. اميدوارم كه بينشی كامل و عزمی استوار و سلامتی تمام و نيرويی روحانی و جسمانی كسب نمايی تا از سرچشمهٔ آب حيات ابدی بنوشی و به روح تأييد و عنايت الهی موفق گردی.”