از هر دری سخنی در دیانت بهائی

عزیزان این هم خطای انسانیست

دل نوشته “پیام روحانی” شهروند بهائی در خصوص حادثه تلخ جانباختگان هواپیمای اکراینی و حکم شانزده سال حبس صهبا فرنوش:

نزدیک چهل سال قبل که پدرم و هزاران انسان شریف دیگر در نهایت مظلومیت و بی گناهی بدست جمهوری اسلامی کشته شدند متاسفانه فضای مجازی برای ایجاد آگاهی عمومی وجود نداشت و در نهایت بی انصافی با عدم صداقت و تحریف های باور نکردنی درصد زیادی از مردم ایران را از ما که عضو جامعه بهائی بودیم و عاشق ایجاد وحدت و محبت و روحیه ی همکاری و خدمت بین مردم ایران ترساندند و دور کردند و هر مطالبه ای من باب حقوق شهروندی و عادی انسانی را نه تنها نپذیرفتند بلکه با سرکوب و کشتار و خفقان پاسخ دادند.
بعد از انتخابات هشتاد و هشت و سپس در این چند ماه اخیر با همه غم ها و ناراحتی هایش خوب است که نقاب ها برداشته شد و چهره واقعی مظلوم و ظالم و دروغ گو و راست گو و … بر همه مردم ایران و جهان واضح و مشخص شد. دیگر همه می دانند ما نه جاسوس بودیم و نه فتنه گر و آرزویی جز ایجاد صلح و کمک به تربیت اخلاق عمومی و ساخت ایرانی بهتر نداشتیم و نداریم.
اما امروز فضای مجازی من سرشار بود از دو عکس بسیار غم انگیر و تامل بر انگیز. یکی از قربانیان مظلوم و معصوم سقوط هواپیما بود که همچنان چند ساعت یکبار اشکم را سرازیر می کند و دیگری از یکی از عزیزترین دوستهای دوران بچگیم صهبا بود که نمونه ای عالی از صفات انسانیست و الگوی اخلاقی بسیاری از جوانان هم نسلم . برای او شانزده سال حکم زندان بریدند.والله اولش از میزان تلخی و تعجب و حیرت خنده ام گرفت و گفتم این دیگر چه شوخی مسخره ایست! اما متاسفانه خبر درست بود .

عزیزان این هم خطای انسانیست؟ والله که هیچ کس غیر از مهر و صفا و محبت و وفا از او تا حال چیزی ندیده ؟ به کدام گناه بی انصافها؟ جالب است که این مصادف بود با بقول خودشان خطای انسانی ای که سه روز انکار کردند و تنها خشم و غم و نفرت بیشتر ملت را بر انگیختند.
دوستان عزیزم در این چند روز همانند شما در کنار اندوه عمیق و غیر قابل توصیفم عمیقا در فکر آنم که ورای هیجانات لحظه ای و تبلیغات رسانه ای و احساسات سطحی مثل خشم و نفرت و کینه و دشمنی و انتقام جویی و ….باید در فکر انجام اقداماتی باشیم که خیر و منفعت عموم در آنست . دیگر وقت این نیست که حاشیه امنی صرفا برای خود و خانواده خود درست کنیم و در آن بدنبال آرامش باشیم چرا که چو عضوی بدرد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار و حقیقتا آرامش و امنیت زمانی دست می دهد که خود را خیرخواه جمیع عالم بدانیم و برای تحقق نیت خیرمان عمل کنیم چرا که دنیا از حرف خسته است و تشنه اعمال پاک و خیرخواهانه.

امروز هر خانواده ای در خطر در بند شدن به ناحق صهبای عزیزش می باشد.
امروز دیگر برای هر ایرانی با هر پیشینه فکری و اعتقادی چاره ای جز حرکت به سمت وحدت و یکی شدن و ایجاد پیوندهای عمیق محبت و اعتماد و همکاری و همفکری و برادری و برابری نمانده. زمان برداشتن مرزهای جداکننده ما ایرانیان است زمان همکاری مشترک برای کمک به قربانیان حوادث این چند سال و چند ماه و چند روز گذشته است . والله که دیگر قلوبمان طاقت ظلم و بلا و محنت جدیدی را ندارد .
هر اتفاق تلخ و غیر قابل جبران در دل خود فرصتهای بزرگ برای کمک به سازندگی و تربیت نسل هایی خیر خواه و اخلاق گرا دارد که از دشمنی و کینه و نفرت و تعصب و بدخواهی و حرص بیزارند و فکرشان حصر در ساختن دنیایی بهتر است.

کاش به این فکر کنیم که چطور می توانیم با یافتن و ملاقات و همدردی و … با این خانواده های داغدار کمک کنیم که این حس اندوه عمیق را بجای رفتن به سمت انتقام و کینه می توان تبدیل به نیروی محرکه و پتانسیلی برای تغییر و آبادانی ایران کرد.

آنچه که در این سطور نوشتم بر اساس ایمان و اطمینان قلبیم به ساخت ایرانی با شکوه و آباد و آزاد با همکاری همه ایرانیان داخل و خارج است و تا امروز آنچه در توان داشته ام برای این هدف عالی صرف کرده ام….


آوای عندلیب پارسی( @andalib_parsi)