این مجموعه دلنوشته‌های جوانانی است که به دلیل اعتقاد به آیین بهایی، حق تحصیل از آنها گرفته شده. این مجموعه جایگزین خاطرات یوتاب شده است و هر چهارشنبه پخش خواهد شد.
دلنوشته‌ی جوانی بهائی که میخواست چشم پزشک شود و …
دلنوشته‌ی جوانی بهائی از روزی که بهائیان توانستند بعد از ۲۵ سال در کنکور شرکت کنند.
دلنوشته‌ی جوانی بهائی درباره ی نگاهی حداقل ۳۰ ساله که هنوز تغییر نکرده.
دلنوشته‌ی جوانی بهائی خطاب به محمدجواد لاریجانی، ریاست ستاد حقوق بشر در قوه قضاییه ایران
دلنوشته‌ی جوانی بهائی که بعد از قبولی در کنکور، از ثبت نام او در دانشگاه ممانعت شد.
دلنوشته‌ی جوانی بهائی درباره ی اخراجش از دانشگاه به اتهام تبلیغ عقیده.
دلنوشته‌ی جوانی ایرانی خطاب به هموطنانش درباره این مدعا که «در ایران تفتیش عقیده نیست و بهائیها در دانشگاه مشغول تحصیل هستند.»
دلنوشته جوانی بهائی درباره مراجعه به سازمان سنجش و گفتگو با مسئولین.
دلنوشته‌ی جوانی بهائی که در آزمون ورودی دانشگاه شرکت کرده بود و به او میگفتند شرکت نکرده!
دلنوشته‌ی جوانی بهائی درباره ی دردسرهای معدود بهائی هایی که به آنها اجازه ورود به دانشگاه داده میشود.