اخلاق و صفات بهائی

ما چه هستيم و هدف ما كدام است؟

دليل وجود ما روی اين كره زمين چيست؟ مقصود از زندگی ما در این دنیا كدام است؟ در طول قرنها، اين سؤالات زمينۀ تفكّر و تعمّق بسياری از فلاسفه و نیز رهبران دینی بوده است.

امّا برای اين كه ببينيم دیدگاه دين بهائی در اين خصوص چيست، ابتدا بايد تعاليم بهائی را در خصوص ماهيّت حقيقی انسان مورد بررسی قرار دهيم. معمول چنان است كه دانشمندان و فلاسفه تأكيد میكنند كه ما، افراد بشر، چقدر به عالم حيوان نزديك هستيم. بسياری از ويژگیهای ما انسانها را در ميان حيوانات، بخصوص ميمونها، میتوان يافت. امّا در آثار بنیانگذار آیین بهائی بيان شده كه نوع بشر از لحاظ روحانی با حيوانات متفاوت است. بنابر بیان بهاءالله، در عين حال كه هر آنچه در عالم آفرينش است بسهم خود قادر به منعكس ساختن پاره ای از صفات الهيست، فقط افراد بشر دارای قابليت متجلّی ساختن تمام آن صفاتند:

زيرا كينونت و حقيقت هر شيئي را به اسمي از اسماء تجلّي نمود و به صفتي از صفات اشراق فرمود مگر انسان را كه مظهر كلّ اسماء و صفات و مرآت كينونت خود قرار فرمود و به اين فضل
عظيم و مرحمت قديم خود اختصاص نمود.
بنابراين، مقصود ما از زندگی عبارت از توسعه و پرورش اين استعداد بالقوّه و نشان دادن صفات آفریدگار در اعمال و رفتار خودمان است؛ هدف ما وصول به فضائل عاليۀ انسانی در اثر نزول عطايای الهی است (مضمون بیان عبدالبهاء).
پس، در زمان زندگانی در این دنیا، بايد تا آن اندازه ای که ممکن است صفات رحمانی را كسب كنيم و به درجۀ كمال برسانيم. انسان دو جنبه دارد؛ جنبۀ سطحی زندگی كه به امور مادّی و حيوانی زندگی مربوط میشود، و جنبۀ عالی كه جنبه معنوی آن است. جنبۀ دوم كه جنبۀ عالی و برتر است ما را انسان واقعی میسازد. عبدالبهاء توصیه مینمايد كه بايد پیوسته تلاش كنيم تا موفق شویم که جنبۀ برتر ما بر طبيعت پست ما غلبه كند: “پس اگر در انسان قواي رحمانيّه كه عين كمال است بر قواي شيطانیّه كه عين نقص است، غالب شود اشرف موجوداتست؛ امّا اگر قواي شيطانيّه بر قواي رحمانيّه غالب شود، انسان اسفلِ موجودات گردد.

ﭼﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺸﻮﻳﻢ؟
اﻳﻦ ﺻﻔﺎت و ﻓﻀﺎﺋﻞ ﭼﻪ ﻫﺴﺘﻨﺪ که ﺑﺮای اﻳﻦ ﻛﻪ واقعاً اﻧﺴﺎن ﺷﻮﻳﻢ و رﺿﺎﻳﺖ و ﺳﻌﺎدت ﭘﺎﻳﺪار بیابیم ﺑﺎﯾﺪ آﻧﻬﺎ را ﻛﺴﺐ ﻛﻨﻴﻢ؟ ﺗﻌﺪاد آﻧﻬﺎ زﻳﺎد اﺳﺖ، و ﭼﻮن ﻧﻤﯽ ﺗﻮاﻧﯿﻢ ﺗﻤﺎم آﻧﻬﺎ را اﻳﻨﺠﺎ ﻣﻮرد بحث ﻗﺮار دﻫﻴﻢ، ﻣﻌﺪودی از مهم ﺗﺮﻳﻦ آﻧﻬﺎ را ﺑﻪ اﺧﺘﺼﺎر ﻣﺮور میﻛﻨﻴﻢ.


منبع: کتاب «گفتاری کوتاه درباره ی دیانت
بهائی، صص۱۶-۱۴»