بند یکصد و سی و دوم : مقام مظهر امر

يا ملأ الانشآء اسمعوا ندآء مالک الاسمآء انّه يناديکم من شطر سجنه الاعظم انّه لا اله الّا انا المقتدر المتکبّر المتسخّر المتعالی العليم الحکيم * انّه لا اله الّا هو المقتدر علی العالمين * لو يشآء يأخذ العالم بکلمة من عنده ايّاکم ان تتوقّفوا فی هذا الامر الّذی خضع له الملأ الاعلی و اهل مدآئن الاسمآء اتّقوا اللّه و لا تکوننّ من المحتجبين * احرقوا الحجبات بنار حبّی و السّبحات بهذا الاسم الّذی به سخّرنا العالمين *

ادامه مطلب

بند یکصد و سی و یکم : رفع حکم محدودیت سفر

قد رفع اللّه ما حکم به البيان فی تحديد الاسفار انّه لهو المختار يفعل ما يشآء و يحکم ما يريد *
God hath removed the restrictions on travel that had been imposed in the Bayán. He, verily, is the Unconstrained; He doeth as He pleaseth and ordaineth whatsoever He willeth.
خداوند رفع کرد حکمی که در بیان در مورد محدود بودن سفر است. خداوند مختار است، هر کار میخواهد میکند و هر طور بخواهد حکم میکند.

ادامه مطلب

بند یکصد و سی ام : کفن میت

و ان تکفنوه فی خمسة اثواب من الحرير او القطن من لم يستطع يکتفی بواحدة منهما کذلک قضی الامر من لدن عليم خبير * حرّم عليکم نقل الميّت ازيد من مسافة ساعة من المدينة ادفنوه بالرّوح و الرّيحان فی مکان قريب *
The Lord hath decreed, moreover, that the deceased should be enfolded in five sheets of silk or cotton. For those whose means are limited a single sheet of either fabric will suffice. Thus hath it been ordained by Him Who is the All-Knowing, the All-Informed. It is forbidden you to transport the body of the deceased a greater distance than one hour’s journey from the city; rather should it be interred, with radiance and serenity, in a nearby place.

ادامه مطلب

بند یکصد و بیست و نهم : انگشتر میت

يکتب للّرجال وللّه ما فی السّموات و الارض و ما بينهما و کان اللّه بکلّ شیء عليماً * و للورقات وللّه ملک السّموات و الارض و ما بينهما و کان اللّه علی کلّ شیء قديراً * هذا ما نزّل من قبل و ينادی نقطة البيان و يقول يا محبوب الامکان انطق فی هذا المقام بما تتضوّع به نفحات الطافک بين العالمين * انّا اخبرنا الکلّ بان لا يعادل بکلمة منک ما نزّل فی البيان انّک انت المقتدر علی ما تشآء لا تمنع عبادک عن فيوضات بحر رحمتک انّک انت ذو الفضل العظيم *قد استجبنا ما اراد انّه لهو المحبوب المجيب * لو ينقش عليها ما نزّل فی الحين من لدی اللّه انّه خير لهم و لهنّ انّا کنّا حاکمين * قد بدئت من اللّه و رجعت اليه منقطعاً عمّا سواه و متمسّکاً باسمه الرّحمن الرّحيم * کذلک يختصّ اللّه من يشآء بفضل من عنده انّه لهو المقتدر القدير *

ادامه مطلب

بند یکصد و بیست و هشتم : حکم دفن و انگشتری میت

قد حکم اللّه دفن الاموات فی البلّور او الاحجار الممتنعة او الاخشاب الصّلبة اللّطيفة و وضع الخواتيم المنقوشة فی اصابعهم انّه لهو المقدّر العليم *

ادامه مطلب

بند یکصد و بیست و هفتم : ماههای سال

انّ عدّة الشّهور تسعة عشر شهراً فی کتاب اللّه قد زيّن اوّلها بهذا الاسم المهيمن علی العالمين *
The number of months in a year, appointed in the Book of God, is nineteen. Of these the first hath been adorned with this Name which overshadoweth the whole of creation.
تعداد ماههای سال در کتاب الله نوزده عدد است. زینت بدهید اولین ماه را به اسم مهیمن برای عالمیان (شهر البهاء)

ادامه مطلب

بند یکصد و بیست و ششم : سوال کردن از من یظهر الله

حرّم عليکم السّؤال فی البيان عفا اللّه عن ذلک لتسئلوا ما تحتاج به انفسکم لا ما تکلّم به رجال قبلکم اتّقوا اللّه و کونوا من المتّقين * اسئلوا ما ينفعکم فی امراللّه و سلطانه قد فتح باب الفضل علی من فی السّموات و الارضين *

ادامه مطلب

بند یکصد و بیست و پنجم : آزادی

قل الحرّيّة فی اتّباع اوامری لو انتم من العارفين * لو اتّبع النّاس ما نزّلناه لهم من سمآء الوحی ليجدنّ انفسهم فی حرّيّة بحتة طوبی لمن عرف مراد اللّه فيما نزّل من سمآء مشيّته المهيمنة علی العالمين * قل الحرّيّة الّتی تنفعکم انّها فی العبوديّة للّه الحقّ و الّذی وجد حلاوتها لا يبدّلها بملکوت ملک السّموات و الارضين *

ادامه مطلب

بند یکصد و بیست و چهارم : آزادی

فانظروا الخلق کالاغنام لا بدّ لها من راعٍ ليحفظها انّ هذا لحقّ يقين * انّا نصدّقها فی بعض المقامات دون الاخر انّا کنّا عالمين *
Regard men as a flock of sheep that need a shepherd for their protection. This, verily, is the truth, the certain truth. We approve of liberty in certain circumstances, and refuse to sanction it in others. We, verily, are the All-Knowing.
نظر کنید به خلق که مثل گوسفندان هستند که احتیاج به شبانی برای اینکه ایشان را حفظ کند دارند. این حقیقتی آشکار و واضح است. ما تصدیق میکنیم (آزادی و حریت را ) در بعضی مقامات و نه در همه جا ، ما دارای علم هستیم.

بند یکصد و بیست و سوم : آزادی

انّ الحرّيّة تنتهی عواقبها الی الفتنة الّتی لا تخمد نارها کذلک يخبرکم المحصی العليم * فاعلموا انّ مطالع الحرّيّة و مظاهرها هی الحيوان و للانسان ينبغی ان يکون تحت سنن تحفظه عن جهل نفسه و ضرّ الماکرين * انّ الحرّيّة تخرج الانسان عن شئون الادب و الوقار و تجعله من الارذلين *

ادامه مطلب