اخلاق و صفات بهائی

تنزیه و تقدیس

تعالیم بهائی آن نوع زندگی را كه بر مبنای خودمحوری و لذّت جوئی باشد تقبيح می کنند، زيرا به سعادت بشری منجر نمیشود.

در يوم سر از فراش برندارند مگر چون خفّاش ظلمانی در طلب دنيای فانيه كوشند و در ليل راحت نشوند مگر در تدبيرات امورات دانيه کوشند… روز بجان در تلاش معاشند و شب در تزئین اسباب فراش.

پاكی لغتی نيست كه در جهان امروز چندان متداول و رايج باشد. پاكی اخلاق و رفتار برای كسی كه در ترقّی معنوی میكوشد به مفهوم رهايی بخشيدنِ خود از خودخواهی و نفع شخصی، از فساد و تباهیِ رایج در جهان امروزی و از غرايز پست مانند حسادت، بدخواهی، غرور، شهوت، ريا و نفرت است. امّا هدفش آن نيست كه به خشكه مقدّسی متكبّرانه واصل شود يا زاهدمآب گردد؛ رياضت شديد نيز مطلوب تلقّی نمیشود:
بايد در نظر داشت كه حفظ حدود و موازين عاليه اخلاقی و پرهیز از مكاره و مناهی كه از قبل بدان اشاره شد به هيچ وجه با اصل عزلت و انزوا و زیاده روی در ترک مزایای زندگانی در این دنيا به نحو منافی با عقل سليم قابل قياس نيست. معياری كه بنیان گذار آیین بهائی در اين مقام مقرّر و بدان امر و دلالت فرموده مستلزمِ آن نيست كه افراد بشر به نحوی از أنحاء از نعمت های الهی محروم و از حقوق مشروع انسانی ممنوع و بی نصیب گردند.
قدم برداشتن و پيش رفتن در راه رعایت طهارت و پاكی، ما را از خواسته های مداوم طبيعت پست ترمان رهايی می بخشد. چون اين خواسته ها را نمی توان به تمامی برآورده کرد، پيش رفتن در راه پاکی و طهارت در واقع به آزادی و رضايت خاطر منتهی می شود:
پس با دلِ پاك و قلبِ طاهر و صدرِ مقّدس و خاطرِ منزّه در ایّام عمر خود كه اقلّ از آنی محسوبست فارغ باش تا بفراغت از اين جسد فانی به فردوس معانی راجع شوی و در ملكوت باقی مقرّ يابی.

تقديس و تنزيه

اين تقديس و تنزيه با شئون و مقتضيات آن از عفّت و عصمت و پاكی و طهارت و اصالت و نجابت مستلزم حفظ اعتدال در جميع مراتب و احوال از وضع پوشش و لباس و ادای الفاظ و كلمات و تفریحات و پرداختن به اشتغالات هنری و ادبی است. همچنين توجّه و مراقبت تامّ در احتراز از مشتهيات نفسانی و ترك اهواء و تمايلات سخيفه و عادات و تفريحات رذيله و بیهوده است… و به هيچ وجه با اصول و موازين سیّئه و شئون و آداب ناپسند عصر منحطّ و رو به زوال كنونی موافقت ندارد بلكه با ارائه طريق و اقامه برهان و دليل، بطلان اين افكار و سخاوت اين اذكار و مضارّ و مفسدت اينگونه آلودگی ها را عملاً مكشوف… ميسازد. (ظهور عدل الهي، صص ۶۴-۶۳)

عفّت و عصمت، پاکدامنی و تقديس در روابط جنسی است. ﻭلکن باید توجّه داشت كه با زاهدمآبی يا سركوب تمايلات جنسی اشتباه نشود. بلكه عفّت به معنای تصديق و تأييد اين واقعيت است كه غريزۀ جنسی قوی است و مستلزم كفّ نفس آگاهانه میباشد:
امر بهائي ارزش غريزه و سائقه جنسي را تصديق ميكند، امّا ظهور و بروز غيرمشروع و نامناسب آن را به صورت عشق آزاد، ازدواج مشروط و غيره مردود ميشمارد. جميع اينگونه روابط را براي انسان و جامعه ای كه در آن زندگی ميكند قطعیّاً مضرّ تلقّی ميكند. استفاده صحيح از غريزه جنسی حقّ طبيعی هر فردی است، و دقيقاً به همين دليل است كه مؤسّسه ازدواج تأسيس شده است. بهائيان معتقد به سركوب سائقة جنسی نيستند بلكه به تنظيم و كنترل آن اعتقاد دارند.
این کنترل و کفّ نفس در حدّ کمال مطلوب نه تنها در اعمال، بلكه در افكار نيز بايد رعایت شود. مضمون بیان بهاءالله این است:
“اگر زيباترين زنان با بهترين زينت ها از برابر ایشان عبور كنند، هرگز ديده شهوت به او ندوزند. چنين كسانی از عفّت تامّ و پاكدامنی تمام آفريده شده اند.”


منبع: «کتاب گفتاری کوتاه درباره دیانت بهائی، صص۲۳-۲۰