دسامبر 1, 2016
مروری بر تعالیم بهائی
یکی از آموزههای آئین بهائی اصل عدالت اجتماعی و یا به تعریفی دیگر اصل تعدیل در معیشت است. این اصل به این معنا است که روابط و ضوابط اقتصادی باید شامل و منعکس کننده ارزشهای اخلاقی و انسانی بوده تا بتوانند فقر و ثروت افراطی را ریشه کن کنند زیرا فقر و ثروت نامتعادل هر دو با اصل حقوق بشر و شرافت انسان در تناقض میباشند. آئین بهائی نظام آزادی اقتصادی را هم نامحدود ندانسته بلکه تاکید بر آزادی اقتصادی در حدود ارزشهای انسانی را مینماید.
یکی از مهمترین دشواریها و تناقضهای تجدد غربی نیز دقیقاً به همین مطلب مربوط میگردد. در دنیای کنونی اقتصاد به مهمترین ارزش جامعه تبدیل شده ولی ارتباط آن با حوزه اخلاق و ارزشهای انسانی درهم شکسته و اقتصاد صرفاً به عنوان پدیداری مادی و تکنیکی که رقابت و خودکامگی در آن طبیعی و مشروع است جلوهگر گردیده.
نتیجه این روش بر طبق جامعه شناس توانای فرانسوی، آقای امیل دورکیم، رواج هرج و مرج و ناهنجاری اخلاقی شده است. زمانی که یکی از مهمترین عوامل زندگی انسانها از عرصه کنترل و ارزشها خارج شود جامعه به جنگلی بیرحم و بیاحساس تبدیل میگردد. در چنین محیطی ثروت نامحدود و فقر و درماندگی مفرط لازم و ملزوم یکدیگر میگردند و در این کشمکش برای تنازع بقا انحطاط انسان به حد یک موجود بیارزش، امری طبیعی و عادلانه تلقی میشود.
اهمیت این مسئله تا بدان حد است که حضرت بهاءالله در کتاب اقدس که هسته مرکزی آموزههای آئین بهائی است به بحث مستقیم در مورد مفهوم آزادی میپردازد و تاکید مینماید که آزادی عنان گسیخته یا نامحدود شأن حیوانات است چرا که رفتار انسانها را به علت تمایلات خودخواهانهشان منحط نموده و به جای آزادی حقیقی، بردگی و اسارت را برای انسان به ارمغان میآورد. بنابراین آزادی انسان باید با ارزشهای اخلاقی و معنوی همراه باشد و در چارچوب مفهوم شرافت انسان تعریف و تشخص بیابد.
مکتب لیبرالیسم قرن نوزدهم پیروی از آزادی اقتصادی نامحدود مینمود و نظام سرمایهداری محض و عنان گسیخته را امری طبیعی و سودمند و عادلانه تقلی میکرد. تمدن غرب هم که فعلاً معتقد به همان باورهاست و در بسیاری از کشورهای جهان گسترده شده بخاطر فقدان اعتدالش باعث ایجاد جو خشونت و بیرحمی و تنازع بقا گردیده.
تمدن و آزادی از نقطه نظر حضرت بهاءالله باید با دیگر ارزشهای اخلاقی و معنوی همراه باشد تا اعتدال برقرار گردد. حضرت بهاءالله میفرمایند:”به راستی میگویم هر امری از امور اعتدالش محبوب. چون تجاوز نماید، سبب ضرّ (زیان) گردد. در تمدن اهل غرب ملاحظه نمائید که سبب اضطراب و وحشت اهل عالم شده…”
در واقع اصل معیشت به معنای یک حکومت اشتراکی یا اطاعت از تصمیمگیری جمعی نیست زیرا حفظ حقوق انسانی مستلزم آن است که آزادی افراد مورد احترام و حمایت قرار گیرد. تعدیل معیشت به این معناست که آدمی در عین اختیار و آزادی، وحدت خود را با دیگر انسانها بپذیرد و خود را نه در رقابت و تضاد و خصومت با دیگران، بلکه در ارتباط و اتحاد با دیگران تعریف نماید و بدین ترتیب اقتصاد، امری اخلاقی و معنوی میگردد و دیگر صرفاً پدیداری مادی یا تکنیکی نخواهد بود.
چنین روشی باعث اعتدال در رفتار تکتک آدمیان و هم در شکل گرفتن قوانینی انسانی گشته و اعتدالی پابرجا در ساختارها، سازمانها و نهادهای اجتماعی ایجاد مینماید.
انسانی شدن عرصه اقتصاد گاهی در نوشتههای آئین بهائی به این مفهوم نیز هویدا میگردد که کار را به عنوان عبادت معرفی مینماید. در این مفهوم آن چه که انسان انجام میدهد خصوصیتی انسانی و معنوی مییابد و لازم میآید که دو ویژگی را بروز دهد، نخست آن که کار در حد توانایی مشخص و در نهایت کمال و زیبایی انجام شود و دوم آن که این کار از اعراض خودخواهانه و در تضاد با دیگران نباشد، بلکه وسیلهای برای خدمت به همگان گردد.
حضرت عبدالبهاء در سخنرانیهایش در غرب این گونه بیان فرمودند:
“تعلیم ششم حضرت بهاءالله تعدیل معیشت حیات است، یعنی باید قوانین و نظاماتی گذارد که جمیع بشر به راحت زندگانی کنند، یعنی همچنان که غنی در قصر خویش راحت دارد و به انواع موائد سفره او مزین است، فقیر نیز لانه و آشیانه داشته باشد و گرسنه نماند تا جمیع نوع انسان راحت یابند. امر تعدیل معیشت بسیار مهم است و تا این مسئله تحقق نیابد سعادت برای عالم بشر ممکن نیست.”
منبع: سایت شهروند