تاریخ دیانت بابی و بهائی

پیش درآمدی بر تاریخ آئین بهائی

تاریخ دیانت بهائی از شب ۲۳ می سال ۱۸۴۴ میلادی (برابر با پنجم جمادیُ الاولی ۱۲۶۰ ه. ق.) در شهر شیراز رقم زده می شود؛ زمانی که هزار سال کامل از شهادت امام حسن عسگری گذشته است. آنجا که سیّد علی محمّد شیرازی ادّعا نمود قائم موعود، اوست و آئین جدیدی را به ارمغان آورده است. خود را باب نامید و ملاحسین بُشرویه‌ای که آن شب افتخار یافت اول مؤمن به ایشان باشد بابُ‌الباب شد. بدین طریق با ظهور حضرت باب، وعده‌ی حق درباره‌ی آمدن فرستاده‌ی جدیدش و ادامه‌ی هدایت بشر تحقّق یافت.

حضرت باب در شب اظهارامرشان با نزول کتاب قَيّومُ الْاَسماء که تفسیر سوره‌ی یوسف است به زیبائی شرط و نیّت قلبی ملاحسین برای شناخت قائم موعود را بی آنکه وی کلامی بر زبان برانَد اجابت فرمودند.

با وجود آنکه فاصله‌ی زمانی اظهار امر تا شهادت حضرت باب تنها شش سال بود ولی آثار متعدّدی از قلم مبارکشان نازل شده است. در کنار پیام آسمانی ایشان که قلوب بسیاری از علما و مردم عادی را متحوّل ساخت و زندگی روحانی جدیدی به ایشان بخشید، در آثارشان به وضوح می توان دید که مردم را به آمدن موعود کلّیِ الهی وعده داده و با عنوان «مَن‌یُظهِرُهُ‌الله» از ایشان سخن فرموده اند.

دو‌ سال پس از شهادت حضرت باب چند جوان بابی (پیرو حضرت باب)، که ناصرالدّین شاه را مسئول شهادت مولایشان می دانستند، در عملی خودسرانه و بی خردانه، به جان ناصرالدّین شاه سوء قصد نمودند. این عمل که در تاریخ بهائی به واقعه «رَمیِ‌شاه» شناخته می شود موجب دستگیری، شکنجه و شهادت تعداد زیادی از بابیان گردید.

میرزا حسین علی نوری، ملقّب به بهاءالله و یکی از بزرگان بابی، در این واقعه دستگیر شده در زندان سیاهچال طهران به غُل و زنجیر گرفتار شدند.
در زندان سیاهچال بود که وحی الهی بر حضرت بهاءالله نازل شده و اظهار امر خَفی ایشان به وقوع پیوست. بزرگترین اتّفاق تاریخ دیانت بابی و بهائی رقم خورد و حضرت بهاءالله به عنوان من یظهره الله و موعود جمیع ادیان رسالت خویش را آغاز نمودند. مدّتی بعد ایشان در باغ رضوان (بغداد) اظهارامر علنی فرمودند و به دوستان و همراهان اعلام نمودند که ایشان من یظهره الله و مظهرِ ظهورِ کلّیِ الهی هستند.

با وجود اثبات بی گناهی حضرت بهاءالله، دولت ایران که از نفوذ فوق العاده ایشان بر جامعه بابی آگاه بود و از این محبوبیت می هراسید، به شرط تبعید و خروج ایشان از ایران با آزادی حضرت بهاءالله از سیاهچال موافقت نمود.

از این زمان تا صعودشان در سال ۱۸۹۲ میلادی (چهل سال) باقی عمر مبارک حضرت بهاءالله همواره در تبعید و زندان سپری گشت. ایشان از سیاهچال طهران به بغداد (عراق)، و سپس به استانبول (ترکیه) و از آنجا به ادرنه (ترکیه) و بعد عکّا (اسرائیل) سُرگون (تبعید) گشتند.

حضرت بهاءالله، شارع آئین بهائی، در چهل سال دوران رسالت خود هزاران لوح و اثر که معادل بیش از صد مجلّد کتاب میباشد نازل فرموده و مسیری که جامعه انسانی را به سوی مدنیّتی جهانی رهنمون می سازد به تصویر کشیده اند. حکم نجاست و جهاد را نسخ فرمودند، و هر گونه تعصب و تبعیض را نفی نمودند، تطابق و هماهنگی علم، عقل و دین، تساوی حقوق زن و مرد، اجباری و عمومی بودن تعلیم و تربیت، و آزادی دین و عقیده از جمله تعالیم و آموزه های حضرت بهاءالله است.

تعالیمی که اگر چه در ظاهر و نوشتار شاید جملات ساده ای در نظر آیند اما هر عاقل هوشمندی به وجوب و اثرات سازنده آنها در دنیای کنونی گواهی می دهد. لیکن وقتی در جامعه اطراف خود بنگریم و تفکّر کنیم متوجّه میشویم جای خالی این آموزه ها و تعالیم در افکار، فرهنگ و قانون موجود در جامعه کاملا محسوس است.

پیروان حضرت بهاءالله که به بهائی موسوم هستند آموزه ها و تعالیم دیانت بهائی را به عنوان راهکارهایی عملی برای حل مشکلات امروز نوع بشر معرّفی می کنند و معتقدند این تعالیم و آموزه ها به مقتضای این عصر و زمان نازل شده و مسیر تحقّق وحدت عالم انسانی را هموار نموده و صلح و آسایش را به ارمغان خواهد آورد.

به نظر شما برای برقراری صلح، آرامش و اتّحاد به چه چیزهایی نیاز داریم؟


کانال تلگرام گل مستور (https://t.me/Gol_e_Mastour)