قسمت هشتم: بررسی کتاب خلق تفکر بدیع
عدل و انصاف در هر دو سطح فردی و اجتماعی تجلّی میکند. در سطح فردی، به عنوان قوّه روح انسانی، با گستره وسيعی از صفات و نگرشها، از جمله راستی، صداقت، آزادی از قيد تعصّب و تمسّک کورکورانه به سنن و روايات مرتبط است. در حيات جمعی نوع بشر، انصاف و عدالت نظم و ثبات را موجب میشود. حضرت بهاءالله توضيح میفرمايند که انصاف و عدالت قوهء نيرومندی است که قلوب و نفوس بشری را مجذوب میسازد و پرچم محبّت را به اهتراز در میآورد. هدف از آن ظهور و استقرار وحدت است. حضرت بهاءالله میفرمايند، “لا انسان الاّ بالإنصاف و لا قوّة الاّ بالإتّحادّ…”
برای يک بهائی، حامی حقيقت و قهرمان عدالت بودن دلالت تلويحی به تمسّک به اعمال و رفتاری دارد که اساساً با آنچه که در کلّ اجتماع پذيرفته شده متفاوت است. نزاع و جدال وسيلهء مناسبی برای برقرار عدالت نيستند و عدالت هم ثمرهءء جريان خصمانه نيست. فعاليت برای حصول عدالت مستلزم حمايت تقليدی از مواضيع مورد علاقه يا امور مورد توجّه اين زمان نيست. عدالت دستاويزی برای تأمين مصالح و منافع شخصی نيست. وقتی که شخص از آسودگیها و راحتیهای زندگی مرفّه برخوردار باشد، با خشم و رنجشهای موجّه و فريادهای حقطلبانه از راه دور از جانب مظلومين نمیتواند عدالت را طلب نمايد و استقرار بخشد. بلکه در عوض، با صبر و شکيبايی، اقدام مداوم و تعليم و تربيت محبّتآميز، میتوان به ترويج آن کمک کرد. در جريان ايجاد و برقراری عدالت، انسان متحمّل بیعدالتیها میشود. حيات حضرت بهاءالله شاهدی است صادق بر اين حقيقت.
جامعه ی متشکّل از افرادی که حامی حقيقتند و قهرمان عدالت، موقعی که برای استقرار نظام عدالت حضرت بهاءالله برای کلّ عالم انسانی فعاليت میکنند، با آرامش و خويشتنداری با معضلات، سختیها، و حتّی آزار و اذيت روبرو میشوند.
برای مطالعه دیگر صفت های فردی لازم برای آنکه بتوانیم عامل تغییر باشیم، به نگاه نو بپیوندید: @Rethinking