2006-07-05
هر دینی اهداف خاصی دارد و برای رسیدن به آن اهداف، تعالیم خاصی را به بشر ارائه میكند. هدف اصلی حضرت ابراهیم تعلیم یكتاپرستی بود؛ حضرت موسی احكام و شرایع را برای بشر به ارمغان آورد؛ حضرت زرتشت مروج پاكی و نیكی بود؛ حضرت بودا معلم انقطاع بود؛ حضرت مسیح پیامآور محبت بود؛ حضرت محمد فرمود: «بعثت لاتمم مكارم الاخلاق».
حضرت بهاءالله نیز هدف از ظهور خود را چنین بیان فرمود:«مقصود این مظلوم از حمل شداید و بلایا و انزال آیات و اظهار بینات اخماد نار ضغینه و بعضا بوده كه شاید آفاق افئدهی اهل عالم به نور اتفاق منور گردد و به آسایش حقیقی فائز.»
دیانت بهائی یك دیانت جهانی است؛ به این معنی كه هدف آن وحدت عالم انسانی است و تعالیم و احكام آن هم برای تحقق این هدف تشریع گردیده است. حضرت بهاءالله میفرمایند: «ای اهل عالم، سراپردهی یگانگی بلند شد. به چشم بیگانگان یكدیگر را مبینید. همه بار یك دارید و برگ یك شاخسار.» ونیز: «عالم یك وطن محسوب است و من علیالارض اهل آن» ونیز: «امروز انسان كسی است كه به خدمت جمیع من علیالارض قیام نماید»
دنیای امروز، كه مهمترین خصیصهاش جهانیشدن است، بیش از هرچیز به صلح و وحدت نیاز دارد و به همین دلیل هدف دیانت بهائی نیز چیزی جز صلح و وحدت نیست. حضرت بهاءالله حدود 150 سال پیش، در زمانی كه هنوز هیچ صحبتی از جهانی شدن نبود، به این موضوع پرداختند، هدف ظهور خود را اتحاد و اتفاق اهل عالم بیان فرمودند، دستورات و تعالیم خود را هم در همین زمینه اعلام نمودند. به منظور رسیدن به این هدف، دیانت بهائی از دو جنبهی اعتقادی و عملی به مسألهی وحدت و صلح میپردازد.
اصول كلی اعتقادی بهائی عبارتنداز: وحدت عالم حق (خداوند)، وحدت عالم امر (ادیان الهی) و وحدت عالم خلق (نوع انسان). پس وحدت در دیانت بهائی از توحید به معنی یكتاپرستی فراتر میرود و به وحدت اساس ادیان الهی و وحدت عالم انسانی میرسد. البته اینها حقایقی است كه مورد تأیید همهی ادیان الهی بوده است، اما در دیانت بهائی برای اولین بار به صراحت بیان شده و جزء اصول اعتقادی قرار گرفته است.
منظور از وحدت اساس ادیان آن است كه دین الهی یكی بیش نیست و پیامبران الهی همه حقیقت واحدی هستند. اگر در بین ادیان مختلف تفاوت هایی میبینیم، به دلیل تفاوت درشرایط زمان و مكانی است كه در آن ظاهر شدهاند.
منظور از وحدت عالم انسانی این است كه همهی انسانها مخلوق خداوندند و از این جهت شریفو محترمندو خداوند بدون توجه به تفاوتهای قومی، فرهنگی، دینی، اعتقادی، اقتصادی، اجتماعی، و غیره همه را به طور یكسان دوست دارد. «الطافش شامل كل است و فضلش رازق كل.»
اما همانطور كه گفته شد دیانت بهائی به بیان اصول اعتقادی اكتفا نمیكند، بلكه از جنبهی عملی نیز به موضوع میپردازد و تعالیم مفصلی را برای تحقق این هدف عظیم ارائه مینماید. در اینجا مختصراً به بعضی از آنها اشاره میكنیم.
اولین تعلیم حضرت بهاءالله تحری حقیقت و ترك تقالید و تعصبات است. راه حل دیانت بهائی برای رفع اختلافات مشورت است؛ مشورتی كه با ذهنی جستجوگر و منصف انجام شود. در هر زمینهای اگر افرادی كه موضوع به آنان مربوط است با یكدیگر مشورت كنند و منصفانه و به دور از تعصب و تقلید به جستجوی حقیقت بپردازند، چون حقیقت واحد است، به وحدت خواهند رسید.
بشر برای اینكه بتواند در جستجوی حقیقت موفق باشد به دو نیروی عظیم دسترسی دارد: دین و علم. حضرت بهاءالله تعلیم میدهند كه عالم انسانی هم به علم و هم به دین محتاج است. دین و علم باید مانند دو بال یك پرنده، سبب اوج گرفتن عالم انسانی شوند. دین باید مطابق علم و عقل و سبب الفت و محبت باشد.
تعلیم دیگر ایشان عدالت است. برای اینكه انسانها بتوانند از حقوق طبیعی و الهی خود برخوردار باشند، اقداماتی چون تعدیل معیشت (تا فقر و غنای مفرط هر دو از میان برداشته شود) و تعلیم و تربیت اجباری و عمومی (تا همهی انسانها از جنبههای جسمانی و انسانی و روحانی ترقی كنند) و تساوی حقوق زن و مرد (تا زنان هم، پا به پای مردان ترقی نمایند و در ساختن جهانی جدید سهم خود را ایفا كنند) لازم است.
تعلیم دیگر صلح عمومی است. صلح عمومی از نظر دیانت بهائی یك جریان تدریجی است كه باید از اتحاد سیاسی كشورهای جهان بر طبق یك معاهدهی بینالمللی شروع شودوبه تشكیل یك حكومت جهانی مافوق حكومتهای ملی منجر گردد و در نهایت به صلح حقیقی كه صلح میان انسانها، نه فقط كشورها است منتهی شود.
در اینجا مجال آن نیست كه هریك از این تعالیم را مفصل تر بررسی كنیم یا به تعالیم دیگر دیانت بهائی اشاره نمائیم. ان شاءالله در مقالات آینده به بعضی از آنها خواهیم پرداخت. علاقهمندان میتوانند به آثار بهائی در این زمینه، ازجمله خطابات حضرت عبدالبهاء، مراجعه فرمایند.
منبع: سایت نقطه نظر