نگارش: موژان مؤمن،
ترجمه و نگارش ولیالله اکبرى
مذاهب جهان از نقطهنظرهاى علوم معقول، متافيزيک، فلسفه و زمينههاى فرهنگى و نيز شرائط تحوّل و تطور آنها بر اساس گذشت زمان با يکديگر مختلف و متفاوتند ولی با تمامى اين تفاوتها، واقعيّت مشترک بسيار نزديک و قابل توجّهى بين آنها وجود دارد و آن در مورد طلوع عصر طلائى و ظهور منجى موعود است.
کتب مقدّسه در هريک از اين شرايع، فساد جهان را قبل از آمدن منجى موعود پيشگوئى نموده ظهور او را از آغاز پيروزى بر نيروهاى اهريمنى و طليعهٴ عصر طلائى ذکر نمودهاند.
تشابه اين پيشگوئيها بسيار زياد و شايان توجّه بوده و به نحوى که در قسمتهاى بعدى اين نوشتار خواهد آمد تا بدان پايه است که مىتوان بسيارى از آنها را از مذهبى به مذهب ديگر منتقل نمود بدون اينکه اين جابجائى و انتقال قابل تشخيص و يا درک و احساس باشد.
در اينجا تشريح و توضيح بعضى از اصطلاحات بنظر لازم و مفيد مىنمايد.
اعتقاد به ظهور عصر طلائى در آيندهٴ ايام به اسامى مختلف ذکر گرديده مانند:
Millennialism ١
Chiliasm ٢
Millenarianism ٣
انتظار ظهورمنجىکهمطالعهوراهنماى عصر طلائى است بنام Messianism٤ ناميده شده که تحقّق ظهور آن ممکن است در خاتمهٴ عصر طلائى نيز واقع گردد.
مطالعهٴ وقايعى که پس از مرگ و يا در آخرالزّمان پيش خواهد آمد بنام Eschatology (فرجامشناسى) ناميده مىشود. تحقيق در امر رستگارى و طرق نيل به آن چه در اين جهان و پس از ظهور منجى موعود و چه پس از مرگ به نام Soteriology ناميده مىشود.
مذهبيا مکتبفکرى نام موعود اختتام عصر شروع عصر
هندو کالکى آواتار (٥) کالی يوگا (٦) کريتا (٧)
تاتوئيزم هوشنگ (حکيم) عصر اهريمنى صلح بزرگ
بودائى ميتريابودا نابودى تمام مذاهبراستين احياىمذهبورجعتارهات(٨)
زرتشت هوشيدرو سيوشانس عصرمذهباهريمن فرشتکارت(٩)بازسازىجهان
آئين يهود مسيحموعود حقارتوپراکندگى قوميهود استقرار يهوددر سرزميناسرائيل
مسيحيت رجعت مسيح دورانحکمروائىقوانين شيطان استقرارملکوتالله بر روی زمین
اسلام ظهورمهدىو رجعت مسيح دوران ظلم وبيعدالتى استقرارعدلوقانونالهى بر روی زمین
آئينبهائى مظهر ظهور در آينده وضعيت کنونى؟ تعاليم الهى تازه؟
شرايط و اوضاع جهان قبل از ظهور منجى موعود
کتب مقدّسهٴ اديان و مذاهب مختلفه جملگى در بارهٴ انحطاط و آشفتگى اوضاع جهان قبل از ظهور منجى موعود و اينکه اوضاع جهان خراب و فاسد و يا بىثبات گرديده و ملازم با سوانح مصيبتبار و فاجعهانگيز طبيعى مىگردد متّفقالقولند: سوانحى همچون خشکسالی، کمبود محصول، زمينلرزه، آتشسوزى و يا پديدههاى نجومى مثل تاريکشدن خورشيد و يا سقوط ستارگان.
از جمله شديدترين تأکيدات ذکرشده در کتب مقدّسه، فساد و انحطاط اخلاقى و معنوى انسان در سطوح فردى و اجتماعى است. بدينمعنى که مبانى اخلافى فردى و اجتماعى نوع انسان به پائينترين نقطهٴ خود تنزل نموده و هرآنچه که زشت و کريه است پيش خواهد آمد. تا بدانجا که نادرستى و تقلب، دزدى، حرص و آز، ميل تملّک مفرط و ساير زشتيها بر حيات مردمان حکمفرما شده هرزگى و فساد جنسى، خودکامگى و خودسرى در ميان آنان از جمله امور عادى و معمولی مىگردند. در تحت چنين شرائطى، حکومت بدست کسانى خواهد افتاد که از اختيارات آن سوء استفاده خواهند نمود. در اين پيش بينىها تأکيدى مخصوص بر ساختار و ترکيب اجتماعى جامعه شدهاست که در آن اصولی همچون سيستم طبقاتى جامعه و يا تقواى فرزندى (در مذهب هندو) که باعث دوام و قوام جامعه مىگردند از جمله اصولی ناپايدار و بىثبات خواهند گرديد.
نکتهٴ جالب توجّه اينکه در اين نبوات و پيشبينىها، اشاره به بعضى از صور و اختصاصات جامعهٴ مدرن امروزى است. بدينمعنى که امورى چون تساوى حقوق بانوان و نقش عمدهٴ آنان در اجتماع و يا تساوى و عدم تبعيض در بين طبقات مختلف جامعه که امروزه ما آنها را از علائم پيشرفت و بلوغ جامعه منظور مىداريم از جمله علائم فساد و انحطاط جامعه پيشبينى گرديدهاند. لذا جاى تعجّبى نيست که در طول تاريخ، گروههاى مختلف مذهبى به شرايط عصر و زمان خود نگريسته و متحيّرانه از خود مىپرسيدند که آيا مسائل و مشکلاتى که دامنگير آنان گرديده ممکن است از علائم و شواهد ظهور منجى موعود باشد؟ چنين تصوراتى بخصوص بهنگام بروز سوانح مصيبتبار و فاجعهآميز همچون وقوع مرگ سياه در اروپا (١٠) و يا پايان عصر و يا آغاز هزارهاى ديگر به اوج رسيده شدّت و حدّت بيشترى يافتهاند.
اختلاف عمدهٴ بين مذاهب شرق و غرب* بر مبناى مفاهيم آنها از زمان است. بدينمعنى که در مکتب فکرى اديان شرق روال کار جهان بر مبناى اصل ادوارى کون و فساد استوار است. لذا شرائط فساد و اهريمنى جهان قبل از ظهور منجى موعود و طلوع عصر طلائى آينده خود، از خصوصيّات ذاتى و تغييرناپذير اين اصل ادوارى است. امّا در مذاهب غرب تأکيد بر اين نکته است که ظهور منجى موعود عامل و علّت اختتام عصر سياه و تاريک و طليعهٴ عصر طلائى است.
شرائط و اوضاع جهان پيش از ظهور منجى موعود
پيروان کيش هندو
در عصر کالی (١١) مردم حريص و طمّاع گرديده روش و رفتارى خصمانه خواهند گرفت. آنان مبدّل به مردمانى بسيار بىرحم و شقى گرديده و بدون علّت و دليل درگير عداوت و دشمنى مىگردند. انسانها در آن زمان وجوداتى مفلوک بوده که در عين بدبختى نسبت به ثروت و به ويژه زن احساس تملّکى بسيار شديد خواهند داشت.
هنگامىکه خدعه و فريب، کذب و دروغ، سستى و کاهلی، بيخوابى و خشونت، غمگينى و مصيبتزدگى، اوهام و خرافات، ترس و فقر فراگير گردد آن زمان، زمان کالی است.
…در آن زمان، وجودات فانى از هوش و فراست عارى و انسانهائى بدبخت گشته که در غايت حرص و طمع و در عين فقدان ثروت و مال، بىاندازه شهوتران خواهند بود. در بين زنان نيز گستاخى و بىعفتى امرى رايج خواهد گرديد. دزدان بىوجدان شهرها را غارت، اصول و مبانى وداها (١٢) توسّط افراد کافر محکوم و رعايا توسّط شاهان به استثمار کشيده شده و اميال جنسى و شهواتى و ساير مشتهيات تنها عوامل خشنودى و ارضاء دوبارهزادهائى همچون برهماناها (١٣) مىگردد.
…امور تجارت بدست کوتهفکران افتاده و ارباب تجارت افرادى متقلّب و کلاهبردار خواهند گرديد.
در زمان کالی مردان دست از پدر و مادر و برادرها و اهل فاميل شسته آنانرا رها خواهند نمود چه که دوستى و رفاقت آنان بر مبناى شهوت استوار خواهد گرديد. افکار مردمان زير فشارهاى اضطراب و ترس دائم که نتيجهٴ قحطىها و خشکسالیهاى مخرّب و مالياتهاى سنگين است خميده و خرد خواهد شد(١٤)
آئين بودا
در ميان چنين انسانها، اصول دهگانهٴ اخلاق و آداب ناپديد گرديده و بجاى آن ده اصل غير اخلاقى به نحو فزايندهاى شکوفا خواهد شد. در ميان مردمان هيچ کلامى يا عملی و اثرى از اخلاق نخواهد ماند.
در ميان چنين انسانها، آنانيکه فاقد تقواى مذهبى و خانوادگى بوده و براى رئيس قبيله احترام و ارزشى قائل نيستند مورد تکريم و احترام قرار خواهند گرفت، همان احترام و تکريمى که امروزه افراد فرزند دوست و باتقوىٰ وکسانيکه قوم و رئيس قبيله را محترم مىدارند از آن برخوردارند…
دنيا به نحوى بىتفاوت، بىبند و بار و عارى از هر قيد و شرطى مانند حيواناتى همچون بز و گوسفند، پرنده و خوک، سگان و شغالان در منجلاب امور جنسى و شهوانى سقوط خواهند نمود…
در ميان چنين انسانها خصومت شديد و متقابل در بين همگنان بصورت قانون درآمده بدخواهى، خصومت مفرط، افکار تند و شهوانى حتّى فکر قتل فرزند در مادر، فکر قتل پدر در فرزند، قتل خواهر در برادر و نيز قتل برادر در برادر ايجاد خواهد گشت (١٥)
آئين بوداى ماهايانا (١٦)
…و در انتهاى زمان آخر، زمانىکه بودا، دارما (١٧) از ميان رفت، زمانىکه تعاليم زشت و نکوهيده رو به قوس صعود نهاد در چنين هنگامى است که سوانح فاجعهآميز بطور روزافزونى پيش خواهد آمد. در آن عصر در سرزمين Jambudvipa (١٨) نسلی از وجودات که داراى عقل و ادراک بوده ولی بعلّت فقدان حکمت و بينش بسيار زبون مىباشند، از روى بدبختى بطور روزافزون مرتکب اعمالی بسيار زشت و نکوهيده خواهند شد.
…باد و باران به روال فصلی خود نبوده و ستارههاى نکبت و بدبختى دگرگونى و استحاله را باعث خواهند گرديد. مناقشه و نزاع بين ديوا، (١٩) انسانها و آشورها (٢٠) بطور روزافزونى برخواهد خاست(٢١)
آئين زرتشت
و در آن زمان اى زرتشت انسانها متقلّب خواهند گرديد. دوستىهاى بزرگ به تفرقه و جدائى مبدّل خواهد شد و عاطفه، مهر و مودّت، اميد و احترام به روح از جهان رخت برخواهد بست. مهر پدرى از فرزند جدا و داماد به دريوزگى و گدائى پدرزن نشسته مادر از دختر جدا و بيگانه خواهد شد.
… سرزمين سپندار ماد لميزرع و بىحاصل شده و مملوّ از دزدان و قاطعان طريق مىگردد، حاصل کشت ديگر به دانه نخواهد نشست و بدينسبب شمار نباتات، بوتهها و درختان نقصان و کاهش خواهد يافت.
…مردانى کوتهاندام زائيده مىگردند که با وجود کمبود توان، مهارت و کارآئى، متقلّب و کلاهبردار بوده مرتکب اعمالی فاسد، پست و هرزه خواهند گرديد.
…در ميان رفتار و کردار آنان اثرى از بخشش و موهبت نبوده و انجام وظيفه و اعمال پسنديده کمتر از دست آنان برخواهد آمد. سخن بسيار از وظيفه و کردار خواهند گفت ولی راهشان راه شرارت و تبهکارى و راه بسوى دوزخ بوده که به سبب عدم مساوات رواج تمسخر و هرزگى، افراط در خشم و غضب و همچنين حرص و آز به سوى آن به شتاب خواهند رفت.
..افراد بينوا، پست و فرومايگان صدرنشين خواهند گرديد(٢٢)
آئين يهود
و قوم مظلوم خواهد شد هرکس از دست ديگرى و هر شخص از همسايهٴ خويش، و اطفال بر پيران و افراد پست بر شريفان تمرّد خواهند نمود. زيرا اورشليم خراب شده و يهودا منهدم گشته(٢٣).
مسيحيت
و چون بکوه زيتون نشسته بود شاگردانش در خلوت نزد وى آمده گفتند بما بگو که اين امور کى واقع مىشود و نشان آمدن تو و انقضاى عالم چيست؟ و عيسى در جواب ايشان گفت:
…و جنگها و اخبار جنگها را خواهيد شنيد.
…زيرا قومى با قومى و مملکتى با مملکتى مقاومت خواهند نمود و قحطىها و وباها و زلزلهها در جاىها پديد خواهد آمد و در آن زمان بسيارى لغزش خورده يکديگر را تسليم مىکنند و از يکديگر نفرت مىگيرند.
…و به جهت افزونى گناه محبّت بسيار سرد خواهد شد.
…زيرا که در آن زمان چنان مصيبت عظيمى ظاهر شود که از ابتداى عالم تا کنون نشده و نخواهد شد (٢٤).
اهل سنت
از جمله علائم آخرالزّمان زائل گرديدن علم و دانش، وفور جهل و نادانى، رواج فحشا و زنا، شرب شراب، قلّت مردان و وفور زنان است (٢٥).
زمانىکه غنائم جنگى غصب گرديده و بين فقراء و محتاجين تقسيم نگردد (٢٦) امانات و زکات جزء غنائم و جريمه محسوب و اکتساب علم و دانش بمنظورى غير از مقاصد دين انجام گيرد، مرد از زن خود متابعت نموده و حقّ فرزندى را نسبت بمادر خود رعايت ننمايد، دوستان را بخود نزديک و پدر را از خود براند، صداها از مساجد بلند گرديده و شقىترين عضو قبيله حاکم قبيله و بىارزشترين فرد رهبر مردم گردد، آدمى را بخاطر ترس از اعمال زشت محترم دارند، بانوان نغمهسرا و آلات موسيقى زهدار ظاهر و پديدار شوند. شرب شراب معمول، و اخلاق اسلاف را لعن و نفرين کنند پس در آن زمان منتظر يک تندباد، يک زلزله، بلعيدن وجود و هستى توسّط زمين، دگرگونى، ريزش بارانهاى سيلآسا و آيات ديگر باشيد که يکى پس از ديگرى بسان دانههاى گردنبند از هم گسيخته، بدنبال هم فرو خواهند افتاد (٢٧).
اسلام اهل تشيع
من از آن زمان (ظهور مهدى) بيش از شما آگاه نيستم ولی بعضى از آيات و شرائط يکى بعد از ديگرى ظاهر مىگردند و آن آيات و نشانهها اين است.
…زمانىکه مردم زائل شدن دعا و فوت نماز را در بين خود مجاز دانند، امانت را خراب، کذب و دروغ را مجاز، رباخوارى را معمول، دين را با دنيا معامله کرده و احمقها را بکار گمارند.
…بدنبال خواهشهاى نفسانى رفته ريختن خون را سهل شمرند، درک و بينششان صعيف، ظلم و شقاوت علت فخر و مباهات، رهبران هرزه، وزراء ستمگر، علما بىايمان، فقرا محروم، شهادت به کذب رايج، فساد اخلاق و دروغ، جنايت و اختناق علنى گردند.
…همسران شوهران خود را در امر تجارت به خست و افزونطلبى و مسائل دنيوى کمک و مساعدت نمايند. گناهکاران محترم گشته و متابعت گردند. رهبر ملّت پستترين و خوارترين مردم بوده بخاطر ترس از اعمال زشت، هرزگى و عياشى خود بسيار محيل و محتاط گرديده، مردم دروغ زنان را باور و به خائنين اعتماد نمايند (٢٨).
ناپديدى آئين راستين
کتب مقدّسهٴ اديان در اين امر که همزمان با سقوط و هبوط اوضاع عمومى جهان، مذهب نيز خود راه انحطاط پيش خواهد گرفت توافق نظر دارند.
مقامات روحانى و ارباب مذاهب، راهبان کشيشان، رهبران روحانى و گوروها (٢٩) نيز منحطّ و فاسد گرديده و بجاى ارائهٴ سبيل هدايت راستين و حقيقى به انسانها، آنانرا بسوى خطا و ضلالت رهنمون مىگردند. کتب مقدّسهٴ اديان و حقائق مندمج در آنها مفقود خواهد گرديد. لذا با در نظر گرفتن اين نبوات و پيشبينيها در مورد انحطاط مذهب، جاى تعجب نيست اگر کسانىکه در پى اصلاح و احياى مذهب بودهاند اغلب متناسب با عادات و رسوم قوم خود، اصل اعتقاد به سلطنت هزارساله را نيز در تعاليم خود داشته و سپس بعضى از اين نهضتهاى اصلاحى که از استعدادى کامل برخوردار بودهاند، تبديل به نهضتهاى تحقّق موعود منتظر گرديدهاند. در حقيقت مىتوان ديد که شخصيّتهائى همچون مسيح، محمّد و حضرت باب خود چنين مسيرى را دنبال نمودهاند. اينان در شروع رسالت خود، ابتداء بعنوان مصلحين مذهب رايج زمان ظاهر شده و تنها در مراحل بعدى بوده که بتدريج حجاب از مفهوم انقلابى تعليماتشان مرتفع گرديده.
آئين هندو
افراد غافل و جاهل از مذهب بر مسندهاى بلند و منابر ارتقاء جسته و تظاهر به وعظ مذهبى مىنمايند (٣٠)
اى بهارات (٣١) هرزمان که درستى و صداقت رو به افول نهاده و لامذهبى رو به صعود، آنگاه من روح خود را خواهم فرستاد (٣٢).
بوديسم تراوادا (٣٣)
بودا: پس از صعود من به جهان ديگر، ابتدا پنج ناپديدى پيش خواهند آمد. امّا آن ناپديدىها کدامند؟
ناپديدى نيل به نيروانا (٣٤) غيبت راه و روش (عدم قدرت در کاربرد حکمت و بينش و چهارخصلت پاک و خالص از روشهاى اخلاقى)، ناپديدى تعليم و فراگيرى (فقدان مردانى که پيرو دارما (٣٥) بوده و از پيکاتا (٣٦) غافلند) ناپديدى نمادها (اشکال ظاهرى، ردا و اعمال رهبانيّت)، ناپديدى آثار و يادگارهاى بودا (٣٧).
بوديسم ماهايانا
…امّا در زمان آخر اضطراب و شورش در بين راهبين پيش خواهد آمد لذا همواره آراهات در همهجا نخواهد بود (٣٨)
آئين زردشت
…و يا در آن زمانهاى آخر بخاطر جلوگيرى از سقوط و اضمحلال آئين و جشنها و مراسم مذهبى حتّى با حضور دو مرد نيز مجاز مىگردد. تنها از هر صد هزار و حتّى يک مليون نفر از افراد بشر فقط يک فرد مؤمن به مذهب خواهد بود و آن يک نفر هم کارى از روى وظيفه انجام نخواهد داد.
…و آنان مراسم و جشنهاى انتسابى آباء خود را انجام خواهند داد. دلجوئى و استمالت فرشتگان، مراسم ادعيه، جشن و تشريفات در فصول مختلفه انجام ميشود و ارواح محافظ نيز در همهجا خواهند بود ولی آنان بدون ترديد به هيچيک از اين امور معتقد نخواهند بود. آنان پاداش را به حقّ نداده بخشش و اکرام ننموده سهل است از آنچه را که هديه کرده و بخشيدهاند پشيمان مىگردند حتّى مردان معتقد به آئين و مؤمن به مزديسنا با چنين راه و روش هماهنگ و موافق بوده و به مذهب خود پاىبند نخواهند بود (٣٩).
مسيحيّت
…و يا انبياء کذبه ظاهر شده بسيارى را گمراه کنند.
…آنگاه اگر کسى بشما بگويد که مسيح در اينجا و يا آنجا است باور مکنيد. زيرا که مسيحيان کاذب و انبياء کذبه ظاهر شده و علامات و معجزات عظيمه چنان خواهند نمود که اگر ممکن بودى برگزيدگان را نيز گمراه کردندى(٤٠).
مذهب شيعهٴ اسلام
رسول خدا فرمود:
سيأتى زمان علی امّتى لا يبقى من القرآن الاّ رسمه و لا من الاسلام الاّ اسمه. يسمّون به و هم ابعدالنّاس منه. مساجدهم عامره و هى خراب من الهدى و فقهاء ذلک الزّمان اشرّالفقهاء تحت ظلّ السّماء منهم خرجت الفتنة و اليهم تعود (٤٢). که معنى حديت چنين است:
بزودى خواهد آمد بر امت من زمانى که از قرآن نماند الاّ نوشتهاى از آن و از اسلام نماند جز اسم آن. باسم اسلام ناميدهمىشوند و حال آنکه دورترند از هرکسى به آن. مساجدشان آباد است ولکن از هدايت خراب. فقهاى آنزمان شريرترين فقهائى هستند که در زير آسمان نمودار گشتهاند فتنه و فريب از ايشان خيزد و اثر آن بديشان عايد آيد.
ظهور منجى آينده
درست در نقطهاى که امور جهان به پائينترين نقطهٴ خود نزول نموده و دين و شريعت چيزى جز کلام مرده نگرديد. و اميدها بکلّى به نااميدى گرائيد، منجى موعود قيام نموده و رسالت خود را اعلام خواهد داشت. در مذاهب مختلفه نبوّات و پيشبينىهاى زيادى در مورد آيات و نشانههاى معجزهآسا و شگفتيها همراه گرديده که همزمان با منجى موعود پيش خواهند آمد.
بعضى از اديان تنها در مورد ظهور يک منجى بشارت و پيشگوئىنموده در حاليکه شمارى ديگر به بيش از يک منجى بشارت دادهاند مانند پيروان آئين زردشت که بنظر مىآيد در انتظار منجيان موعود متعدّدى مانند هوشيدر، هوشيدرماه، بهرام ورجاوند و سيوشانس مىباشند.
…اهورامزدا چنين فرمود:
اى زردشت اسپيتمان (٤٣) هرزمان که اهريمن با موهاى ژوليده و پريشان از نژاد قهر و خشم در ربع شرقى پديدار گردد ابتدا نشانهاى سياه ظاهر شده و سپس هوشيدر پسر زردشت در درياچهٴ فرازدان متولّد خواهد گرديد…
اى زردشت اين زمانى خواهد بود که او براى مشاوره با من که اهورامزدايم خواهد آمد.
اى زردشت در سمت کينيستان…شاهزادهاى خواهد زاد… پدر او که شاهزاده از نژاد کيان است به زنى نزديک خواهد شد و آن زن براى او پيامبر شهرزاده اى خواهد زاد که نام او وهرام ورجاوند (بهرام ورجاوند) است و در شب تولّد آن شهرزاده علامتى در آسمان ظاهر مىگردد و آن علامت ستارهاى است که از آسمان سقوط خواهد کرد وقتى که شهرزاده متولّد گرديد آن ستاره نيز علامت خود را نشان خواهد داد.
در آئين هندو يک سرى از آواتارها (٤٤) تجسم ويشنو (٤٥) شامل کريشنا (٤٦) و راما (٤٧) ذکر گرديده در شمار يک فهرست مشهور از بودا بنام آواتار نهم نام برده شده که پس از او آواتار کالکى موعود خواهد آمد.
پس از اينکه آئين وديک (٤٨) و دارماى علم و معرفت بکلّى دچار سرگشتگى و واژگونگى گرديد و عصر کالی تقريباً رو به انتها نهاد آن وقت قسمتى از خالق تمامى عالم هستى از گوروهاى آنچه که ثابت است و آنچه متحرک که لااوّل، لااوسط و لا آخر بوده و از برهما ولی در هيئت روح ساخته شده، ويشنوى مبارک در عالم امکان بصورت کالکين (٤٩) تجسم خواهد يافت.
در کتب مقدّسهٴ بوديستهاى تراودا بودا به سه بوداى قبل از خود اشاره نموده و خود را بوداى چهارم در سلسلهٴ بوداها دانسته و بشارت و نبوت بظهور بوداى پنجم باسم بوداى مى تريا يا متايا (٥٠) مىدهد.
ٰٰو در آن دوران اى برادران، در جهان وجودى متعالی بنام متايا(ميترا) اراهانت، يک بوداى ديگر مانند من قيام خواهد کرد که کاملاً آگاه و سرشار از حکمتها، نکوئىها و شاديها بوده داراى دانش دنياهاست. اوست که در هدايت وجودات فانى که خواستار هدايتاند رهبرى بىتا بوده، خدايان و آدميان را يک معلم خواهد بود اوست که فى ذاته چنان مىداند و مى بيند که گوئى با هستى و عوالم ارواحش با برهمنهايش، با ماراهايش (٥١). جهانى از عابدان و تارکان دنيا، شاهزادهها و مردم رو بروست همچنانکه خود من اکنون آنانرا کاملاً مىدانم و ميبينم.
در بوديسم ماهايانا تأکيد بروى بسيارى از ديگر منجىهاى دنيوى است از قبيل منجوشرى(٥٢) آميت ابهى (٥٣) و آوالوکيتش وارا (٥٤) ولی با اين همه کتب مقدّسهٴ آنان وعده بظهور يک بوداى زمينى يا مىتريا مىدهد.
زمانىکه مىتريا بخاطر وجودات تولّد خود را در اين جهان ظاهر نمايد داراى علائم ممتازى خواهد بود که پيش از آن هيچگاه کسى چنين سيما و جمالی را نديده در آن زمان او همچون خورشيد بهنگام طلوع درخشان نورانى و بسيار پاک خواهد بود.
در آئين يهود نيز به انتظار رجعت مسيح اشاره گرديده در تاريخ يهود شمارى از افراد بودهاند که دعوى مقام مسيح موعود نموده ولی اکثر يهوديان از اين قبيل ادعاها اعراض نموده و همچنان در انتظار رجعت مسيح موعود مىباشند. قومىکه در تاريکى سالک بودند نور عظيمى خواهند ديدزيرا که براى ما ولدى زائيده و پسرى بما بخشيده شد و سلطنت بر دوش او خواهد بود و اسم او عجيب و مشير و خداى قدير و پدر سرمدى و سرور سلامتى خوانده خواهد شد. ترقّى سلطنت و سلامتى او را بر کرسى داود و بر مملکت وى انتها نخواهد بود تا آنرا بانصاف و عدالت از الان تا ابدالآباد، ثابت و استوار نمايد (٥٥).
حضرت مسيح نيز از پيش حواريون خود را از مصلوب گرديدن خويش اخبار نمود ولی به آنان وعده داد که مجدداً رجعت نموده و پيروان خود را اعتلاء بخشيده و بر مخالفين فائق خواهد شد.
آنگاه علامت پسر انسان در آسمان پديدار گردد و در آنوقت جميع طوايف سينهزنى کنند و پسر انسان را ببينند که بر ابرهاى آسمان با قوت و جلال عظيم مىآيد. و فرشتگان خود را با صور بلند آواز فرستاده و برگزيدگان او را از بادهاى اربعه از کران تا بکران فلک فراهم خواهند آورد (٥٦).
در شريعت اسلام نص صريحى در قرآن دال بر نبوت مبنى بر ظهور منجى آينده نيست ولی شواهد بسيارى در اخبار و احاديث منسوب به پيغمبر اکرم و ائمهٴ اطهار در مورد ظهور مهدى و رجعت حضرت مسيح وجود دارد از جملهٴ آنها احاديث نبوى زير است که در ميان اهل سنت بسيار معروف مىباشد.
لو لم يبق من الدنيا الاّ يوم واحد ليطوّلالله ذلک اليوم حتّى يخرج رجلاً من اهل بيتى يملأ الارض عدلاً و قسطاً کما ملئت ظلماً و جوراً. (٥٧).
که ترجمهٴ آن چنين است:
اگر از دنيا جز يک روز باقى نماند حتماً طولانى مىکند خدا آن روز را تا اينکه مردى از اهل بيت من خروج کند و زمين را از عدل و داد پر کند همانطور که از ظلم و ستم پر شده.
در احاديث شيعه، مهدى همان امام دوازدهم است که در سنهٴ ٨٧٤ ميلادى غيبت فرموده و عمر آن حضرت به نحو معجزهآسائى طولانى گرديده تا در ميقات معيّن با امر تازه که بر عرب بسيار سخت و دشوار خواهد بود دوباره ظهور فرمايد چنانچه در حاديث زير منسوب به امام محمّد باقر بدانها اشارت رفته.
يقوم القائم بامر جديداً و کتاب جديداً علی العرب شديدا (٥٨)
که ترجمهٴ آن چنين است:
قائم به امر جديد و کتاب جديد و قضاء جديد قيام مىکند که بر عرب بسيار سخت و داشوار است.
سئلت ابا جعفر الباقر فقلت اذا قام القائم باى سيرة يسير فىالناس؟ فقال، يهدم ما قبله کما صنع رسولالله و ياستأنف الاسلام جديداً (٥٩).
که ترجمهٴ آن چنين است:
از امام ابا جعفر الباقر سؤال کردم سيره قائم چگونه خواهد بود؟ فرمود مانند حضرت رسول اديان ماقبل خود را ويران و اسلام جديدى تأسيس خواهد کرد.
گرچه آئين بهائى بر اين ادعاست که ظهور حضرت بهاءالله تحقّق نبواتى است که در اديان و شرايع گذشته در مورد منجى موعود ذکر گرديده ولی با اينهمه آثار و کتب مقدّسه اين آئين نازنين همواره بر اين امر تأکيد نمودهاند که اين ظهور در سلسله ظهورات الهيّه، ظهور غائى و نهائى نبوده و آيندهٴ ايّام و در ميقات معيّن و مقدّر الهى حقيقت مقدّسهٴ ديگرى بعنوان رابط بين حقّ و خلق ظهور خواهد نمود.
امّا در مورد معنى سؤال (لم يکن حزنى من نفسى بل علی الّذى يأتى من بعدى فى ظلل الامر بسلطان لائح مبين) (٦٠) اين اشاره به مظهر ظهور آينده است که بعد از قريب هزارسال ظهور نموده و مانند مظاهر قدسى گذشته در معرض همهگونه آزار و اذيّت اهل جفا قرار خواهد گرفت ولی سرانجام بر همگى آنان فائق خواهد آمد چه که مردمان بدخواه در اين عالم بوده و الی الابد در اين جهان خواهند بود مگر اينکه نوع انسان به مرحلهٴ کمال مطلق نائل گردد و نيل به اين امر نهتنها غيرمحتمل بلکه محال است (٦١).
از جمله خصوصيّات ويژهاى که در مذاهب غرب در مورد نبوّت و پيشگوئى ظهور منجى موعود ذکر گرديده، کاربرد قواى لشکرى است. بدينمعنى که او بر تمامى کسانيکه به امّت او ظلم روا داشته و يا باعث ظلم و بيدادگرى در زمين گرديدهاند فاتح خواهد آمد.
در مذهب شيعهٴ اسلام منجى موعود مهدى يا امام غائب است که پس از رجعت دشمنان شيعه را منکوب و مخذول خواهد نمود.
در مسيحيّت انتظار وقوع جنگى در محل آرماگدون (٦٢) ذکر گرديده که نتيجه و حاصل آن غلبه بر قواى شيطانى است. همين امر از جمله دلائل اهل يهود در مورد رد و انکار حضرت عيسى بعنوان مسيحاى موعود است چه که حضرت مسيح انتظار قوم يهود را در مورد رهائى آنان از سلطهٴ حکام روم توسط قواى لشکرى تحقّق نبخشيد.
عصر ذهبى
در بعضى از احاديث مخصوصاً در مذاهب غربى منجى موعود فقط باعث نجات قوم خود خواهد گرديد و چنانکه اشاره رفت طىّ جنگى بر دشمنان خود پيروز گشته و آنانرا از بين خواهد برد. ولی با اينهمه در اخبار و احاديث مذاهب مختلفه در مورد خصوصيّات عصر ذهبى که طى آن منجى موعود حکومت خواهد نمود بصورتى مشابه اشاره گرديده گرچه در ميان آنها اختلافات جزئى ديده مىشود که بيشتر در ارتباط با فرهنگ و موقعيّت جغرافيائى اماکن و نواحى مىباشد که کتب مقدّسه از آنجا برخاستهاند. بطور اجمال تمام مسائل و مشکلاتى که از خصوصيّات زمان قبل از ظهور منجى موعود است کلاً حل گرديده ولی بعد از ظهور، جهان خاکى بهشت برين گرديده و محصولات و منابع به حدّ وفور در اختيار همگان قرار خواهد گرفت. منجى موعود باعث اعتلاى مبانى اخلاقى و روحانى مردمان گرديده و سلطنت او سلطنت عدل و داد خواهد بود.
پيروان هندو
افکار مردمان همچون بلورى صاف و بى غل و غش پاک و طاهر مىگردد آنچنانکه گوئى آنان پس از انقضاى ظلمت شب از خوابى سنگين بيدار گشتهاند و بدينترتيب است که بازماندگان از نوع انسانهائى متحوّل شده خواهند گرديد و اين اخلاف از راه و روشهاى عصر کريتا پيروى خواهند نمود (٦٣).
بوديستهاى تراوا
حقيقت “سبيل، داما (٦٤)” را که در اصل خويش دلپذير، در ابتدا دلپذير و در انتها دلپذير است، او (مىتريا بود) با روح و کلام امر خود را اظهار نموده حياتى متعالیتر و والاتر با تماميّت آن و با تمامى پاکيزگى و معصوميّت نشان خواهد داد همچنانکه من نيز اکنون آنرا به شما نشان مىدهم. او همراه جماعتى شامل هزارها نفر از برادران خواهد بود همچنانکه من نيز اکنون توسّط صدها برادر همراهى مىشوم(٦٥).
بوديستهاى ماهايانا
در آن زمان هوا همواره ملايم بوده و چهارفصل بطور معمول و مرتّب بدنبال يکديگر خواهند آمد. هيچ فردى از افراد از يک صد و هشت پريشانى و مصيبت در رنج و عذاب نخواهد بود. شهوت و آز، خشم و حماقت بندرت پيش خواهد آمد. مردمان همگى بر اساس برابرى و مساوات و همفکرى با يکديگر رفتار نموده از ديدار دوستان خود احساس لذّت و شادى متقابل مىکنند.
…و در چنين زمانى ارين فو (٦٦) زمين بخودى خود حاصلی از برنج بدون پوست و سبوس که داراى طعم و عطرى بسيار لذيذ و دلپذير است خواهد داد.
…اما در مورد طلا، نقره، سنگهاى بهادار و تزئينى همچون سنگ يشم، عقيق، کهربا و مرواريد، جملگى در زمين پراکنده بوده و مورد اعتنا و توجّه کسى جهت جمعآورى قرار نخواهند گرفت (٦٧).
آئين زرتشت
اما در مورد ورهرام ورجاوند چنين گفته شده که او با تمامى حشمت و شکوه و خلق و خوئى ملايم آمده مسند موبد موبدان بدو واگذار مىگردد. از مقعد صدق آئين را تشريح و بيان نموده و شهرهاى ايران را که من اهورامزدا آنانرا آفريده و ساختهام آباد و برقرار خواهد کرد. حرص و آز نيازمندى و احتياج، تنفّر، شهوت، حسادت و خيانت را از جهان برخواهد انداخت دوران گرگ بسر آمده و زمان برگان خواهد رسيد.
…روح خباثت و پليدى همراه با ديوان و فرزندان آنها در تاريکى محبوس گرديده و از هوش خواهند رفت(٦٨).
آئين يهود
و او امتها را داورى خواهد نمود و قومهاى بسيار را تنبيه خواهد کرد. و ايشان شمشيرهاى خود را براى گاو آهن و نيزههاى خويش را براى ارهها خواهند شکست. و امتى بر امتى شمشير نخواهد کشيد و بار ديگر جنگ را نخواهند آموخت (٦٩).
…گرگ با بره سکونت خواهد داشت و پلنگ با بزغاله خواهد خوابيد و گوساله و شير و پروارى با هم. و طفل کوچک هم آنها را خواهد راند(٧٠).
…و در تمامى کوه مقدّس من ضرر و زيانى نخواهند کرد زيرا که جهان از معرفت خداوند پرخواهد بود مثل آبهائى که دريا را مىپوشاند(٧١).
آئين مسيحيت
و ديدم آسمانى جديد و زمينى جديد چونکه آسمان اوّل و زمين اوّل درگذشت.
…و آوازى بلند از آسمان شنيدم که مىگفت اينک خيمهٴ خدا با آدميان است و با ايشان ساکن خواهد شد و ايشان قومهاى او خواهند بود و خود خدا با ايشان.
…و خدا هر اشکى را از چشمان ايشان پاک خواهد کرد و بعد از آن موت نخواهد بود و ماتم و ناله و درد ديگر رو نخواهد نمود زيرا که چيزهاى اوّل درگذشت و آن تختنشين گفت الآن همهچيز را نو مىسازم (٧٢).
اسلام (اهل سنت)
…و او زمين را پر از عدل و قسط گرداند چنانکه پر از ظلم و جور گرديده و اهل آسمان و زمين از او راضى مىشوند. آسمان از قطرههاى خود باقى نمىگذارد مگر آنکه او را مىريزد و زمين از نباتات خود چيزى را باقى نمىگذارد مگر اينکه او را مىروياند به حدّى که مردگان آرزوى زنده شدن مىکنند (٧٣).
اسلام (اهل تشيع)
زمانىکه قائم ظهور نمود با عدل و داد حکومت کرده و ظلم و بيدادگرى را در ايّام خود از بين خواهد برد. راهها امن و زمين نعمتهاى خود را بوفور ارزانى خواهد داشت. مالکان حقّ خود را خواهند گرفت و هيچ غير مسلم غير ايمنى باقى نخواهد ماند و حکومت او در ميان مردم مانند حکومت رسول خدا و حضرت داود خواهد بود.
…در آنزمان مردم مکانى را به جهت دادن صدقه و خيرات و نشان دادن سخاوت خود نخواهند يافت زيرا که مال و ثروت به همه خواهد رسيد (٧٤).
آئين بهائى
رقابتها و خصومتها و دسائس ملّى موقوف و عداوت و تعصّب نژادى به دوستى و حسن تفاهم و تعاون بين نژادها تبديل خواهد شد. علل منازعات دينى براى هميشه رفع خواهد گرديد و موانع و قيود اقتصادى بکلی برطرف و تفاوتهاى فاحش بين طبقات مرتفع خواهد شد. فقر از يکسو و تجمّع بىحدّ ثروت از سوى ديگر محو خواهد شد. قواى عظيمى که در راه جنگ اقتصادى يا سياسى بيهوده مصرف مىشود به مقاصدى اختصاص خواهد يافت که متضمّن توسعهٴ دامنهٴ اختراعات بشرى و تکامل امور فنى و ارتقاء سطح توليد در جامعه و قلع و قمع بيمارى و توسيع دائرهٴ تحقيقات علمى و ترفيع صحت عمومى و تلطيف و تشحيذ انديشهٴ آدمى و استخراج منابع متروکهٴ مجهولهٴ ارض و افزايش طول عمر آدمى است و نيز براى تأسيس هرنوع مشروع ديگرى که بتواند حيات اخلاقى و معنوى نوع انسان را تقويت کند صرف خواهد شد (٧٥).
پايان جهان
پيشگوئيها در مذاهب غربى معمولاً بر اين مبناست که ظهور منجى موعود بلافاصله پس از انقضاى عالم انجام خواهد گرفت. اين نبوّات شامل وقايعى مانند احياى اموات، روز جزا و تخريب عمومى عالم است. صوَر بيشمارى از اين سلسله وقايع بين مذاهب عمومى و رؤسا و ارباب مذاهب تشريح و تفصيل گرديده. در مذاهب شرقى نيز سخن از انهدام دنيا وجود دارد ولی اين انهدام بعلت ادوارى بودن زمان موقّتى بوده و در نهايت جهان تولّد نو خواهد يافت.
زيرنويسها
٣،٢،١ در مفهوم کلّى اعتقاد به هزارهٴ آينده و سلطنت هزارسالهٴ مسيح مىباشند که منشأ چنين اعتقاداتى آيات ٤ و ٥ از باب بيستم مکاشفات يوحنا مىباشد.
٤ اميد و انتظار يهوديان براى ظهور عمانوئيل يا مسيح موعود که مبناى اين اميد اشعيا باب ٧ آيهٴ ١٤ و باب ٩ آيات ٦و٧ مىباشد.
٥ در اساطير هندو کالکى آواتار اشاره به دهمين و آخرين و يشنو يا آواتار که قرار است ظهور نمايد.
٦ در اساطير هندو کالکى يوگا چهارمين و آخرين فاجعهاى است که جهان بخود خواهد ديد. در حال حاضر جهان در کالی يوگاى اوّل مىباشد که شروع آن ٣٠٠٠ سال قبل از ميلاد مسيح بود.
٧ کريتا. عصر ذهبى يا عصر طلائى
٨ آرهات در آئين بودا به انسان کامل اطلاق مىگردد که سير هشتگانهٴ کمال را طى نموده ولی هنوز به کمال مطلق يا نيروانا نرسيده.
٩ فراشکارت. در مذهب زرتشت به معناى بازسازى جهان است که نيل به آن پس از پيروزى اهورامزدا بر قواى اهريمن امکانپذير مىگردد.
١٠ شروع وبا در قرن جهاردهم ميلادى که باعث مرگ بيش از يک سوم مردم اروپا گرديد.
١١ کالی در زبان سانسکريت بمعناى الهه يا خداى وحشت است. و آن موجودى عجيبالخلقهاست که داراى پوستى شبيه پلنگ، دندانهائى نيش مانند، زبانى بيرون پريده و موهائى پريشان و ژوليده مىباشد.
١٢ مجموعهٴ چهارکتاب يا چهارودا که اساس مذهب بودا بر آن بنيان گرفته.
١٣ در زبان سانسکريت برهمنها داراى عالیترين درجهٴ روحانى بوده و ولی مبيّن و مبلّغ علوم دينى و واسطهاى مىباشند بين انسان، جهان و خدا.
١٤ Bhagavata purana 12: 3: 24 -5, 30-2, 35, 37, 39١٥ The Buddha’s address in the Cakkavatti-Sihanada,Digha Nikaya 3:70-2 in Rhys David, Dialogueof Buddha, Vol. 3, pp. 70-1١٦ بوديسم ماهيانا. شعبهاى از مذهب بودائى رايج بين ساکنين ژاپون، کره، چين تبت و مغولستان
١٧ بودا. دارما. تعاليم اصلی بودا. در فلسفهٴ بودا سه مجموعه وجود دارد.
Sutras مبانى و اصولی که توسّط بودا تدوين گشته
Vinayas مبانى روايت شده توسّط حواريون از جانب بودا
Abdidharmas تفاسير نوشتهشده بر دو مجموعهٴ فوق
١٨ قارهٴ جنوبى که در آن مردمان سکنى دارند.
١٩ ديوا در مذهب بودا اشاره به نيروهاى آسمانى است. تعبير ديگر نيروى فرشتگان است.
٢٠ آشورا: وجودى که تشنهٴ قدرت است. گاهى نيز ديو ترجمه شده
٢١ (Scripture T. 1185A, quoted in Brinbaum, Studies on the Mysteries of Manjusri) (در عرفان بودائى منجوسرى بمعنى علم دانش و حکمت متعالی آمده)
٢٢ Bahaman Yast 2:30,31,32,33,35,39 in West pahlavi Text, part 1 pp 203-4,205.
٢٣ اشعيا باب سوم آيات ١،٥،٨
٢٤ انجيل متى باب ١٢،١٠،٧،٦،٤،٣ و ٢١.
٢٥ حديث روايت شده توسّط بخارى و ابومسلم در مشکوةالمصابيح تأليف البغاوى (محمّدالحسين الابن مسعودالابن محمّدالفرا البغاوى از مفسّرين و محدّثين معروف قرن پنجم هجرى در دهکدهاى بنام بغ در نزديکى هرات بدنيا آمد. پدر او به شغل تجارت پوست اشتغال داشت ولی وى راه علوم الهيّات را دنبال نمود. از تأليفات مشهور او کتاب مشکوةالمصابيح است که در سه جلد تأليف گرديده و شامل مجموعهاى از اخبار و احاديث مىباشد. اين مجلدات به لغت انگليسى نيز ترجمه گرديده.
٢٦ نگاه کنيد به قرآن کريم سورهٴ ٥٩ آيهٴ٧
٢٧ حديث روايت شده توسّط ترمذى در مشکوةالمصابيح تأليف البغاوى
٢٨ الزنجانى: عقائدالشّيعه Introduction to the Shi’i Islam pp 167- 168 تأليف موژان مؤمن
٢٩ گورو: مرشد و راهنما در مذهب که خود به مقام شهود و بينش معنوى رسيده.
٣٠ Bhagavata purana 12: 3:8 ٣١ بهارات: نام چند قبيلهٴ معروف از نژاد آريا. بهارات نام ديگرى است از هندوستان مدرن.
٣٢ Bhagavad Gita 4: 7-8 ٣٣ بوديسم تراوادا: ترا بمعنى پير و کبير است. فلسفهاى از مذهب بوداست که توسّط عدّهاى از کبار در نواحى جنوبى بنيان نهاده شد اين مکتب فکرى بخلاف طريقهٴ بوداى ماهايانا که طريقهاى نسبتاً آزاد و ميانهرو مىباشد بسيار بنيادگراست.
٣٤ نيروانا: آخرين رتبهٴ کمال در مذهب هندوست و آن نيل به کمال مطلق و اتّحاد با خداست.
٣٥ دارما در مذهب بودائى رابطه، پيروى و اطاعت بين مبتدى سالک از معلّم و راهنماست.
٣٦ پيکاتا: مجموعهٴ کتب و تعاليم بودا.
٣٧ Anagatavamsاقتباس شده از ترجمه.
Warrn, Buddhism in Translation, pp 482 ff and Conze,Buddhist Text pp 45 -70
٣٨ Emmerick Book of Zambasta22: 102:305 ٣٩ Bahman Yast 2:37, 45,46 in West Pahlavi Texts part 1 pp 206, 208-9 ٤٠ انجيل متى باب ٢٤ آيههاى ١١، ٢٣، ٢٤
٤١ حديث روايت شده از ابومسلم در مشکوةالمصابيح تأليف البغاوى
٤٢ حديث روايت شده از ابن بابويه در صواب الاعمال (Introduction to Shi’i Islam p 168) تأليف موژان مؤمن و مجلسى در بحارالانوار ص ٤٧٩
٤٢ آواتار: ظهور يا تجسم خدا و نزول او از آسمان: فرستادگان و مظاهر مقدّسهٴ الهى
٤٣ سپيتمان: نام قبيلهٴ حضرت زردشت
٤٤ آواتار: در لغت سانسکريت به معنى فرستاده است. در مذهب هندو بمعناى تجسم خداوند است. در اصل مظهر ظهور الهى است.
٤٥ ويشنو: از خدايان اصلی هندو که حافظ و پايدارندهٴ جهان و برقرار کنندهٴ نظم و آداب اخلاق است.
٤٦ کريشنا: يکى از معروفترين و محترمترين خدايان در مذهب هندو و تجسم هشتمين خداى ويسنو
٤٧ راما: يکى از قهرمانان افسانهاى در مذهب هندو که در قرون وسطى بعنوان يکى از خدايان ستايش مىگرديد.
٤٨ ودائيک: صفات و مشخّصات در ارتباط با وداها
٤٩ کالکين: کالکى: نگاه کنيد به شمارهٴ ٥
٥٠ متايا: ميتريا: يکى از پنج بودا و آخرين آنها که در آينده بعنوان بوداى پنجم رجعت خواهد نمود.
٥١ مارا: در آئين هندو به معنى خداى طاعون و امراض کشنده، خداى جاذبههاى جنسى و لذّتبخش که باعث مىگردد اعمال انسان با خشونت همراه گردد. در آئين بودا وجود ضد بوداست که حتّى در مواردى باعث اغواى بودا نيز گرديد.
٥٢ منجوشرى: در آئين بودا بسيار معروف بوده و در ارتباط نزديک با علم دانش و حکمت متعالی مىباشد.
٥٣ آميتس ابهى. نام بوداى اصلی در آئين بودائى در نواحى خاور دور.
٥٤ آوالوکيتش وارا Avalokiteshvara در آئين بودائى ماهايانا خدائى که بصير بوده و به تمام جهات ناظر است.
٥٥ اشعيا: باب نهم آيههاى ٢ و ٧ _ ٦
٥٦ انجيل متى باب ٢٤ آيههاى ٣٠ و ٣١
٥٧ بحارالانوار جلد ١٣ ص ٩٥
٥٨ بحارالانوار جلد ١٣ ص ٤٣٦
٦٠ سورهٴ صبر (دور بهائى اثر حضرت ولىّامرالله (ترجمهٴ لجنهٴ ملی ترجمهٴ آثار امرى ايران ص ٣٢)
٦١ (Vishnu purana 4:25-9, quoted in O Flaherty, Hindu Myths,pp. 236-7. see also Bhagavata purana 12:2:16)
٦٢ Armageddon (حار مجدون) در مسيحيت اشاره به آخرين جنگ بين خدا و شيطان است و اين نام در مکاشفات يوحنا باب ١٦ آيهٴ ١٦ آمده و از نام کوهى به اسم مجدا اقتباس شده.
٦٣ Vishnu Purana 4:24: 25-9 quoted in O’Flaherty, Hindu Myths pp 236-7 See also Bhagavata purana 12:2:16
٦٤ داما: لغت ديگرى براى دارما
٦٥ (The Buddha’s address in Cakkavatti-Sihanada, Digha Nikaya 3:76, in Rhys David’s Dialogues of Buddha Vol 3, p 74)
٦٦ ين فو (Yen fou) اشاره به مذاهب شرقى
٦٧ (Fo-sguo Mi-lo hsia-sheng ching (Maitreya vyakarana) an Indian Mahayan surtra translated from Sanskrit into Chinese by Dharmarakas (266-308), quoted in Chan, The White Lotusmaitreya Doctrine, p 212) ٦٨ (Bahaman Yast 3:30 – 40 in West, Pahlavi Text part 1 pp 229 – 30 using alternative translation suggested in the footnote) ٦٩ اشعيا باب ٢ آيهٴ ٤
٧٠ اشعيا باب ١١ آيهٴ ٦
٧١ اشعيا باب ١١ آيهٴ ٩
٧٢ مکاشفات يوحنا باب ٢١ آيههاى ١٥
٧٣ حديث روايت شده توسط الحکيم در مشکوةالمصابيح تأليف البغاوى ٣:١١٤١
٧٤ شيخ مفيد در کتاب الارشاد ص ٤٣٤٣ اقتباس شده از کتاب Introduction to Shi’i Islam تأليف موژان مؤمن ص ١٦٩
٧٥ حضرت ولىّامرالله Guidance for Today and Tomorrow ترجمهٴ جمشيد فنائيان تحت عنوان حال و آيندهٴ جهان ص ٧٧ _ ٧٨.
سایت دنیای بهائی:
مقالاتی درباره دیدگاه های بهائی