براستی چرا؟؟
2007-02-16
روزها یكی پشت سر هم بی هیچ ملا حظه ای میگذرد و ادمی در گذر تاریخ گوئی نقطه ای میشود محو وبی ارزش و براحتی فراموش شده وگاهی برای همیشه باقی میماند ودر این گذر چه بهتر كه با نامی نیك به یادها امده فراموش نشود.
روزها یكی پشت سر هم بی هیچ ملا حظه ای میگذرد و ادمی در گذر تاریخ گوئی نقطه ای میشود محو وبی ارزش و براحتی فراموش شده وگاهی برای همیشه باقی میماند ودر این گذر چه بهتر كه با نامی نیك به یادها امده فراموش نشود.
برای من بسیار دردناك است كه مسئولین عزیز با توجه به حساسیت پست ومقام خود، بدون تحقیق به بازگویی اتهامات ردیه نویسان مخالف جامعه بهایی راضی می شوند. از جمله مطالبی كه جناب دكتر ﻻریجانی در 25 آذر ماه در گفتگو با خانه ملت مطرح فرمودند:
دیانت بابی، امری است که در زادگاه خود، ایران، هیچگاه چنانکه باید وشاید مورد تفحص و اعتناء واقع نگشت و به قول دکتر ناصرالدین صاحب الزمانی «تا کنون هرگز به درستی، بی طرفانه، انگیزه کاوانه و جامعه شناسانه مورد بررسی عمیق قرار نگرفته است.»(1)
خوانندگان عزیز! همانگونه که مطّلعید زادگاه آئین بهائی کشور ایران است و لذا بهائیان آنرا کشور مقدّس ایران خطاب میکنند. حضرت باب و حضرت بهاءِاللّہ زادهء این مرز و بوم هستند، گر چه حضرت باب به فتوای علمای عظام و امرای دولت در میدان تبریز تیرباران شد و هزاران پیروان جان نثارش در همان کشور به شهادت رسیدند و حضرت بهاءاللّہ را بدستور حکومت ایران تبعید به عراق عرب کردند معهذا این رابطه و پیوند معنوی بهائیان با ایران همچنان برقرار و ناگسستنی است.
از جمله سؤالاتی كه به دفعات از بهائیان پرسیده میشود آن است كه چرا در امور سیاسی مثل انتخابات شركت نمیكنند، چرا از حكومت اطاعت میكنند، یا چرا در برابر ظلمهایی كه به آنها میشود قیام نمیكنند. انشاءالله در طی چند نوبت سعی میشود در حد توان نگارنده پاسخی به این سؤالات داده شود.
هر ایرانی با نگاهی به رسانه ها متوجه میشود كه بعضی از آنها ها هدف اصلی خود رافراموش كرده به جای اطلاع رسانی وایجاد وحدت وآرامش بیشتر به دنبال ایجاد تفرقه و نفرتی كاذب بین مردم هستند.
سؤال فوق از جمله سؤالاتی است كه غالباً برای ایجاد شبهه در خصوص دیانت بهایی از سوی دشمنان آن مطرح می گردد اخیراً نیز در سایت بهایی پژوهی مطلبی در این خصوص درج گردیده و نویسنده سعی نموده است با ذكر دلائلی نامربوط، وجود طرد روحانی را به عنوان دلیلی برای رد معتقدات اساسی دیانت بهایی از جمله محبت و وحدت قلمداد نموده و آن را به عنوان تنبیهی كه مربوط به زمانهای گذشته بوده، و در اصل از میان برنده هویت فرد می باشد، معرفی نماید.
مدیران و دبیران محترم وبلاگ بهاالله1 مطلبی با عنوان «تحری حقیقت، نخواندن نیست» درج کرده اند که اهم مفاد ان این است:
یكی ازتعاریفی كه برای انسان شده این است كه گفته اند « انسان موجودی است اجتماعی» وگفته شده كه اجتماعی بودن او، امری است فطری نه اكتسابی. به غیر ازوجود تعاون وتعاضد وتقسیم كار كه ازمزایای زندگی اجتماعی است چنین به نظر می رسدكه اصولاً درپیكره اجتماع نیروئی كششی وجود داردكه افراد را به طرف خود جذب می كند.