بسياري از افراد مشتاقند تا دريابند بهائيان چه مشارکت هايي در ايران داشته اند.
سهم بابيان و سپس بهائيان در تغييرات فرهنگي ايراني به سزا است. اينکه کتب تاريخي در اين باب سکوت کرده اند، به دليل سيستم سرکوب و خفقان شديدي بوده که در ارتباط با آيين بهائي در ايران همواره رواج داشته است. در واقع هر جا که کار مهم و مثبتي صورت گرفته، شايد بتوان ردّي از آثار بهائي پيدا کرد. مثلا تغيير انديشه نسبت به پيروان ديگر اديان و مراوده با آنان ، نتيجه مستقيم رفتار و انديشه اي است که بهائيان در ايران ترويج داده و بدان عمل کرده اند. همين رفتار در دوره قاجار باعث شد تا تعداد قابل توجهي از يهوديان و زرتشتيان علي رغم وجود مشکلات بسيار در اجتماع نسبت به اعتقاد بهائي ، به اين دين بگروند.
بهائيان از پيشگامان انديشه آزادي و فکر دموکراسي در ايران بودند. حضرت بهاءالله بيش از سي سال قبل از مشروطيت، برقراري مشروطه در ايران را پيشگوئي کرده بودند. ديانت بهائي به گونه اي باز و شفاف لزوم دموکراسي و مردم سالاري در کشورداري و لزوم حضور نمايندگان برگزيده مردم در اداره کشور را از دهه 1870 ميلادي توصيه مي کرد.
در باره ديگر تأثيرات بهائيان مي توان به نقش آنان در حقوق و ارتباطات اجتماعي زنان، زنده نگاه داشتن موسيقي اصيل ايراني، آموزش و پرورش و تاسيس مدارس جديد، فرهنگ صلح و آشتي ، فرهنگ قانون خواهي و مشروطه طلبي ، گذر از ساختارهاي ذهني و عيني ناکارآمد و حتي تجلي اين گذر در کوچکترين اجزاي زندگي (مانند ساختن اولين حمام دوش ايران در آباده توسط بهائيان و بازداشتن بهائيان از استفاده از حمامهاي کثيف خزينه) و … اشاره کرد.
مهم ترين تأثيري که بابيان و سپس بهائيان بر انديشه ايراني گذاشته اند، موضوع لزوم تغييرات بنيادين اجتماعي، گذار از سنت و نحوه برخورد با دنياي مدرن است. امروزه بسياري از کساني که مدعي روشن انديشي در ايران اند، حرف هايي را مي زنند که دهها سال پيش از اين، بهائيان آن را به کامل ترين وجه مطرح ساخته اند و اينک روشن انديشان کج رفتار، لزوم تغييرات اجتماعي را چنان با آداب نامتعادل و نامتوازن خويش آلوده ساخته اند که بازسازي آن، به سالها زمان نياز دارد.