پاسخ به شبهات وارده بر دیانت بهائی

بهائی‌ستیزی

ستیز با آئین بهائی و بهائیان به اَشکال مختلفِ اِعمالِ تبعیض، سیاه‌نمایی، کینه‌توزی، پیش داوری، نفرت پراکنی از طریق رسانه‌ها، حبس، تبعید، آزار و شکنجهٔ جسمی و روحی، قتل و کشتار است.

از ابتدای پیدایش آئین بابی در سال ۱۸۴۴ میلادی و پس از آن آئین بهائی در ۱۸۵۲ م. مخالفت و بابی/ بهائی ستیزی علمای دینی شیعه و حکومت قاجاریه آغاز شد. از آنجا که این دو آئین از جهاتی واحد تلقی می‌گردند، از دیدگاه جامعه شناختی و تاریخی می‌توان آن دو را واحد در نظر گرفت و عنوان بهائی ستیزی را به‌طور کلّی به کار برد.
علّت مذهبی بهائی ستیزی این بود که برخی مجتهدان دینی و حکومت ادعا می‌کردند پس از اسلام دین جدیدی نباید ظاهر شود. از نظر اجتماعی و سیاسی علّت مخالفت آن بود که در صورت قبول ادعای باب و بهاءالله ، قدرت مادی و مذهبی و سیاسی طبقهٔ روحانیون و حکومت با چالش‌های جدّی روبه رو می‌شد.

دوران قاجار

بهائی ستیزی در دوران حکومت قاجاریه در ایران به اشکال گوناگون دیده می‌شد. انتشار مطالب بر ضدّ آئین بابی و بهائی و تبعید، حبس، شکنجه و قتل و کشتار پیروان، از روش‌های رایج بهائی ستیزی در آن دوران بود.
جنبش بابی از همان ابتدای خود با مخالفت سران قاجار رو به رو شد.در فاصله ۱۸۴۸–۱۸۴۹ شاه ایران حدود ۶ هزار نیروی لشکری و تسلیحات برای مقابله با حدود ۵۰۰ بابی که در مقبرهٔ شیخ طبرسی در نزدیکی دریای خزر پناه گرفته بودند فرستاد. در نهایت در ماه مه ۱۸۴۹ بابیان که به علت گشنگی مفرط تضعیف شده بودند فریب وعدهٔ آتش‌بس نیروهای حکومتی را خوردند اما به محض خارج شدن از پناهگاه خود قتل‌عام شدند. دو حادثهٔ مشابه دیگر در نیریز و زنجان دو شهری که جمعیت بابی بالایی داشتند اتفاق افتاد. هر دو واقعه با قتل‌عام بابیان پایان یافت. در سال ۱۸۵۰، صدراعظم وقت امیر کبیر این‌طور تصمیم گرفت که برای پایان دادن به جنبش بابی بهترین راه اعدام مؤسس این جنبش است که در آن هنگام در زندان بود. باب در ژوئیه ۱۸۵۰ در تبریز اعدام شد.
خشم و درماندگی بابیان از اعدام باب، در ۱۸۵۲ گروه کوچکی از آنان را تحریک کرد تا به جان ناصرالدین شاه سوءقصد کنند. پس از ترور نافرجام ناصرالدین‌شاه با بابیان برخورد شدیدی شد. اگر چه تنها عدهٔ کمی از بابیان مسئول این واقعه بودند اما شاه دستور قتل‌عام بابیان را داد.از تعداد دقیق بابیانی که در این دوران کشته شدند اطلاعی در دست نیست. اما به‌طور کلی این رقم معادل ۲۰ هزار نفر در نظر گرفته می‌شود. گزارش‌های کتبی که شاهدان عینی اروپائی از این دوره بجا گذاشته‌اند، روایت می‌کند که چگونه پیروان باب را با آهن گداخته داغ می‌کردند، سنگسار یا با توپ دو نیم می‌کردند، به عنوان هدف برای تمرین استفاده می‌نمودند، جمجمه‌هایشان را می‌شکستند، وارونه از درختان آویزان می‌کردند، دندان‌هایشان را از ریشه بیرون می‌کشیدند، چشمهایشان را از حدقه درمی‌آوردند، آن‌ها را مجبور می‌کردند تکه‌های بریده شدهٔ بدن خودشان را بخورند، شمع‌های روشن در بدنشان فرومی‌کردند، پوست کف پای آن‌ها را می‌کندند و در روغن داغ فروکردند، پاهایشان را نعل می‌زدند و قبل از اعدام کردن آن‌ها را می‌دواندند.
در سال ۱۸۵۱ میرزا حسینعلی که در آنوقت بین بابیان به جناب بهاء معروف بود، به شهر بغداد تبعید شد. دشمنی با بهاییان چندان در دوران دودمان قاجاریه در جامعه ایران رواج داشت که متهم کردن مشروطه خواهان به «بابی گری»، مهم‌ترین سلاح نظری مستبدان به دوران انقلاب مشروطه ایران بود۵

دوران پهلوی

بهائی ستیزی در دوران حکومت پهلوی نیز اگرچه نسبت به دوران قاجاریه کم تربود، ولی به همان اَشکال سابق ادامه داشت. در دوران قاجار آزار و اذیت‌ها بیش تر از طرف عوامل محلی صورت می‌گرفت و حکومت مرکزی گاهی از این برخوردها حمایت می‌کرد و گاهی به دلیل ترس از دست دادن کنترل با آن‌ها مخالفت می‌نمود. اما در دوران پهلوی با قوی تر شدن حکومت مرکزی، این خود دولت بود که به تدریج عامل اصلی آزار و اذیت بهائیان شد. در نتیجه شکل آزار و اذیت‌ها از حرکت‌های تهاجمی عوام در دوران قاجار تغییر کرد و ماهیتی اداری به خود گرفت که اغلب همراه با بخشنامه‌ها و آئین‌نامه‌های دولتی بود. برای مثال در ۱۹۳۴ دولت به دلیل اینکه یکی از مدارس بهائی در یکی از روزهای تعطیلی بهائی مدرسه را بسته بود، حکم تعطیلی دائم حدود ۶۰ مدرسهٔ بهائی را صادر کرد. همچنین چاپ و انتشار آثار بهائی ممنوع شد و ازدواج بهائی به رسمیت شناخته نمی‌شد.
جدی‌ترین موج آزار و اذیت بهائیان در دوران پهلوی در سال ۱۹۵۵ (۱۳۳۴) آغاز شد وقتی حکومت به شیخ محمدتقی فلسفی اجازه داد در رادیوی سراسری علیه بهائیان به وعظ و خطابه بپردازد و عوام را علیه بهائیان بشوراند.موجی از بهائی‌ستیزی در کشور به راه افتاد و در بسیاری از نقاط بهائیان با قتل و غارت مواجه شدند. شاید یکی از دلایل این موج از بهائی‌ستیزی این بود که شاه به دستگاه روحانیون دینی که به او کمک کرده بودند با کودتا علیه مصدق قدرت را بازپس گیرد احساس دین می‌کرد.

دوران جمهوری اسلامی

در دورهٔ جمهوری اسلامی (از انقلاب ۱۳۵۷ تاکنون) بهائی ستیزی مجدداً به شکلی شدید و مستمر ادامه یافته‌است. همدستی حکومت و علمای شیعه در بهائی ستیزی در دوران قاجاریه و پهلوی ، در دوران جمهوری اسلامی به یکی شدن بهائی ستیزان حکومتی و علما تبدیل شد و شکل جدیدِ سیاستِ رسمی جمهوری اسلامی ایران را به خود گرفت. بر خلاف دوران قبل که بهائیان قربانیان اقدامات پراکنده حکومتی بودند، پس از انقلاب اسلامی طرح مشخص و برنامه‌ریزی‌شده‌ای برای نابودی جامعهٔ بهائی شکل گرفت.
پس از پیروزی انقلاب ایران (۱۳۵۷ ) در ایران، بهائی ستیزی که با حمایت روحانیون شیعه همراه بود، شکل جدید و افراطی‌ای به خود گرفت. به صورتی که بهاییت تنها مذهبی در ایران است که روحانیّت شیعه برای مبارزه با آنان نهاد ویژه‌ای تأسیس کرده‌است. گفتنی است که بهائیان متهم به حمایت از نظام شاهنشاهی شدند و مورد برخورد نظام جمهوری اسلامی قرار گرفتند که از آنجمله می‌توان به اعدام بهائیان، تخریب اماکن مقدس و گورستان‌های بهائی، توهین به مقدسات بهائی و جلوگیری از ادامه تحصیل و اشتغال آنان در مراکز دولتی و ادارات نام برد.
دشمنی با بهائیان چندان ریشه‌دار و مستمر بود که حتی در روزهای انقلاب، در کنار اشغال و تخریب نهادهای مالی و امنیتی حکومت، کشتن و تخریب و آتش زدن خانه‌های بهائیان فراموش نشد و از جمله در قریه سعدی شیراز ، بهائیان «قتل‌عام » شدند.
آیت‌الله خمینی قبل از اینکه به قدرت برسد دشمنی خود با بهائیان را اعلام کرده بود و واضح ساخته بود که اقلیت سیصد هزار نفرهٔ بهائیان ایران که بزرگ‌ترین اقلیت دینی کشور بود از حقوق پایهٔ انسانی که سایر اقلیت‌های دینی برخوردار بودند محروم خواهند شد. پس از انقلاب قانون اساسی جدید کشور به عمد بهائیان را به رسمیت نشناخت و برای آن‌ها هیچ حقی قائل نشد. دادگاه‌های جمهوری اسلامی ایران به نوبهٔ خود از بهائیان در برابر قتل و ضرب و تعرضات دیگر حمایت نمی‌کنند و آنان را مشمول حق دریافت خسارت ندانسته به این ترتیب هر آزار و تجاوزی به بهائیان مجاز انگاشته می‌شود و مصونیت قضایی دارد. دبیرکل سازمان ملل متحد، بان کی مون، در گزارش سال ۲۰۱۶ خود در ارتباط با وضعیت حقوق بشر در ایران، بهائیان را ستم‌دیده‌ترین اقلیت دینی ایران نامید.
بنا به گزارش‌های نمایندگان سازمان ملل متحد در زمینهٔ حقوق بشر در ایران موارد زیر از جمله موارد سرکوب و آزار و اذیت بهائیان ایران پس از انقلاب ۱۳۵۷ بوده‌است:
• ممنوع اعلام کردن تمامی موسسات (شوراهای انتخابی) و فعالیت‌های جامعهٔ بهائی
• دستگیری و اعدام اعضای شوراهای انتخابی بهائی در سطح محلی و ملی (محفل‌های ملی و محلی)
• مصادره اماکن و دارایی‌های متعلق به جامعهٔ بهائی
• مصادره و تخریب امکان دینی و قبرستان‌های بهائی
• زندان و شکنجه بهائیان
• اخراج بهائیان/ممانعت از اشتغال آن‌ها در مشاغل دولتی
• ایجاد شرایط فشار بر صاحبان مشاغل برای اخراج کارکنان بهائی خود
• عدم پرداخت حقوق بازنشستگی و صدور دستور مبنی بر اینکه بهائیان حقوق‌های دریافتی پیشین خود را بازگردانند
• تعطیل کردن مغازه‌ها و کسب و کارهای بهائیا
• محرومیت از تحصیل در مدارس و دانشگاه ها
• ممانعت از ثبت ازدواج بهائیان
• عدم صدور جواز کفن
• مصادره املاک، دارایی‌های شخصی بهائیان
• تخریب منازل
• آدم‌ربایی و قتل
• مصونیت قضایی برای متجاوزان به حقوق افراد بهائی
• نفرت‌پراکنی و انتشار تبلیغات ضد-بهائی در رسانه‌ها و تحریک عموم علیه بهائیان

اعدام و قتل بهائیان

از ابتدای انقلاب ۵۷ ایران تا به حال، بیش از دویست نفر از بهائیان ایران به خاطر اعتقادشان به دین بهائی ، توسط نظام جمهوری اسلامی کشته شده‌اند.برخی از افرادی که در اوایل دههٔ ۱۹۸۰ کشته شدند عضو شوراهای انتخابی بهائی (محفل روحانی) بودند که وظیفهٔ رسیدگی به امور بهائیان در سطح محلی و ملی را بر عهده داشتند. اما به غیر از این افراد سایر بهائیان نیز مورد قتل و اعدام قرار گرفته‌اند که مرکز اسناد حقوق بشر ایران این رقم را بین سال‌های ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۵ میلادی معادل ۱۸۳ نفر می‌داند. این افراد صرفاً به خاطر اعتقادات مذهبی خود تیرباران شده، اعدام یا به قتل رسیده‌اند. بعضی منابع وابسته به جمهوری اسلامی ادعا می‌کنند که این افراد از صاحب منصبان حکومت قبل بوده‌اند و اعدامشان ربط مستقیم به اعتقادات دینی نداشته‌است.پوچ بودن این اتهامات و ادعاها علیه بهائیان از آن جا روشن می‌شود که مقامات ایرانی همواره به بهائیانی که مورد آزار و سرکوب قرار می‌گیرند چنین وعده داده‌اند که اگر اعتقادشان به آئین بهائی را انکار کنند و اسلام بیاورند آزار و اذیت‌ها علیه آن متوقف می‌شود. این درخواست برای رد اعتقادات بهائیان شاهدی است بر این که اعتقادات دینی بهائیان دلیل اصلی آزار و سرکوب آن‌ها بوده‌است.
نمونه‌هایی از موارد قتل و اعدام بهائیان:
• هشت عضو محفل ملی بهائیان ایران در ۲۷ دسامبر ۱۹۸۱ اعدام شدند. سال قبل از آن اعضای محفل سابق ملی بهائیان ایران همگی ربوده و در وضعیت نامعلومی کشته شده بودند.
• ۷ بهائی در تهران در فاصلهٔ ماه مه تا نوامبر ۱۹۸۰ اعدام شدند.
• بهائی دیگر در تهران بین اکتبر ۱۹۸۱ تا اوت ۱۹۸۵ اعدام شدند یا در زندان جان دادند.
• ۹ نفر عضو محفل روحانی محلی تبریز در ۲۹ ژوئیهٔ ۱۹۸۱ در حیاط زندان تبریز اعدام شدند.
• در ۱۴ ژوئن ۱۹۸۱، ۷ نفر عضو محفل روحانی محلی همدان تیرباران شدند.
• در ژوئن ۱۹۸۳، ۹ زن بهائی در شیراز به اتهام تدریس در کلاس‌های کودکان بهائی اعدام شدند. جوان‌ترین آن‌ها دختری ۱۷ ساله به نام مونا محمودنژاد بود.
• ۴ عضو محفل روحانی محلی قزوین در ۹ ژوئیه ۱۹۸۲ اعدام شدند.

زندان بهائیان

دستگیری و زندانی کردن افراد بهائی به دلیل اعتقاداتشان از جمله آزار و اذیت‌های وارد بر جامعهٔ بهائی ایران است.بنا به آمار دفتر جامعه جهانی بهائی در سازمان ملل متحد تنها در فاصله سال‌های (۱۳۸۳) ۲۰۰۵ تا (۱۳۹۶) ژانویهٔ ۲۰۱۸، ۱۰۰۶ بهائی در ایران دستگیرشده‌اند. بنا به آخرین آمار این دفتر در فروردین ۱۳۹۷ (مارس ۲۰۱۸) ۹۷ بهائی در ایران در زندان به سر می‌بردند. موارد زیر نمونه‌هایی از این دستگیری‌ها هستند:
• در تاریخ ۳ اردیبهشت ۱۳۹۷ پدر و دختر بهایی به نام‌های نعمت‌الله و نازنین بنگاله ساکن شیراز هر کدام به ۵ سال زندان محکوم شدند.
• در تاریخ ۲۶ دی ۱۳۸۷ (۱۵ ژانویه ۲۰۰۹ ) سرهنگ سلیمان ملک‌زاده فرمانده نیروی انتظامی ویژه جزیره کیش اعلام کرد که نیروی انتظامی ایران، «هشت بهائی را در جزیره کیش بازداشت کرده‌است». به گفته وی «تمامی این افراد از خانواده‌های بهائی بودند و در بازرسی به عمل آمده از محل اقامت آنها در یکی از هتل‌های جزیره کیش، تعدادی کتب تازه به چاپ رسیده دربارهٔ بهائیت، کشف و ضبط گردید».
• در بامداد ۲۵ دی ۱۳۸۷ (۱۴ ژانویه ۲۰۰۹ ) مأموران امنیتی جمهوری اسلامی با حمله به منازل ۱۰ خانواده بهایی در تهران، ضمن تفتیش منازل و ضبط کتب مذهبی، عکس‌های خانوادگی و رایانه‌های شخصی، چندین تن را بازداشت و به زندان اوین منتقل کردند. از افراد تحت بازداشت می‌توان به ژینوس سبحانی ، شاهرخ طائف ، عزیزالله سمندری ، پیام اغصانی ، دیدار رئوفی و نیما حقار نام برد.
• در تاریخ ۲۹ ژانویه ۲۰۰۸ میلادی (۹ بهمن ۱۳۸۶) علیرضا جمشیدی ، سخنگوی قوه قضائیه جمهوری اسلامی در مصاحبه با خبرنگاران اعلام کرد که ۵۴ بهائی ایرانی به جرم «تبلیغ علیه نظام» در شهر شیراز به «یک تا چهار سال زندان» محکوم شده‌اند.
• در تاریخ ۱۴ مه ۲۰۰۸ ، شش تن از یاران ایران ، گروهی که فعالیت‌های جامعهٔ بهائی را در غیاب محفل روحانی ملی در ایران هدایت می‌کند به نام‌های فریبا کمال‌آبادی ، جمال الدین خانجانی ، عفیف نعیمی ، سعید رضایی ، بهروز توکلی و وحید تیزفهم در حمله مأمورین امنیتی به منازل‌شان دستگیر و به زندان اوین منتقل شده‌اند. این اتفاق در ادامه دستگیری مهوش ثابت یکی دیگر از یاران ایران (گروه جایگزین محفل ملی ایران پس از تعطیلی نظام اداری بهائی به دستور حکومت جمهوری اسلامی ایران)، در اسفند ماه ۱۳۸۶ صورت گرفت. کمیسیون بین‌المللی آزادی ادیان در ایالت متحده آمریکا این عمل نظام جمهوری اسلامی ایران را محکوم کرد.آمریکا ، کانادا و اتحادیه اروپا این اقدام نظام جمهوری اسلامی ایران را محکوم کرده و خواستار توقف آزار و اذیت بهائیان در ایران شدند.
• در تاریخ ۱۱ فوریه ۲۰۰۹ میلادی (۲۳ بهمن ۱۳۸۷) دادسرای امنیت تهران از صدور قرار مجرمیت برای ۷ تن از شهروندان بهایی به اتهام: «جاسوسی برای اسرائیل ، توهین به مقدسات و تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی »، خبر داد.
• بر اساس گزارش‌های منتشر شده طی روزهای ۲۳ و ۲۴ خرداد ۱۳۹۶ در شهرهای گرگان و شاهین‌شهر ۱۱ شهروند بهایی دستگیرشده‌اند. اتهام آن‌ها «عضویت در تشکیلات بهایی» و نیز «تبلیغ علیه نظام» است. برای این شهروندان احکامی بین ۱۵ تا ۲۳ ماه زندان صادر شده‌است. بازداشت شدگان در گرگان عبارتند از: مژده ظهوری، فرحناز تبیانیان، مریم دهقانی، هوشمند دهقانی که توسط مأموران امنیتی در منازلشان بازداشت شدند و شیدا قدوسی، میترا نوری، پریسا شهیدی، پونه ثنایی و نازی تحقیقی هم پس از احضار به اداره اطلاعات این شهر جهت اجرای حکمشان به زندان منتقل شدند. دو شهروند بهایی که در شاهین شهر اصفهان بازداشت شده‌اند عبارتند از فریده عبدی و نوشین سالکیان که تا کنون اتهامشان اعلام نشده‌است.
• اواخر مهرماه ۱۳۹۷ بدنبال بازداشت گسترده بهائیان در شهرهای مختلف ایران، سازمان دیدبان حقوق بشر طی گزارشی در مورد آزار و اذیت و بازداشت بهائیان در ایران نوشت که روند دستگیری پیروان آئین بهائیت در جمهوری اسلامی ایران رو به افزایش است و طی دو ماه بیش از ۲۰ نفر از شهروندان بهایی در شهرهای اصفهان، شیراز و کرج دستگیر شده‌اند. چهارشنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۷ مجلس نمایندگان آمریکا در قطعنامه جدیدی نسبت به سرکوب اقلیت بهایی توسط جمهوری اسلامی ایران انتقاد کرده‌است.

توقیف و تخریب مکان‌های دینی و تاریخی

توقیف و تخریب مکان‌های دینی و تاریخی بهائیان ایران یکی دیگر از موارد نقض حقوق آن‌ها به‌شمار می‌رود. برای مثال در سال ۱۹۷۹ (میلادی ) بهائی ستیزان خانه باب در شیراز را که یکی از مقدس‌ترین امکان برای بهائیان محسوب می‌شود تخریب نمودند. در آوریل ۲۰۰۴ آرامگاه قدوس یکی از پیروان اولیه باب توقیف و به‌طور مخفیانه در طی چند روز تخریب شد. در ژوئن همان سال حکومت خانه پدر بهاءالله، میرزا عباس نوری، در تهران را که ارزش تاریخی و میراث فرهنگی داشت تخریب کرد.

مصادره و تخریب خانه‌ها و قبرستان‌های بهائیان

توقیف و تخریب خانه‌ها، املاک و قبرستان‌های بهائیان از دیگر موارد بهائی‌ستیزی به‌شمار می‌رود. در گزارش سال ۲۰۰۶ میلون کوثری، گزارشگر ویژهٔ سازمان ملل متحد که در ۲۰۰۵ در مأموریتی از ایران بازدید کرد، آمده‌است که از سال ۱۹۸۰ تا ۲۰۰۵، حداقل ۶۴۰ مورد از املاک و زمین‌های بهائیان در ایران مصادره شده‌است. او رقم واقعی املاک مصادره شده را به دلیل عدم ثبت و دسترسی به آمار استان‌های دورافتاده بسیار بالاتر می‌داند. این املاک شامل خانه‌ها، زمین‌های کشاورزی، قبرستان‌ها و امکان تاریخی بهائیان بوده‌است. این گزارش همچنین اشاره می‌کند که در مناطق روستایی مصادره خانه‌های بهائیان و بیرون انداختن ساکنان با تهدید و خشونت فیزیکی همراه بوده‌است. هنگامی که این موارد به دادگاه‌های انقلاب برده شده‌است دادگاه رأی به شرعی و قانونی بودن این موارد مصادره و توقیف داده‌است، مسئله‌ای که گزارشگر سازمان ملل متحد آن را نگران‌کننده و نشانه واضح تبعیض علیه بهائیان می‌داند.

برخی از نمونه‌های مصادره و تخریب املاک بهائیان
• در سال ۱۹۹۵ بیش از ۱۵۰ خانه بهائیان در یزد مصادره شد.
• در تاریخ یکشنبه مورخ ۷/۱۱/۱۳۸۶ افرادی مسلح که بعداً خود را «عاشقان حسین » معرفی کردند با بولدوزر خانه یکی از بهائیان شهر آباده را تخریب کردند.
• در ژوئن ۲۰۱0 (1389) ۵۰ خانه خالی از سکنه متعلق به بهائیان در روستای ایول مازندران توسط نیروهای ناشناس تخریب شد و سپس خرابه‌ها به آتش کشیده شد. این خانه‌ها ابتدا چند سال بعد از انقلاب در سال ۱۹۸۳ مصادره شده بودند و حدود بیست خانواده از خانه‌هایشان و روستا بیرون رانده شده بودند. بهائیان ایول اما از طرق قانونی برای بازپس‌گیری خانه‌هایشان اقدام کرده بودند و هر سال تابستان برای کشاورزی در زمین‌هایشان و برداشت محصول به زمین‌هایشان بازمی‌گشتند.

برخی از نمونه‌های مصادره و تخریب قبرستان‌های بهائیان
• در اردیبهشت ۱۳۹۳ (مه ۲۰۱۴) قبرستان بهائیان شیراز را که ۹۰ سال قدمت داشت و در آن ۹۰۰ بهائی از جمله ۹ نفر از اعدام شدگان بعد از انقلاب اسلامی دفن بودند توسط نیروهای سپاه پاسداران تخریب شد. این قبرستان قبل تر در سال ۱۳۶۳ مصادره شده بود.
تخریب قبرستان بهائیان در یزد
• در سال ۱۳۷۲ قبرستان بهائیان در تهران به دست شهرداری منطقه به کلی تخریب و ویران و بر روی آن فرهنگسرا ساخته شد.
• در روز دوشنبه هشتم مرداد هشتاد و شش جامعه بهائیان یزد در ایران متوجه شدند که گلستان جاوید (قبرستان بهائی) بار دیگر و برای چندمین بار در سالیان اخیر توسط ماشین‌های سنگین یا کشاورزی تخریب شده‌است. این درحالی است که بیش از بیست سال بود درگذشتگان بهائی در این مکان به خاک سپرده می‌شدند و از آخرین مراسم تدفین در این مکان بیش از دو ماه نمی‌گذشت.
• در بامداد دوم آبان ماه ۱۳۸۷ قبرستان (گلستان جاوید) جامعه بهایی در شهر قائم‌شهر واقع در استان مازندران تخریب شد. نزدیک به ۸۰ درصد از قبرها به وسیله لودر تخریب شده و تنها تعداد محدودی از قبور سالم ماندند.
• ۲۹ دی ۱۳۸۷ یک کامیون و یک بلدوزر با همراهی تعدادی از نیروهای لباس شخصی در قبرستان بهائیان درزیکلا قائمشهر اقدام به جمع‌آوری سنگ قبور و مسطح نمودن زمین نمودند.

محرومیت از حق تحصیل

محرومیت تحصیلی بهائیان بخشی از تلاش‌های دولت ایران برای سرکوب این جامعه است. اندکی پس از انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ تعداد بسیاری از دانش آموزان بهائی در تمامی مقاطع تحصیلی از ابتدائی تا دانشگاه از تحصیل محروم شدند. در سال‌های بعد در واکنش به فشارهای بین‌المللی، دانش آموزان مقطع ابتدایی و متوسطه اجازه ثبت نام دوباره یافتند اما محرومیت جوانان بهائی از ورود به دانشگاه‌های خصوصی و عمومی کشور همچنان ادامه دارد و بهائیان نمی‌توانند در دانشگاه‌ها ثبت نام کنند و در صورت ثبت نام باید اخراج شوند.
مصوبه‌ای که دانش آموزان بهائی را از ورود به دانشگاه‌های دولتی منع می‌کند در سال ۱۳۵۹ (۱۹۸۱) صادر شد. در آن سال دانشگاه‌ها سیستم جدیدی برای پذیرش دانشجو اتخاذ کردند که بنا بر آن تنها دانش آموزانی که به یکی از ادیان رسمی قانون اساسی ایران معتقد بودند اجازه ورود به دانشگاه داشتند. این محدودیت تا به امروز ادامه دارد.
در ششم اسفند ۱۳۶۹ (۲۵ فوریه ۱۹۹۱) مصوبه‌ای توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی صادر شد که ذکر می‌کند که باید از ثبت نام بهائیان در دانشگاه‌ها جلوگیری به عمل آید و چنانچه هویت بهائی فردی هنگام تحصیل مشخص شود باید از تحصیل محروم شود. در طی سال‌ها، برای منع ورود متقاضیان بهائی به دانشگاه ترفندهای گوناگونی در مراحل مختلف فرایند پذیرش از جمله آزمون ورودی، انتخاب رشته، ثبت نام و … بکار برده شده‌است. برخی از این دانش آموزان با وجود شرکت در کنکور ورودی دانشگاه در مراحل بعدی با عبارت «نقص پرونده» مواجه می‌شوند.در میان معدود دانش آموزان بهائی که قادر به ثبت نام و شروع تحصیل در دانشگاه شده‌اند، اکثریت آن‌ها قبل از فارغ‌التحصیلی اخراج شدند. نمونه‌های اخراج دانشجویان بهائی یا ممانعت از ورود آن‌ها به دانشگاه یا عدم صدور مدرک آن‌ها در رسانه‌ها ثبت شده‌است.
در پاسخ به این محرومیت، جامعهٔ بهائی یک سیستم دانشگاهی از راه دور و غیررسمی تأسیس کرده‌است. هم‌اکنون دانشگاه علمی آزاد در بسیاری از رشته‌ها جوانان بهائی را آموزش می‌دهد.

محدودیت‌های شغلی و اقتصادی

محرومیت تحصیلی بهائیان بخشی از تلاش‌های دولت ایران برای سرکوب این جامعه است. اندکی پس از انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ تعداد بسیاری از دانش آموزان بهائی در تمامی مقاطع تحصیلی از ابتدائی تا دانشگاه از تحصیل محروم شدند. در سال‌های بعد در واکنش به فشارهای بین‌المللی، دانش آموزان مقطع ابتدایی و متوسطه اجازه ثبت نام دوباره یافتند اما محرومیت جوانان بهائی از ورود به دانشگاه‌های خصوصی و عمومی کشور همچنان ادامه دارد و بهائیان نمی‌توانند در دانشگاه‌ها ثبت نام کنند و در صورت ثبت نام باید اخراج شوند.
مصوبه‌ای که دانش آموزان بهائی را از ورود به دانشگاه‌های دولتی منع می‌کند در سال ۱۳۵۹ (۱۹۸۱) صادر شد. در آن سال دانشگاه‌ها سیستم جدیدی برای پذیرش دانشجو اتخاذ کردند که بنا بر آن تنها دانش آموزانی که به یکی از ادیان رسمی قانون اساسی ایران معتقد بودند اجازه ورود به دانشگاه داشتند. این محدودیت تا به امروز ادامه دارد.
در ششم اسفند ۱۳۶۹ (۲۵ فوریه ۱۹۹۱) مصوبه‌ای توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی صادر شد که ذکر می‌کند که باید از ثبت نام بهائیان در دانشگاه‌ها جلوگیری به عمل آید و چنانچه هویت بهائی فردی هنگام تحصیل مشخص شود باید از تحصیل محروم شود. در طی سال‌ها، برای منع ورود متقاضیان بهائی به دانشگاه ترفندهای گوناگونی در مراحل مختلف فرایند پذیرش از جمله آزمون ورودی، انتخاب رشته، ثبت نام و … بکار برده شده‌است. برخی از این دانش آموزان با وجود شرکت در کنکور ورودی دانشگاه در مراحل بعدی با عبارت «نقص پرونده» مواجه می‌شوند. در میان معدود دانش آموزان بهائی که قادر به ثبت نام و شروع تحصیل در دانشگاه شده‌اند، اکثریت آن‌ها قبل از فارغ‌التحصیلی اخراج شدند. نمونه‌های اخراج دانشجویان بهائی یا ممانعت از ورود آن‌ها به دانشگاه یا عدم صدور مدرک آن‌ها در رسانه‌ها ثبت شده‌است.
در پاسخ به این محرومیت، جامعهٔ بهائی یک سیستم دانشگاهی از راه دور و غیررسمی تأسیس کرده‌است. هم‌اکنون دانشگاه علمی آزاد در بسیاری از رشته‌ها جوانان بهائی را آموزش می‌دهد.

محدودیت‌های شغلی و اقتصادی

بر طبق مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی جمهوری اسلامی ایران، بهائیان از اشتغال در مشاغل و امکان دولتی محروم هستند. بر اساس سندی که سحام‌نیوز در اردیبهشت ۱۳۹۴ منتشر کرد فرمانده نیروی انتظامی در سال ۱۳۸۶ با صدور دستورالعملی به اداره اماکن نیروی انتظامی سراسر کشور دستور داده که ضمن شناسایی بهاییان و تهیه آمار مشاغل و پراکندگی جمعیتی آنان، مانع حضورشان در شغل‌هایی با درآمد بالا و در رشته‌های شغلی مشروط به طهارت شوند.
بنا بر آمار دفتر جامعهٔ جهانی بهائی در سازمان ملل متحد از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۸ بیش از ۱۱۷۰ نمونه تبعیض اقتصادی علیه بهائیان ایران ثبت شده‌است.از جمله این تبعیض‌ها می‌توان به این موارد اشاره کرد: عدوم صدور یا تمدید پروانه کسب بهائیان، پلمپ و تعطیلی مغازه‌ها و محل‌های کسب و کار بهائیان، دستور به صاحبان ملک مبنی بر عدم اجاره یا تمدید قرارداد مغازه به بهائیان، دستور به فروشگاه‌های زنجیره ای و دفاتر دولتی مبنی بر عدم دادم و ستد با فروشندگان بهائی، فشار بر صاحبان مشاغل خصوصی برای اخراج کارمندان بهائی خود و یورش به امکان کسب و کار بهائی.
نمونه‌هایی از موارد فشار و تبعیض اقتصادی بر بهائیان در سال‌های اخیر:
• تعطیلی و پلمب محل کسب و کار ۱۶ بهائی در استان خوزستان در ژوئیهٔ 2017
• تعطیلی ۲۵ مغازه متعلق به بهائیان در ارومیه نیمه اول ژوئن ۲۰۱۶ (خرداد 1395)
• تعطیلی و پلمب بیش ۱۲۴ مغازه مغازه متعلق به بهائیان در شهرهای استان‌های مازندران، البرز، هرمزگان و کرمان در نوامبر ۲۰۱۶ (آبان 1395)
جامعهٔ جهانی بهائی در شهریور ۱۳۹۵ (سپتامبر ۲۰۱۶) با انتشار نامه ای سرگشاده به رئیس‌جمهور ایران، حسن روحانی، خواستار پایان دادن به سرکوب اقتصادی بهائیان ایران شد.

تبلیغات منفی و نفرت پراکنی در مورد بهائیان

تبلیغات منفی و نفرت و شایعه پراکنی دربارهٔ بهائیان ایران یکی از گونه‌های آزار و اذیت آن‌ها محسوب می‌شود و دبیرکل سازمان ملل متحد، بان کی مون، در گزارش سپتامبر ۲۰۱۶ خود بابت افزایش موارد نفرت پراکنی و صحبت‌های تشویش آمیز مقامات قضایی و سیاسی، رهبران دینی و رسانه‌های ایران دربارهٔ بهائیان اظهار نگرانی کرد. در ماه ژوئن همان سال گزارشگر ویژهٔ سازمان ملل متحد دربارهٔ آزادی دین یا عقیده نیز از نفرت پراکنی و تهییج مردم علیه بهائیان که می‌تواند به اقدامات خشونت‌آمیز منتهی شود ابراز نگرانی جدی کرد.بنا به آمار دفتر جامعهٔ جهانی بهائی در سازمان ملل متحد تنها در فاصلهٔ سال‌های ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۷، ۲۶ هزار مورد تبلیغات ضد بهائی از طریق رسانه‌های ایران در این کشور انتشار یافته‌است.
فرهنگ امیری ۶۳ ساله یکی از قربانیان بهائی نفرت پراکنی بود که در سال ۱۳۹۵ در یزد به دست دو نفر به قتل رسید. قاتلین اعتراف کردند که به دلیل سخنان روحانیونی که بهائیان را ضداسلام معرفی می‌کردند به ارتکاب قتل ترغیب شده بودند.

شرایط سخت‌تر در زندان

بدنبال افزایش فشار بر زندانیان زندان گوهردشت کرج و اعتصاب غذای ۲۰ زندانی سیاسی ، جامعه جهانی بهایی روز ۲۵ مرداد ۱۳۹۶ اطلاعیه ای صادر کرد و طی آن از وخیم تر شدن اوضاع زندانیان عقیدتی و سیاسی در ایران خبر داد. براساس این اطلاعیه، روز ۷ مرداد ۱۳۹۶، تعدادی از زندانیان از جمله ۱۵ زندانی بهائی را به بخش جدید امنیتی زندان منتقل کردند که دارای نظارت‌های امنیتی ویژه است و شرایطی نامساعدتر و سخت‌تر دارد به طوری که حتی در حمام و دستشویی‌های این بخش دوربین مداربسته و میکروفون نصب شده‌است. همچنین بعد از این انتقال ملاقات خانواده‌های زندانیان قطع شده‌است. دایان علائی، نمایندهٔ جامعهٔ جهانی بهائی در سازمان ملل متحد در ژنو، وقایع اخیر زندان گوهردشت را «بسیار نگران کننده» توصیف کرد و گفت این بهائیان تنها به دلیل باورهایشان زندانی هستند.

نبش قبر
پس از خاکسپاری پیکر یک شهروند بهایی از اهالی شهر دماوند به نام شمسی اقدسی اعظمیان و در تاریخ ۲ آبان‌ماه ۱۳۹۷، در آرامستان بهاییان گیلاوند به نام گلستان جاوید، پیکر وی به وسیلهٔ عده ناشناسی نبش قبر شده و در بیابان‌های اطراف روستای جابان از توابع همان شهرستان رها شده‌است. پیش از این نیروهای امنیتی به بهاییان ساکن در منطقه گیلاوند اعلام کرده بودند که حق دفن اموات خود را در این گورستان را نداشته و باید خاکسپاری اموات خود را فقط در تهران انجام دهند.

واکنش ها به بهائی ستیزی در ایران

موج آزار و اذیت و سرکوب بهائیان در ایران پس از انقلاب اسلامی توجه جامعهٔ بین‌المللی را به خود جلب کرده‌است. مجمع عمومی سازمان ملل متحد و سایر نهادهای سارمان ملل متحد، سازمان‌های حقوق بشر بین‌المللی، دولت‌های مختلف، دانشگاهیان و روزنامه نگاران کشورهای مختلف، فعالان مسلمان حقوق بشر و چهره‌های ترقی خواه جامعهٔ ایران متوجه بی گناهی و رنج بهائیان شده و سرکوب آن‌ها توسط حکومت ایران را محکوم کرده‌اند و خواستار پایان دادن به این آزار و اذیت شده‌اند.

در سطح سازمان ملل متحد نخستین بار در اوایل دههٔ ۱۹۸۰ با انتشار اخبار اعدام، زندانی و شکنجه بهائیان کمیتهٔ جلوگیری از تبعیض و حمایت از اقلیت‌ها نگرانی عمیق خود را از وضعیت بهائیان ایران اعلام کرد. این نگرانی‌ها به سرعت به مجمع عمومی سازمان ملل متحد رسید که از سال ۱۹۸۵ تا کنون بیش از ۲۸ قطع نامه دربارهٔ وضعیت حقوق بشر در ایران صادر کرده که در آن‌ها به‌طور مشخص به وضعیت بهائیان اشاره شده‌است. همچنین در طی سال‌ها گزارشگران ویژهٔ سازمان ملل متحد که برای نظارت بر وضعیت حقوق بشر ایران تعیین شده‌اند در گزارش‌های خود سرکوب وسیع و سیستماتیک بهائیان ایران را به دلایل اعتقادات دینی شان تأیید کرده‌اند.

فعالان حقوق بشر ایرانی از جمله شیرین عبادی برندهٔ جایزهٔ صلح نوبل، اکبر گنجی روزنامه‌نگار و احمد باطبی فعال دانشجویی از نوع رفتار با بهائیان ابراز نگرانی کرده‌اند. فعالان ایرانی داخل کشور نیز در سال‌های اخیر در ارتباط با حقوق بهائیان مطالبی ارائه کرده‌اند از جمله نسرین ستوده،نرگس محمدی محمد نوری زاد، محمد مالکی، ژیلا بنی یعقوب و عیسی سحرخیز.در ماه مه ۲۰۱۶، پنج نواندیش دینی عبدالعلی بازرگان، حسن فرشتیان، محسن کدیور، صدیقه وسمقی و حسن یوسفی اشکوری بیانیه ای در دفاع از بهائیان صادر کردند و از ده‌ها سال «ستم» علیه بهاییان ایران، محروم بودن آن‌ها از حق تحصیل و اشتغال و گرفتن جان آنان انتقاد کردند. در میان طبقهٔ روحانی حسینعلی منتظری بر ضرورت رعایت حقوق شهروندی بهائیان تأکید کرده‌است. در سال ۲۰۱۴ روحانی دیگری عبدالحمید معصومی تهرانی به نشان همدلی با بهائیان آیه ای از آثار بهائی را خوشنویسی کرده و به عنوان هدیه به مرکز جهانی بهائی ارسال کرد.در سال ۲۰۰۹ بیانیه‌ای با عنوان «ما شرمساریم» در حمایت از بهائیان ایران توسط بیش از چهل نفر از نویسندگان، دانشگاهیان و شخصیت‌های هنری و فرهنگی خارج از کشور انتشار یافت که در آن نویسندگان از رفتار جمهوری اسلامی با شهروندان بهائی خود اظهار تاسف می‌کنند. این بیانیه تا کنون توسط ۲۶۰ دیگر امضا شده‌است.

گزارشگر ویژه حقوق بشر در ایران، جاوید رحمان در جلسه کمیته سوم مجمع عمومی روز ۲۴ اکتبر ۲۰۱۸ ضمن ارائه گزارشی از وضعیت حقوق بشر در ایران نسبت به برخورد جمهوری اسلامی ایران با اقلیت‌های مذهبی و قومی از جمله جامعه بهاییان در ایران ابراز نگرانی کرد.

در ۲۱ ژوئیه ۲۰۱۹ سایت اجتماعی توئیتر، حساب‌های خبرگزاری ایرنا، خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی و چند وب‌سایت دیگر از جمله خبرگزاری مهر، باشگاه خبرنگاران جوان و روزنامه جام جم وابسته به سازمان صدا و سیما را به دلیل ارسال پیام‌هایی برای آزار بهائیان بسته و غیرفعال کرده‌است.

پاسخ بهائیان به ظلم و سرکوب

پاسخ بهائیان ایران به ظلم و سرکوب به دور از خشونت و نافرمانی‌های مدنی بوده‌است و از عبارت «استقامت سازنده» برای توصیف آن استفاده می‌شود. بهائیان عقیده دارند که ایجاد تغییرات اجتماعیِ پایدار از جمله غلبه بر ظلم و ستم خشونت‌آمیز باید به ابعاد مادی و معنوی تغییر از جمله تغییر افکار و باورهای قلبی ظالمان و مظلومان توجه کنند.از این رو، در نظر بهائیان راهبردهای تقابل‌آمیزی که گروهی را به مبارزه خشونت‌آمیز یا غیرخشونت‌آمیز با گروهی دیگر وامی‌دارد، به دگرگونی و تغییر پایدار نمی‌انجامند. در نتیجه، بهائیان از هر گونه کنش اجتماعی تفرقه‌آمیز، از جمله مشارکت در سازمان‌دهی و مخالفت سیاسی حزبی، دوری می‌کنند. بیت العدل اعظم (شورای بین‌المللی بهائی) می‌گوید واکنش بهائیان در مقابل ظلم، نه قبول خواسته‌های سرکوب گران است و نه پیروی از خوی و روش آنها. بهائیان تلاش می‌کنند از راه‌های قانونی به دادخواهی برای خود و دیگران بپردازند و بارها تلاش کرده‌اند از طریق نامه نگاری با مسئولان و طرح شکایت‌های قانونی حقوق پایمال شده خود را اعاده کنند. یکی از برجسته‌ترین نمونه‌های استقامت سازنده و صلح آمیز بهائیان ایران تأسیس یک سیستم دانشگاهی از راه دور برای جوانان بهائی محروم از تحصیل دانشگاهی است. اگرچه جمهوری اسلامی ایران مدرک این دانشگاه در ایران را معتبر نمی‌داند، اما از سال ۱۹۹۸ (۱۳۷۷) تا به حال بیش از ۸۰ دانشگاه در سراسر دنیا مدرک این دانشگاه را معتبر دانسته‌اند و فارغ‌التحصیلان دانشگاه علمی آزاد را در مراتب بالاتر تحصیلی دانشگاه خود پذیرفته‌اند.


https://fa.m.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D9%87%D8%A7%D8%A6%DB%8C%E2%80%8C%D8%B3%D8%AA%DB%8C%D8%B2%DB%8C