دین الهي بنا بر اراده خداوند در زمان هايي که بشريت نيازمند تجديد حيات روحاني است ظاهر مي شود و همراه با خود تعاليم و احکامي نو مي آورد که درمان دردهاي جامعه و هدايتگر قلوب انسانها به سوي خداوند است. يکي از دردهاي مبتلا به جوامع انساني تضييع گسترده حقوق زنان بوده و هست و در آئين الهي با برداشتن تبعيض هاي ظالمانه، سعي در جبران نابرابري ها گرديده، ولي در بعضي مواضع تفاوت هايي وجود دارد که ناظر بر حکمتهاي بالغه الهي است.
هيچ گاه ديانت بهائي مدعي برابري مطلق و افراطي زنان و مردان نبوده است و تأکيد ديانت بهايي بر تساوي حقوق است نه وظايف و مسئوليت ها؛ مثلا در تعليم و تربيت، زنان بر مردان مقدمند و اگر والدين تنها قادر به پرداخت هزينه تحصيل يکي از فرزندان باشند فرزند دختر اولويت دارد و در ازدواج، مردان موظفند هديه اي آئيني به صورت مهريه به همسرشان بدهند و در هنگام طلاق مردان بمدت يکسال موظف به پرداخت هزينه زندگي همسر مطلقه هستند. گرچه سهم الارث فرزندان دختر و پسر کاملا برابر است، سهم الارث مادر و پدر از فرزندشان اندکي متفاوت است. همچنين زنان از مسؤليتي سنگين و تمام وقت (عضويت در بيت العدل اعظم) که ممکن است به وظايف تربيتي ايشان در خانواده لطمه بزند معاف گرديده اند، هر چند ممکن است در آينده زنان نيز به عضويت بيت العدل در بيايند. البته اين معافيت از سوي معاندين دين الهي که غالبا خود معتقد به باورهاي زن ستيزانه ومتعصبانه هستند به محروميت و تضييع حقوق تعبير گرديده، که با توجه به اعتقادات تبعيض آميز و متحجرانه خودشان بسيارتعجب برانگيز است.
خداوند قبل از خلقت انسان امکاناتی چون دنیای جامدات ،نباتات، حیوانات را آفرید بعد از امکانات مادی برای رشد و تعالی معنوی انسان کلمه یا کتاب را نازل کرد و در قبال ان پیمانی با انسان بست و انسان مسوول و وظیفه مند شد که تعالیم ان کتاب را شناخته و از ان تبعیت کند تا تکامل و رستگاری در این جهان امکان پذیر شود ،نامش شد عهد و میثاق ، حالا خداوند انسان را آفرید نه فقط زن یا مرد را پیمان هم با انسان بسته شده ، زن و مرد هر دو انسانن و دارای حقوق برابر والی وظایفشان یکی و برابر نیست و نمیتواند هم باشد ،جای اعتراض هم نیست ،وظیفه زن جداست و مرد جدا ، مرد نمیتواند بگوید چرا من حق زایمان و بچه دا ر شدن را ندارم ولی زن ها دارند این برابر حقوقی نیست و … حالا در این پست اصلا بحث حق دا ر بو دن یا حق دا ر نبودن اشتباه به نظر میاید ، هیچ انسانی چه زن چه مرد حقی ندارند که بخواهند طلبکار ان باشند که چرا جنس من در انجام این وظیفه معاف شده و چرا جنس متفاوت دیگر معاف نشده ، ما عهدی بستیم و وظیفه مند به اجرای ان احکام و ضرورتها جهت رستگاری و ایجاد امکان یگانگی و انطباق ،وحدت علم انسانی ، این توضیح حداقل برای باور ماندن به هر دین و آئین الهی محرز و پذیرفته به نظر میرسد ، اما برای ناباوران به دین و آئین باید گفت تفاوت هاست میان سازمان و هر تشکیلات اجتمائی یا حکومتی دیگری که انگیزه مهم افراد در ان رقابت جهت کسب رتبه و مقام و به طبع ان کسب امکانات و رفاه مادی بیشتر هاست میباشد و آئین بهائی هرگز در این زمینه مخالفتی با حتی رییس جمهور شدن یک زن ندارد بلکه از ان استقبال هم میکند والی معاف و برداشته شدن وظیفه شبانه روزی و بسیار طاقت فرسا بیت عدل اعظم آنهم حداقل برای ۵ سال برای خانومها در نظامهای اکثرا مرد سالار و قدرتمند که تحملیک هفته دوری اجباری از خانومهاشون رو ندارند بسیار عقلانی و منطقی باید به نظر برسد اتحاد خانواده از اساس تعالیم آیینه بهاءی ا ست ،تصور پیش امدن حتی یک مورد طلاق به دلیل انتخاب خانم یک آقا در بیت عدل اعظم میتواند خیلی خیلی بدتر از عدم درک این مساله که تساوی در در تشکیلات بهایی ، ( چه عضویت در محافل محلی یا ملی و چه عضویت در بیت العدل اعظم ) ، هیچ کس به این خاطر که عضو تشکیلات شده است ، حقوق دریافت نمی کند. این میدان ، میدان وقت گذاشتن بدون اجر و این مجال ، مجال خدمت است و نه هیچ چیز دیگر ؛ که برای رسیدن به آن بهاییان بخواهند پشت تریبون رفته و وعده های بی سر و ته و واهی به مردمان بدهند! به همین دلیل است که در انتخابات بهایی به هیچ وجه پروپاگاند و تبلیغات وجود ندارد و به همین دلیل است که اگر برآیند خواسته های افراد بهایی در یک جامعه تعلق به حضور کسی در تشکیلات بگیرد ، آن شخص باید خود را برای خدمت به جامعه بهایی آماده کند و البته به جز موانع فوق العاده ، راهی هم برای فرار ندارد و در آیین بهایی استعفا از عضویت در تشکیلات ، کاملا منتفی و خارج از حوزه اعتقادی است.
اگر کسی قرار است عضو تشکیلات بشود ( چه زن و چه مرد ) ، نه تنها گرفتاری های روزانه خود را دارد بلکه در واقع زمان استراحت خود را نیز مجبور می شود به خدمت به آیین بهایی و بهاییان اختصاص دهد. به عنوان مثال اعضای محفل ملی کشورها به این خاطر که عضو محفل شده اند ، کسی به آنان پول نمی دهد ، بلکه همه ، سر و کار و زندگی خود هستند و بر اساس یک قرار توافقی ، در هفته یا ماه ، به دور هم جمع می شوند و به امورات جامعه بهایی کشور خود رسیدگی می نمایند. زنان اگر شاغلند و یا خانه دار ، وقتی به عضویت تشکیلات در می آیند ، بهانه ای برای این که کار خود را رها کنند و شانه از مسؤولیت های روزمره زندگی خالی کنند ، ندارند. عضویت در تشکیلات بهایی ، بار اضافه جسمانی است بر دوش بهاییان تا بار روحانیت خود را بیفزایند و خدمتی به مردمان دیگر بنمایند.
عضویت در تشکیلات بهایی شأن ، شغل و مقام نیست که کسی آن را به عنوان حق اجتماعی محسوب دارد و بخواهد برای رسیدن به آن پا را بر دوش دیگران بگذارد و بالا برود. اگر بخواهم خیلی ساده بگویم که غیر بهاییان نیز متوجه شوند ، عضویت در تشکیلات بهایی ، یک نوع گرفتاری بدون دستمزد است مضاف بر گرفتاری های دیگر زندگی!
بنابراین اگر در آیین بهایی حکم شده که زنان عضو بیت العدل نباشند ، در واقع به آنان لطف شده است و نه اجحاف. این حکم را می توان نوعی از معافیت دانست و نه ارزش ننهادن به مقام زن ، همان گونه که در برخی از احکام دیگر نیز معافیت از اجرا شامل حال آنان شده است. من تا زمانی که حافظه ام یاری می کند ، به خاطر نمی آورم که کسی مثلا از معافیت دوران سربازی ناراحت شده و علیه حکومت شورش کرده باشد که چرا دولت یک حق اجتماعی! را از او دریغ داشته است؟ چیزی که من دیده ام سر و دست شکستن برا یگرفتن معافیت و یا فرار از خدمت سربازی بوده است!
علی رغم آن چه که مخالفان می پندارند ، این حکم در ادبیات بهایی ، برای زنان بار ارزشی دارد و نوعی فضل است که شامل حال زنان بهایی شده و البته به همین سبب ، عضویت مردان در بیت العدل اعظم ، هیچ گونه مقام روحانی ( و حتی غیر روحانی ) محسوب نمی شود که کسی بخواهد دنباله رو افراد عضو بیت العدل شده و دار و دسته های مذهبی راه بیندازد! موقعیت و احترامی که اعضای محافل روحانی و یا بیت العدل اعظم در میان بهاییان دارند ، فقط به خاطر نسبتی است که آنان با آن “مجامع” دارند و نه عضویت در آن مجامع. به عبارت دیگر “محافل” و “بیت العدل اعظم” است که در فرهنگ بهایی اهمیت منحصر به فرد دارند و نه اعضای داخل آن. آن اعضا چه زن و چه مرد ، وقتی از مجمع بیرون آمدند ، در حقوق اجتماعی همسان و برابر با کسانی هستند که عضو تشکیلات نیستند. در سیستم نظم اداری بهایی ، راه برای رانت خواری به طور کل بسته است.
هم در جامعه بهایی و هم در اجتماع انسانی آن قدر کارها هست که اگر زنان بخواهند خودی نشان بدهند و حقوق خود را افزایش داده ، براعتبارات اجتماعی شان بیفزایند ، بتوانند خود را به آن کارها مشغول ساخته و پیشرفت را نصیب خود کنند. من تا به حال مشاهده نکرده ام که زنان بهایی گله ای از عدم عضویت خود در بیت العدل کرده باشند و اگر بکنند جای تعجب است. این گله ظاهرا از جانب کسانی است که آیین بهایی را قبول ندارند ، ولی دلشان برای زنان بهایی می سوزد!
اگر زنی از زنان بهایی چنان سرشار از شوق خدمت شد که خواست مانند اعضای بیت العدل ( که تمام وقت و آسایش خود را می گذارند تا به امورات بهاییان دنیا رسیدگی کنند ) به بهاییان خدمت کند ، هزاران راه و صدها کار وجود دارد تا بتواند به فرموده حضرت بهاءالله به عالم انسانی خدمت نماید. Sedigheh Amanat
چرا در دیانت بهایی زنان اجازه عضویت در بیت العدل اعظم الهی را ندارند ؟ 1
بار ها شنیده ایم ، از دیانت بهایی چنین انتقاد شده که مساواتی که بین مرد و زن در آن ادعا می شود، براستی وجود ندارد چون یک زن نمیتواند عضو بیت العدل اعظم شود . عده ای هم فراتر رفته می گویند : “در دیانت بهایی هم چون سایر ادیان به زن ظلم میشود” ، واین گونه صحبت ها……
اگر منصفانه به این مقوله بنگریم، باید پذیرفت که حکم امر الهی در این مورد بخصوص، ظاهرسوال بر انگیزی دارد . من فکر میکنم برای خود بهاییان هم این سؤال مطرح است . البته هر شخص به فراخور حالات فکری و روحی خود ، حد اقل برای ارضای کنجکاوی هم شده، جوابی برای این سؤال پیدا میکند. از مدتها پیش آیات و الواح بهایی را تا در توان داشتم زیر و رو کردم با امید به اینکه برای این سوال جواب دقیقی پیدا کنم ولی در هیچ کجا گفته نشده که براستی چرا چنین حکمی فعلا در اجرا است. از این رو دلایلی که از افراد میشنویم تماما نظریات شخصی بوده، همگی قابل احترام هستند . انشالله که مشورت در این مورد و شنیدن افکار متفاوت دوستان ما را یاری دهد تا اقلا به یکی از حکمتهای این حکم پی ببریم .
…. در مورد عضويت بيت العدل اعظم حضرت ولی امرالله می فرمايند : ” بر طبق لوحي كه از حضرت عبدالبها موجود است عضويت بيت العدل اعظم منحصر به مردان است و حكمت آن در آینده معلوم خواهد گرديد . ولي در مورد عضويت در محافل محلی و ملی زنان مانند مردان حق انتخاب كردن و انتخاب شدن را دارند . احبا بايد با اطمينان و اتكا به ايمان قوی خود آن را بپذيرند . حكمت الهی در اين امر کم کم برای جهانیان آشکار خواهد شد ”
اصول ديانت بهائى ، صفحه ٣١
چرا در دیانت بهایی زنان اجازه عضویت در بیت العدل اعظم الهی را ندارند ؟ 2 …………………………………..
همانطور که مستحضر هستید، حضرت بهاء الله به نصّ صریح ، بیت العدل اعظم را پایه گذاری فرمودند و تمام قوانین آن را که هرگز نباید تغییر کند تعیین فرموده ، مسائل دیگر که بستگی به شرایط زمانی دارند را به عهده تصمیم بیت العدل گذشته اند. مثلا تعداد اعضاء را حد اقل نه نفر تعیین فرمودند که در آینده افزایش خواهد یافت چون تعداد بهاییان دنیا زیادتر میشود ، به نسبت حجم کار ، آن حضرات هم بیشترخواهند شد. در مورد اینکه چرا زنان فعلا حق عضویت در بیت العدل را ندارند ، این تنها بیانی است که در تمام آیات و الواح بهایی پیدا کردم. البته به عنوان یک بهایی ایمان کامل دارم که در حال حاضر انجام این حکم به صلاح بشر است ولی چون پرسیدید چرا چنین حکمی شده ، درک شخصی خود را ، غلط یا درست ، با شما به اشتراک میگذارم با امید به اینکه برای بیان آن بتوانم لغاتی پیداکنم که نه تنها حقیقت مطلب را ادا کند ، بلکه سبب سوء تفاهم برای کسی نشود، و این کاریست به غایت مشکل……
سوالات دیگری هم پیش می آید که هم زمان با پرسش شما، برای رسیدن به نتیجه ای معقول ، باید پاسخ داده شود ، چون این سوالات به نحوی همه با هم مرتبط هستند.
١ – مساوات بین زن و مرد در دیانت بهایی براستی چه مفهومی دارد؟
٢- چرا عضویت زنان فقط در بیت العدل اشکال دارد ولی در سطوح ملی و محلی مانعی وجود ندارد؟
٣ – چرا دلیل و حکمت این حکم را توضیح نداده اند؟ حتی اشاره ای هم به آن نشده ؟
جالب اینجاست که تقریبا با هر کسی که تا به حال در این مورد صحبت کرده ام، علت این حکم را مربوط به مسائل “جسمی” میدانند . یعنی به گونه ای داستان توجیه میشود… با بیان یکی از اختلافات جسمانی موجود بین مرد و زن ، مثلا توانایی جسمی یا تفاوتهای وظا یف آنها از دید طبیعت (نه دید اجتماع ) . به عنوان مثال عده ای معتقدند که ” وظیفه بچه دار شدن به عهده زنان است و از این رو نمیتوانند در مقام عضو بیت العدل اعظم ایفای نقش کنند!!! عده ای معتقد اند که چون زنان تحمل کار طاقت فرسای جسمی را ندارند نمیتوانند عضو بیت العدل اعظم شوند !!! ” ….. و خیلی بیانات دیگر که تکرار آنها در اینجا موردی ندارد …
سوال شماره ١ ، را شاید بتوان این چنین جمع بندی کرد که : زن و مرد در تمام شئون برابر هستند بجز آنچه نفس وجودی طبیعت به خلاف آن حکم میکند و آن تفاوتها هرگز تغییر پذیر نبوده، همیشه وجود خواهند. داشت. نقش زن و مرد از دید طبیعت از ٦٠٠٠ سال پیش تا به حال فرقی نکرده و از این به بعد هم فرقی نخواهد کرد . برای تفهیم بهتر، مثلا دو مورد ” زایش ” و ” رسیدگی به امور منزل ” را در نظر بگیرید ، قوانین تنازع بقا عدم برابری زن و مرد را به وضوح در مورد اول به نمایش در میاورد ولی در مورد دوم مساوات وجود دارد ، زن ها میتوانند تمام عمر خود را در آشپزخانه اختصاص نداده، با کمک گرفتن از همسر خود در تقسیم مسولیت های زندگی ، و البته با ارائه کفایت ، به مدارج بالای علمی و حرفه ای برسند مثلا خانم دروتی نلسون که یک زن بهایی است به بالا ترین مقام قضاوت در امریکا رسید.
حکم الهی چنین است که زنان نباید [١] در عضویت بیت العدل اعظم عضویت داشته باشند . اگر فکر کنیم که در آینده در زنها تغییراتی پیش خواهد آمد که بر اساس آنها حکم الهی عوض میشود ، اگر فکر کنیم که دلیل عدم شایستگی امروز کوچکترین ارتباطی با امور جسمانی دارد، در حقیقت گفته ایم که در آینده ، نقش زن و مرد، وظا یف و توانایی های آنها از دید طبیعت قرار است ، تغییر کند. شما بهتر از من میدانید که چنین تغییری هرگز پیش نخواهد آمد ، در نتیجه برای توضیح حکمت این حکم الهی هیچ استدلالی مبنی بر امور جسمی نمیتواند درست باشد ، پس لاجرم دلیل را باید در ” روحیات ” یافت و جسم را رها کرد.
واژه ” انتخابات ” و یا ” انتخاب ” بطور ضمنی مستلزم این است که برای گزینش ، تعدد وجود داشته باشد . سؤال اینجا است که آیا براستی امروز برای انتخاب زنان در بیت العدل اعظم، تعددی که، هم لازمه گزینش زنان مناسب و هم در برابری کامل با انتخابات مردان باشد ، وجود دارد ؟ این دو شرط بسیار حائز اهمیت هستند. برای عضویت بیت العدل اعظم، جدا از مسائل روحانی، شخص باید دارای فرزانگی، فرهیختگی، و خردمندی خاصی باشد که براستی توصیف آن در بیان نمی گنجد [٢] .
چرا در دیانت بهایی زنان اجازه عضویت در بیت العدل اعظم الهی را ندارند 3–………………………………………حدود ٧٠-٦٠ سال بیشتر نیست که زنان بطور. جدی وارد دنیایی شده اند که تا با حال فقط به مردان اختصاص داشته. در این مدت با سرعت غیر قابل تصوری پیش رفته اند، در تحصیلات عالیه، در بازار کار، در ایفای نقش در بالاترین مقامات دولتی …. ولی ایجاد مساوات کامل با مردان در این مورد متاسفانه خیلی بیشتراز این ها به زمان نیاز دارد . روح زنده یاد دکتر قدیمی شاد ، که مشکل را در یک جمله خلاصه کرد و گفت :” زنها ٣٠٠٠ سال از مردها عقب هستند”. زنی چون خانم نلسون، که عضو محفل ملی امریکا هم بود اگر به عضویت بیت اعظم انتخاب شود ، به نظر این حقیر ازهر نظر شایستگی این مقام را دارد و به بهترین فرم میتواند به امور لازم رسیدگی کند. در بین زنان بهایی تحصیل کرده کم نیست، ولی امروز در بین آنها چند تا خانم نلسون وجود دارد؟ تحصیلات به تنهایی کافی نیست، …. همانطور که در بالا به حضورتان عرض کردم، به خرد و پختگی و اساسا فرهنگ خاصی نیاز است که ایجاد کامل آن چند نسل طول میکشد و کار یک شبه نیست …. این یکی از دلایلی است که در مورد تحصیل و تربیت دختران در دیانت بهایی این همه تاکید شده.
میتوان دید که امروز درصد زنان واجد الشرایط برای انتخاب به عظویت بیت العدل اعظم بسیار کم است و در آن ” تعدد ” لازم برای انتخابات وجود ندارد.
برای تفهیم بهتر این مطلب مثال سا ده ای از دنیای کار امروز ذکر کنم. در دفتر مهندسی که من در آن اشتغال به کار دارم حدود ٦٠ نفر مهندس مرد و ٢ مهندس زن وجود دارند . چندی پیش از طرف دفتر استاندار کالیفرنیا جهت انجام پروژه ای در خواست ارسال یک تیم چهار نفری شد که من چهار نفر را از روی سلاهیت کاری ، تجربی و علمی انتخاب کردم و به مدیریت کمپانی پیشنهاد کردم. با اعتراض شدیدی مواجه شدم که : باید ٢ زن و ٢ مرد بفرستیم که نمایشی از مساوات بین زن و مرد باشد! غافل از اینکه انتخاب مناسبترین شخص بدون در نظر گرفتن جنس خود اثبات مساوات است …. نتیجه اینکه یکی از مردان را با دومین مهندس زن عوض کردند که نمایش آنها کامل باشد. نا گفته نماند که مهندس زنی را که من انتخاب کرده بودم یک زن چینی است ، با جسه ای بسیار نحیف …. این زن بدون اغراق یکی از نوابغ روزگار است و یک نفره میتوانست کار این تیم را انجام دهد. وقتی هدف نمایش و ایجاد محبوبیت باشد تا درست انجام شدن کار شود ، جنس در گزینش افراد مهم میشود.
در اینجا می توان دید که کلمه انتخاب در مورد زنان مهندس در دفتر ما مفهومی ندارد چون تعدد لازم وجود ندارد. حال این مثال را عضویت زنان در بیت اعظم مقایسه بفرمایید، تا دلیلی که من فکر میکنم به خاطر آن این حکم الهی هنوز تغییر نکرده ، کمی روشن تر شود. گر چه این فقط یک مثال است، ولی در بیت اعظم باید کار را افرادی با کفایت مثل خانم مهندس چینی ما، و یا کسانی چون خانم نلسون انجام دهند تا کار درست انجام شود و به هیچ عنوان کاری نباید جنبه نمایشی داشته باشد …..
حال در مورد سوال شماره ٢ باید گفت که ، عضویت زنان در سطوح ملی و محلی نه تنها مانعی ندارد بلکه بسیار لازم است ، چون تجربه ای به همراه می آورد که برای خدمت در بیت العدل بسیار لازم است. امیدوارم مطالب فوق مورد استفاده قرار گرفته باشد . —————————————————
[١] برای جلوگیری از سوء تفاهم باید به نکته ای اشاره شود . عده ای ممکن است بگویند که به جای گفتن اینکه : “زنان شا یستگی عضویت بیت اعظم را ندارند” صحیح تر است اگر بگوییم :”زنان از خدمت در بیت العدل معاف هستند “. واژه معاف در این مورد کاربردی ندارد، چون در مورد کسی بکار میرود که وظیفه ای داشته ، او را معاف کردند، پس دیگر مجبور به انجام آن کار نیست ولی اگر علیرغم معافی آن وظیفه را انجام دهد اشکالی ندارد. درست مثل حکم نماز که در سنی دیگر واجب نیست ولی اگر شخص نماز خواند اشکالی ندارد. در اینجا فرموده اند که “زنان نمی توانند انتخاب شوند”…. از این رو واژه ” شایستگی ” را انتخاب کردم .
[٢] کلمه خرد در اینجا در مفهومی است که در شاهنامه فردوسی از آن به کرات یاد شده و با واژه هایی از قبیل علم ، عقل ، فهم ….. متفاوت است.
حکمتها به گونه اي است که اگر عقل انسان به آنها آگاه گردد، همان حکم را ميکند که شرع کرده است.