عمده اسئلۀ دالّ بر نزول چه بودهاند؟ در ذهن خال حضرت اعلی راجع به داعیۀ عظیم ایشان چه میگذشته؟ چه مسائل و مبهماتی بر قلب و روح او چیره بوده؟ چه چیز مانع از ایمان سریع او به خواهر زادۀ خود بوده است؟ آیا میتوان فضای حاکم بر ذهن و روح او را نمایندۀ فضای کلی حاکم بر فرهنگ تشیّع آن زمان تلقی کرد؟ آیا او خود باور داشته که عقیدۀ راسخش به آن تصوّرات و موهومات زدودنی است؟ آیا میتوان فوران اسئلۀ جناب خال را پدیدهای اسرار آمیز تلقی کرد که به ارادۀ حضرت بهاءالله در آن موقعیّت حسّاس و حیاتی از تاریخ امرالهی فوران یافت؟ محور اصلی اسئلۀ خال چه بوده است؟
- «چنان که از متن کتاب مبارک ایقان مستفاد میشود پرسشهای جناب خال عبارت بوده است از سؤال در علامات ظهور موعود- مسألۀ خاتَمُالنَّبیین- موضوع قیامت کبری- مسألۀ رَجعَت پیغمبر و ائمه اطهار- لِقاءُالله در یوم قیامت- مسألۀ تحریف کتب آسمانی- حشر و نشر و زنده شدن مردگان- مسألۀ سلطنت و قدرت مظهر موعود و سؤالاتی از این قبیل که پاسخ همۀ آنها به شیوهای منظّم در آن کتاب مستطاب داده شده است. ورقه مُسودّه سؤالات جناب خال که به خطّ خود ایشان مرقوم شده، در بین صفحات ٤٠ و ٤١ در کتاب خاندان افنان (تألیف جناب محمّدعلی فیضی، طبع طهران ١٢٧ بدیع) گراور شده است.»(مقدّمۀ کتاب ایقان، یادداشت1)
- «برخی “مسائل لاینحل معنایی” كه بر ذهن خالِ حضرت باب سنگینی میكرد، سبب نزول كتاب مستطاب ایقان شد. وی نه تنها با تناقضات متنی در نصوص الهی مواجه بود، بلكه نظریّات مربوط به قیامت را نیز ضدّ و نقیض میدید و در این میان، حادترین منشاء درگیری درونیش، به مدّعای موعودانۀ خواهرزادهاش، مربوط میشد. چنین ادّعایی سازگاری چندانی با سناریوی آشنای رستاخیزی نداشت.»(رمزوراز، ص154)
- «این سؤالات را میتوان بدینسان خلاصه كرد:
• روز قیامت: آیا قیامت حادثهای جسمانی است؟ عادلان چگونه پاداش مییابند و شریران چطور مجازات میشوند؟
• امام دوازدهم: احادیث دالّ بر غیبت ایشان را چگونه میتوان توضیح داد؟
• تفسیر قرآن: معنای ظاهری آیات را چطور میتوان با تعابیر مطرح در میان بابیان وفق داد؟
• ظهـور قائـم: عـدم تحقّق آشـكار مضامین احـادیث معتبـر امـامی مربوط و منسوب به قائم را چگونه میتوان توضیح داد؟ - همۀ ایـن اسئله متمـركز است بـر تنـاقضی ظاهری كه بین ادّعای حضرت باب مبنی بر وقوع قیامت از یک سو، و عدم تحقّق علنی وعود نصّی و انتظارات عمومی در بارۀ قیامت از سوی دیگر، موجود است.»(رمز و راز، ص47)