کتاب ایقان مخزن حقائق اسرار الهی

مقدّمۀ مجموعه

از آنجا که کتاب رمز و راز، اثر دکتر کریستفر باک را که رسالۀ دکترای ایشان راجع به کتاب مستطاب ایقان است، ترجمه کرده و بعضی مسائل عمدۀ مندرج در آن را، در چند نوبت، برای گروه‌های کوچکی از دوستان توضیح داده بودم، اواسط دیماه 95، یک نفر از عزیزان تقاضا کرد دیدگاه‌های حاصل از این دو تجربه را به صورت یک مقاله تهیه و تقدیم نمایم.

عصارۀ سؤال آن دوست این بود که “چگونه با دریافت هدایات موجود در ایقان مبارک و به تبع آن دیگر آثار بهائی، می‌توان بیش از پیش، به عظمت و اعجاز قرآن کریم و ارتباط مطالب کتب مقدّسۀ عهد قدیم و جدید پی‌برد؟”، که حقیر آن را به این شکل درآوردم: “چه موانعی مسلمین را از ایمان به ربُّ‌العالمین بازداشته است؟ و کتاب مستطاب ایقان چگونه به رفع این موانع توفیق یافته است؟”، زیرا پنداشتم که سعی در تأمین پاسخی جامع به این سؤال، هم منویّات مندرج در سؤال اوّل را برآورده می‌سازد و هم به عصارۀ اِعراض و استکبار معاندان امرالله می‌پردازد. فوراً و طبیعتاً به این اندیشه افتادم که عمدۀ این موانع و مشکلاتِ بازدارنده چه بوده و چه هستند. برای درک این مهم، علاوه بر توجّه به تفکّرات و تصوّرات جاری در بین شیعیان امروزی، نفس واقعه‌ای نیز که منجر و منتهی به نزول کتاب ایقان شده است، بسی راه‌گشا و راه‌نما بود.

به این ترتیب، برایم مشخّص و محرز شد که عمده موانع ذهنی بازدارندۀ ایمان و اعتقاد مسلمانان بخصوص شیعیان، به ظهور بدیع حضرت رحمن، چهار موضوع یا مفهوم اساسی است که به نحوی عمیق و وسیع در ذهن و وجدان آنان رسوب یافته و از فیض ایمان به موعود جمیع ادیان و عبودیّت آستان محبوب عالمیان بازشان داشته؛ مفاهیمی که مسئولان اصلی انحراف و ابتعاد مردمان از درک حقیقت آن‌ها، همانا علما و فقهای زمان بوده‌اند؛ کسانی که به قصد تثبیت موقعیّت سیاسی و تحکیم مرجعیّت فقهی خود در بین جوامع اسلامی، عنان اختیار مؤمنان را در دست گرفته و جهت حفظ اریکۀ قدرت و بسط حوزۀ حاکمیت خود سخت نگاهش داشته‌اند. این چهار موضوع یا مفهوم، به ترتیب ساختاری و ایجادی عبارتند از: “مفهوم قیامت”، “معنای لِقاءُالله”، “مقصود از رَجعَت”، و “منظور از خاتَمیّت”. و هنگامی که جهت کسب اطلاعات موثّق راجع به این مواضیع در فحوای کتب امری، و در عرصۀ گستردۀ فضای مجازی، و بخصوص در کتاب رمزوراز به جستجو پرداختم، با مواردی بسیار متعدّد و متنوّع، در بارۀ ابعاد و جوانب مختلف کتاب ایقان و نیز مواضیع مذکوره مواجه شدم. و طبعاً، بخصوص حسب علاقه و با استفاده از تجربه، به جمع‌آوری تمامی آن‌ها مبادرت نمودم. رفته رفته حجم و تنوّع مستخرَجات گوناگون متذکّرم داشت که کار از محدودۀ یک مقاله فراتر خواهد رفت و شکل و شمایل یک جزوه را به خود خوهد گرفت. امّا تنوّع و تعدّد مستخرَجات، به جای القای تردید در ادامۀ کار، سبب ترغیب و تشویقم شد و برانم داشت که همچنان در عرصه‌های مختلفه به اکتشاف و استخراج فقرات متنوّعه در این زمینه‌های خجسته ادامه دهم. کار همچنان تداوم یافت و کم کم حسّ کردم که حجم مستخرَجات از حدّ و اندازۀ یک جزوه نیز تجاوز کرده و بُعد و وسعت یک کتاب را به خود گرفته است؛ امّا علاقه و تجربۀ شخصی به این هم بسنده نکرد و کار تحقیق و جمع‌آوری اطّلاعات پیرامون جوانب کتاب ایقان و نیز عجائب چهار موضوع مرتبط با آن، همچنان ادامه یافت. به موازات این تفحّص و تجمیع و با دقّت‌ نظر کافی در موارد مستخرَجه، به طبقه‌بندی موضوعی آن‌ها نیز مبادرت کردم و البتّه این اقدام را بدون توجّه به این که تعدّد سرفصل‌ها و تنوّع آن‌ها چقدر و چگونه خواهد شد صورت دادم؛ و این در حالی بود که حجم اثر حاصل گاهی تاروتوی اعجاب در دلم می‌نشاند و گاهی هم رنگ‌وبوی اشتیاق در قلبم می‌افشاند. از این که می‌دیدم کتاب مستطاب ایقان در قلوب و اذهان نفوس فراوان از عالِم و عامی، چه غوغایی برپا کرده و در چه مقیاسی ندای جانفزای ظهور بدیع الهی را بلند نموده، شور و شعف خاصّی در روح و جانم می‌خلید.
هدف اصلی از این تحقیق و بررسی، که به نوعی اشارۀ دوست متقاضی هم بوده است، روشن‌کردن نقشی است که این کتاب مستطاب در رفع موانع مسیر عرفان مردمان و دفع مشاکل سبیل ایمان ایرانیان داشته است؛ بخصوص آن موانع ذهنی و موهومات فرهنگی که گریبان‌گیر پیروان مذهب تشیّع بوده و آنان را از شناسایی موعود محبوب خود باز داشته است. در جهت اثبات این که کتاب مستطاب ایقان و البتّه سایر آثار و الواح جمال رحمن و تبییات و توضیحات مرتبط با آن، چگونه این موانع سترگ و مشکلات بزرگ را از سر راه اندیشه و احساس مسلمانان برداشته، و آنان را به سمت ایمان به ظهور بدیع الهی و قیام به خدمت عالم انسانی هدایت و مساعدت نموده است، مسئله در سه فصل مجزّا امّا مرتبط با یکدیگر به تحلیل و بررسی در آمده است که عبارتند از: فصل اوّل “نگاهی جامع به کتاب ایقان”، فصل دوّم “اصل موانع معرفت موعود”، و فصل سوّم “رفع موانع معرفت موعود”. اگر چه، پردازش آن مواضیع چهارگانه در این فصول سه‌گانه، با محوریّت و مرکزیّت نقش و عمل‌کرد کتاب مستطاب ایقان است؛ امّا در این رهگذر، برای تقویت و تبیین و تحکیم بیشتر مباحث و مواضیع، از سایر آثار الهی و متون تحقیقی و تدوینی هم استفادۀ شایان شده است.

در فصل اوّل با استفاده از سه زمینۀ متفاوت، یعنی اوّل آثار و نصوص مبارکۀ امری و دوّم تحقیقات و تتبّعات محقّقین و مؤلّفین بهایی و سوّم کتاب رمزوراز، فقرات و اطّلاعاتی جمع‌آوری و در 19 بخش مختلف طبقه‌بندی شده است. فقراتِ هر یک از این بخش‌ها، متّحدانه، جنبۀ معیّنی از کتاب ایقان را هدف قرار داده، اطّلاعاتی موثّق در بارۀ آن ارائه می‌دهد. یقین است که با مرور مفادّ و محتویّات این بخش‌های نوزده‌گانه، دانش و بینشی جامع راجع به جمیع ابعاد الهی، عرفانی، تاریخی، محتوایی، اجتماعی و اجرایی کتاب ایقان به دست خواهد آمد. به قصد تحریک ذهن خوانندگان کم‌تجربه و نیز هدایت آن‌ها به سمت محتوای فقرات مندرجه، در مطلع هر بخش چند سؤال مرتبط و نیمه‌مرتبط با مفاهیم فقرات ضمیمۀ آن نیز گنجانیده شده است. جا دارد که خوانندگان گرامی ابتدا مروری محقّقانه در این اسئلۀ مختصره بنمایند و بعد برای تحقیق پاسخ‌های احتمالی که به ذهنشان خطور کرده و یا تجسّس جواب‌های لازمه، به محتوای فقرات مراجعه نمایند.
در فصل دوّم “اصل موانع معرفت موعود”، به این مسئلۀ مهمّ و اساسی پرداخته می‌شود که فحوای درک مسلمانان از ماهیّت موانع بازدارندۀ چهارگانه چیست و از کجا نشأت گرفته است و منجر به چه اوضاع و احوال ذهنی و فرهنگی شده است و عاقبت توده‌های مسلمان را به چه وضع و روزی گرفتار کرده است. این فصل به ترتیب، هر یک از موانع چهارگانه برشمرده را هدف قرار می‌دهد و به استناد مقالات و منشآتی برگرفته از فضای مجازین که اکثراً حاوی دیدگاه‌ها و نظریّه‌های محقّقین و متفکّرین معتبر شیعی و بعضاً سنّی بوده، ظاهراً مستند به آیات قرآنی و احادیث نبوی هستند، معنا و مفهوم چهار موضوع اساسی قیامت (رستاخیز)، لقاءلله (دیدار خدا)، رَجعَت (بازگشت پیشینیان) و خاتَمَ‌النَّبیّین (لقب حضرت محمّد) را ارائه می‌دهند. مطالب و مندرجات این مقالات، بدون کم و کاست و بدون هیچ‌گونه تغییر متنی یا تفسیر محتوایی (به جز البتّه جزئی تغییراتی ظاهری در فونت و فرمت آن‌ها) ارائه می‌گردد تا هرچه صحیح‌تر و روشن‌تر و متقن‌تر نظریّات و اعتقادات مسلمانان را پیرامون آن مواضیع مهمّه آشکار و عیان سازد، آن هم به نحوی که حتّی‌الامکان قابل اعتراض و احتجاج نباشد. با مروری دقیق و تفکّری عمیق در این مقالات و مندرجات آن‌ها، تا حدودی معلوم و محقّق می‌شود که به میدان‌داری و سرکردگی علماء، توده‌های مؤمنان به چه شبگاه سیاهی در افتاده‌اند و بخصوص مردم ایران، به چه روزگار تباهی گرفتار آمده‌اند. خیالات موهوم، آنان را از حقایق معلوم بازداشته و تصوّرات واهی از افق‌های نورانی دورشان کرده است. نمادهای دیرین به جای هدایتشان به عرصه‌های برین، به سمت دوزخ آتشینشان کشیده است و سمبل‌های نورین در عوض ایمان راستین، به سوی خرافه‌های چرکینشان دلالت کرده است. وقتی در این عرصۀ تاریک سیر می‌کنی قلبت می‌گیرد و هنگامی که در این مسیر باریک قدم می‌زنی نفست بند می‌آید. در این جا نه از خورشید و انوارش خبری هست و نه از آسمان و انجمش اثری؛ از پهنه‌اش مرثیه‌های مرگ ابدی به گوش می‌رسد و در فضایش سیاهی‌های سوگ سرمدی مشاهده می‌شود. و هنگامی که خواننده با قلبی غمین و روحی سنگین و ذهنی پریشان و چشمی گریان از این تنگنای تاریک بیرون می‌آید، ناگهان، فروغ فروزان فصل سوّم به دیدگانش می‌رسد و نسیم حیات‌بخش مباحث آن به سیمایش می‌و‌زد.

در فصل سوّم “رفع موانع معرفت موعود”، بار دیگر بر اساس اوّل، نصوص مبارکۀ امری که از فم مُعَنبَر و قلم مطهّر حضرت موعود و مبیّنین منصوصش تراویده است، و دوّم تحقیقات و تتبّعات محقّقین و مؤلّفین بهایی که از بحبوحۀ ایمان راستین به حقانیت موعود نازنین برخاسته است، و سوّم فقراتی متسلسل از کتاب رمزوراز که بر اساس معیارهای شناخته‌شدۀ علوم نوین ساخته و پرداخته گشته است، به همان مفاهیم چهارگانه پرداخته می‌شود و ابتدا معنا و مقصد حقیقی پدیدۀ “قیامت” تبیین می‌گردد و سپس مفهوم و مقصود “لِقاءُالله” توضیح داده می‌شود و بعد از آن حقیقت “رَجعَت” عرضه می‌گردد و در نهایت هم واقعیّت “خَتمیّت” تشریح می‌شود؛ معنا و مقصود و حقیقت و واقعیّتی که صددرصد موثّق و قابل‌اعتماد و اطمینان است؛ زیرا هیچ شائبۀ ریاست و آرزوی حکومت و تمنّای حاکمیتی در آن‌ها مشاهده نمی‌شود و صرفاً به قصد هدایت خلق روزگار به سمت فضل و رحمت و عنایت حضرت پروردگار ترقیم یافته و تبین و تشریح شده‌اند. خوانندۀ خواهنده در گذار از این عرصۀ خجسته، احساس خواهد کرد که هر مضمونش پرتو نوری درخشان است که به عرصۀ ظلمت‌زدۀ فصل دوّم می‌تابد و هر مفهومش شعلۀ ناری فروزان است که به دنیای یخ‌بستۀ آن می‌دمد. او مبتنی بر تفسیرات بدیعۀ بخصوص ایقان شریف، حقیقت نمادهای اعجاب‌انگیز ادیان کهن به ویژه اسلام ناب را در می‌یابد و بر اساس توضیحات مبیّنین منصوص و محقّقین مخلص، راز آیات متشابۀ کتب سماویّه، بخصوص قرآن مجید را کشف می‌کند؛ و آن وقت است که می‌فهمد کلام الهی در بستر تاریخ بشری چه نقش‌هایی دقیق بازی کرده است و آیات ربانی در حیات انسان زمینی چه تأثیراتی عمیق بر جای نهاده است؛ آن وقت است که یقین می‌کند حقیقت ادیان الهی فقط یکی است، و روح تجلّیات ربانی تنها یکی؛ و آن‌گاه است که مَحبَّت تمامی مظاهر قدسی در قلبش می‌نشیند و حقانیت همۀ تجلّیات الهی در جانش جای می‌گیرد و سپس روی برگردانیده، با تمام وجود، آستان محبوب عالمیان را به سجود می‌رود و چشم برتافته با همۀ هستی، به طواف موعود جهانیان مشغول می‌شود و عشق حقیقی خدمت به خلق عالم تمامی هستیش را فرامی‌گیرد و با چشم سر می‌بیند که ایقان به راستی پرتوافشان عرصۀ ایمان است و حقایق مودَعه‌اش به یقین راه‌نمای حضور یزدان است؛ آری ایقان پلی قیامت نشان است بر فراز گسل گِل‌آلود موهوماتی دیرینه، پلی که قلوب غم‌گرفته از ظلمات خرافات قرون، از آن عبور می‌نمایند و در آن سویش، جمال نورین موعود دیرین را می‌بینند که در خیمه‌گاه با شکوهش ایستاده و دست بگشوده آنان را به جوار جمال و جلال و جبروت خود می‌خواند.

سبک کار متفاوت از شیوه‌های معمول است. مؤلّف با چنان حجم عظیمی از متون و مطالب و اطّلاعات و معلومات راجع به چهار موضوع مورد نظر مواجه شد که از یک سو، گنجانیدن تمام آن‌ها را در یک مقالۀ کلاسیک غیر ممکن یافت، و از سویی دیگر حاضر نشد از آن‌ها چشم بپوشد؛ لهذا بر آن شد که اوّلاً به لحاظ رعایت کامل اصل امانت‌داری در نقل نظریّات دیگران، و ثانیاً به سبب اهمّیت و ضرورت انتقال تمامی مکشوفات مهمّه در این زمینه، از روش‌های معمول مقاله‌نگاری عدول کند و کل مستخرَجات متعدّدۀ متنوّعه را به روشی نسبتاً علمی طبقه‌بندی نماید و یک جا، در اختیار خواننده قرار دهد. انگیزۀ دیگر مؤلّف در اتّخاذ این روش، تشویق و ترغیب بیشتر خواننده به تفکّر و تتبّع بوده تا خود با مرور فقرات کثیرۀ متسلسله، اطّلاعات مختلفۀ موجود در آن‌ها را ردیابی نماید و با مقایسۀ آن‌ها با یکدیگر، به حجم معلومات موثّق و مستند خویش بیفزاید.
در اینجا مؤلّف، اطّلاعات مستخرَجه را در قالب فقرات و مقالات متنوّعه، به طور دست‌نخورده، در اختیار خواننده قرار می‌دهد و نظریّات احتمالی خود را، آن هم به سبک و سیاقی نسبتاً شاعرانه و عارفانه و نه علمی و آکادمیک، در مقدّمۀ کلّی مجموعه و نیز در مقدّمات فصول سه‌گانه مختصراً مطرح می‌نماید. همان‌گونه که اشاره شد، این شیوۀ عمل، امکان تفکّر و قضاوت مستقیم و مستقل خواننده را راجع به مباحث مطروحه مهیّاتر می‌سازد و وسعت مشاهده و مقایسه را برای او فراهم‌تر می‌کند و نیز جایگاه دیدگاه مؤلّف را در عرصۀ عقاید و مباحث مختلفه روشن‌تر می‌نماید. اشاره شد که کتاب رمزوراز و محتویّات بعضاَ بی‌سابقۀ آن، نقشی اساسی در وصول ذهن و روح و قلم مؤلّف به این مرحلۀ نهایی داشته است؛ لهذا لازم است در همین جا، بعضی از وجوه برجستۀ این پژوهش علمی، به ویژه از منظر سه نفر از منقّدین کار او (خوان کول، جونا وینترز و فرانک لوئیس) ارائه گردد؛ نقدهایی که جناب دکتر باک، متواضعانه و سنّت‌شکنانه، آن‌ها را در پایان کتاب خود گنجانیده و در اختیار خوانندگانش قرار داده است . برخی از این نظریّات صائبه به شرح زیر است:

  1. «جناب كریستُفر باك christopher buck)) در كتاب مستدلّ خود (رمزوراز)، یعنی نخستین بررسی آكادمیكی (منطبق با ضوابط علمی- م) كه تماماً به یكی از آثار برجستۀ بهایی اختصاص یافته، درك و فهم ما را از شان نزول، فنون ادبی و اهداف تفسیری كتاب مستطاب ایقان افزایش و گسترش می‌دهد.»(رمزوراز، صه، خوان کول)
  2. «احادیث مَرویّه و علوم تفسیریّۀ قرآنیّه یكی از مهم‌ترین رشته‌های مطالعات اسلامی را تشكیل می‌دهد و این منقبت كتاب رمزوراز است كه در توضیح نحوۀ مواجهۀ كتاب ایقان با متون و نصوص اسلامی، گزارش مُقنعی از گسل‌های متعدّد حاكم بر جنبۀ عقلانی این احادیث، ارائه می‌نماید. مؤلّف، حضور ذهن خود را نسبت به مكاتب اصلی تفسیر اسلامی بر قرآن كریم و نیز تحقیقات علمی معاصر راجع به این موضوع، نشان می‌دهد و در زمینۀ اخیر، به خصوص این كارهای محقّقانی چون ونس‌برو (Wansbrough) و ریپین (Rippin) است كه معیارهای تحلیلی لازم را برای مؤلّف فراهم می‌آورد تا با توسّل به آن‌ها، جایگاه قرآن را در فضای ایقان، مشخّص سازد.»(رمز و راز، صه)
  3. «اثر کریستُفر باک، به نام رمز و راز: تفسیر قرآن در کتاب ایقان را(مندرج در مجلۀ مطالعاتی در ادیان بابی و بهایی، جلد7)، می‌توان به عنوان کاری نبوغ ‌آمیز ملحوظ داشت؛ زیرا به نحوی نمایان، پیشتازانه، متهوّرانه، نوآورانه و حتی درخشان می‌باشد. امّا افسوس که به طور یأس‌آوری ابهام ‌آمیز است.»(رمز و راز، ص365)
  4. «خوان کول در پیشگفتار کتاب می‌گوید، این اثر: «نخستین بررسی آکادمیکی» است «که تماماً به یکی از آثار برجستۀ بهائی اختصاص یافته.» است؛ این به جای خود، امّا عرصۀ دیگری نیز هست که رمز و راز در آن نوآوری می‌کند. این اثر که به عنوان رسالۀ اصلیِ مؤلّف، در سال1991، زیر نظر اسلام‌شناس، اندره ریپین نگاشته شده، به مباحثی می‌پردازد که هم برای تحقیق و تتبّع بهایی حائز اهمّیت اساسی هستند، و هم تا حدّ زیادی مورد غفلت و بی‌توجّهیِ جامعه (بهائی) واقع شده‌اند.»(رمز و راز، ص365)
  5. «اهمّیت این پژوهش، صرفاً منحصـر به تاریخ انتشار ایقان نمی‌شود؛ زیرا در این گذار، به تاریخچۀ ایجاد و اشاعۀ بعضی از دیگر متون کلیدیِ بهائی نیز نگاهی می‌شود؛ برای برخی معضلات تاریخی، راه حل‌هایی پیش‌نهاد می‌گردد؛ و بـه ایرادات و اتّهامات منقّدانه‌ای که مخالفین اوّلیّه امرالله مطرح کرده‌اند، پاسخ داده می‌شود. توجّه و تمرکزی که باک در مورد این فصل آغازین به خرج داده، خواننده را به شوق می‌آورد که به مطالعۀ فصل‌های دیگر کتاب ادامه دهد.»(رمز و راز، ص367)
  6. «این فصل (فصل پنجم کتاب رمز و راز- م) متضمّن بعضی از روشنگرانه‌ترین و مفیدترین مباحث کتاب است و باک با موفّقیت کامل، حسّ ضرورت کتاب ایقان و جامعۀ ابتدایی بهائی و نیز قدرت القاء شده به هردوی آن‌ها را انتقال می‌دهد.»(رمز و راز، ص369)
  7. «باک پروژه‌ای را متعهّد و متقبّل شده که از بسیاری جهات قابل تحسین است؛ اوّل این‌که مطالعه‌ای است تهوّر آمیز، زیرا اوّلین تحلیل جامع و گسترده است در زمینه و محتوای افکار و آثار حضرت بهاءالله. دفاع ضمنی و نسبتاً بی‌ربطی که باک در، ص384 از خود به عمل آورده، نشان می‌دهد که او نیز از اهمیت مبحث و رویکرد آکادمیک به آن، با خبر بوده است. دوّم این‌که سخت‌کوشی و مجاهدتی که باک با آن به مباحث خود پرداخته، الگویی است برای هر کسی که می‌خواهد به تحقیق کتاب‌خانه‌ای مبادرت ورزد؛ زیرا تفحّص او وسیع، توجّهش به جزئیّات کامل و پوششش بر مباحث تمام است. و بالاخره، بسیاری از استنتاجات او، با پرتوی که بر ایقان و محتوای آن می‌افکند، و در بعضی مواضع حتی سبک و شیوۀ او، بارز و درخشان است.»(رمز و راز، ص374)
  8. «این کتاب پژوهشی است خارق‌العاده که خواننده ساعی را پاداشی بس ارزنده، عنایت خواهد کرد.»(رمز و راز، ص374)
  9. «کتاب رمز و راز، همان‌گونه که خوان کول در مقدّمۀ آن اشاره می‌کند، اوّلین پژوهش علمی به زبان انگلیسی است که به یکی از آثار حضرت بهاءالله، اختصاص یافته است؛ بدین لحاظ معرّف شاخص مهمی در تاریخ تفسیر بهائی بوده، مؤلّف و ناشر آن، به سبب شهامت و استقامتشان سزاوار تحسین فراوان می‌باشند. کریستُفر باک تسلّط بارزی را بر کلیّت تحقیق و تتبّع جاریِ بهائی و نیز وقوف کاملی را بر مقالات علمیِ موجود در مجلات تحقیقی که مقولات مهم مکاتب اسلامی و مسیحی را بـررسی می‌کنند، نشان می‌دهد.»(رمز و راز، ص376)
  10. «بحث باک از وعدۀ قرآنیِ لِقاءُالله، یعنی دیدار با خداوند (صص254- 245) آن‌گونه که در ایقان آمده، در قیاس با تفسیر آن در آثار حضرت باب و نیز شیخی‌ها، بسیار روشنگرانه است و نیز تحلیل او از توسّل حضرت بهاءالله به آیۀ قرآنی 44/33 که وعدۀ لِقاءُالله را در روز رستاخیز مطرح می‌کند (و آن حضرت خود، آن را به نحو نمادین به معنی ظهور مظهری بدیـع تفسیر نموده‌اند)، به عنوان استدلالی نقیض برای آیۀ (40/33)، حاوی عبارت «خاتَمُ‌النّبیین»، خیلی درخشان است.»(رمز و راز، ص391)
  11. «مسیحیان، قیاس‌گرایان و آنان که چشمی بر گفتمان بین‌المذاهب مسیحی- اسلامی دارند، بحث عیسی در آثار حضرت بهاءالله (309- 307) و اصل مطروحه توسّط آن حضرت مبنی بر «اخوّت روحانی رُسُل الهی»(ص309) را کاملاً مفید خواهند یافت. باک همچنین این مسأله را بـررسی می‌کنـد که چگـونـه بلافاصله بعـد از نـزول ایقان، دیانت بهائی از درون بابیّت سر برآورد (صص310 به بعد). این بحثی است روشن‌گرانه و به خوانندۀ متجدّدی که با ذهنیّت حاصل از مشاهدۀ دورۀ مظهریّت حضرت بهاءالله و آثـار بعـدی آن حضـرت، به کتاب (ایقان- م) نزدیک می‌شود، کمک می‌کند بارقه‌ای از آن معنا و مفهومی را که مقصد کتاب ایقان برای مخاطبان اوّلیّۀ بابی بوده است، ادراک نماید.»(رمز و راز، ص393)

این مجموعه تا حدّی بر اساس روش «تحقیق جامع» تهیه شده است. در این روش، اولویّت با ارائۀ فقرات دقیقۀ کثیرۀ متنوّعه راجع به مواضیع مطروحه است؛ فقراتی که اطّلاعات مندمج در آن‌ها پیرامون جوانب مختلف موضوع تحقیق، به سبک “تبیینات سیستمی” عرضه می‌گردد و در پایان نیز تحلیل‌ها و برداشت‌های مؤلّف، به طور مجزّا ارائه می‌شود. البتّه در این مجموعه، به جهت اجتناب از افزایش حجم کار، به جای این‌گونه تبیینات سیستمی، جوهر نظریّات مؤلّف، به روشی‌ هم آزاد و شاعرانه و هم علمی و محقّقانه، در مقدّمۀ کُل مجموعه و نیز مقدّمات فصول سه‌گانه و بعضی بخش‌های موجوده مطرح می‌گردد و ردیابی و ترکیب و تلفیق اطّلاعات متنوّعۀ موجود در فقرات کوتاه و بلند حول مواضیع چهارگانه، به عهدۀ خواننده گذاشته شده است. به همین دلیل، شایسته است که خوانندگان گرامی بعد از مروری بر مقدّمات مطروحه، به تفکّر در فقرات مقالات متنوّعه بپردازند و سعی نمایند درک و فهم و برداشت خود را از فحوای آن‌ها داشته باشند. لازم به ذکر است که فصل دوّم این مجموعه، از روال تحقیق جامع با تعریفی که از آن ارائه شد، کاملاً خارج می‌گردد و نکات و اطّلاعات مورد نظر در قالب مقالات نسبتاً متوسّط و نُدرتاً مطوّل عرضه می‌گردد. امّا گرچه سخت و ملال‌آور است، ولی دقّت و تأمّلی در فحوای این مقالات، حدّ و وضع ادراک و احساس مسلمین را از چهار موضوع اساسی مطروحه نشان می‌دهد و سیاهی و تباهی عقاید و افکار مندرج در آن‌ها، زمینۀ لازم را برای احساس روایی و روشنی مطالب مندرج در فصل سوّم فراهم می‌سازد. از آنجا که مطالب و مندرجات مجموعه از منابع بسیار متنوع به دست آمده؛ منابعی که هر کدام قلمی متفاوت و سبکی مختلف داشته‌اند، لهذا علی رغم تلاش و دقّت زیاد در همانند‌سازی متون مأخوذه، و بخصوص سازگارسازی آن‌ها با سبک نوین نگارش زبان فارسی، باز هم مسلّماً صاحب‌نظران و آگاهان در این عرصه‌ها، اشکالات و اشتباهاتی خواهند یافت که اگر منّت نهند و نظریّات خود را برای مؤلّف ارائه دهند، بسیار ممنون و مسرور خواهد شد.


مهندس خسرو دهقانی
اردیبهشت‌ ماه 1396