With unswerving vision, with pure heart, and sanctified spirit, consider attentively what God hath established as the testimony of guidance for His people in His Book, which is recognized as authentic by both the high and lowly.
To this testimony we both, as well as all the peoples of the world, must cling, that through its light we may know and distinguish between truth and falsehood, guidance and error. Inasmuch as Muhammad hath confined His testimonies to His Book and to His Family, and whereas the latter hath passed away, there remaineth His Book only as His one testimony amongst the people.
“حال به چشم انصاف و قلب طاهر و نفس زکيّه ملاحظه فرمائيد که در کتاب خدا که مسلّم بين طرفين است از عامّه و خاصّه، چه را حجّت برای معرفت عباد قرار فرموده. بايد بنده و شما و کلّ من علی الارض به نور آن تمسّک جسته، حقّ را از باطل و ضلالت را از هدايت تميز دهيم و فرق گذاريم. زيرا که حجّت منحصر شد به دو، يکی کتاب و ديگر عترت.عترت که از ميان رفته، پس منحصر شد به کتاب.”
نفس زکيّه
به معنای خاص نفس زکیه شخصی است به نام محمد بن عبدالله بن حسن بن حسن است و به دلیل اینکه خیلی عابد و زاهد و پاک میباشد در روایات به او لقب نفس زکیه داده شده است. بنا به روایات شیعه او پیام رسان امام غایب است، و پیش از ظهور قائم آل محمد به قتل میرسد. ] مجلسی، ملا محمد باقر، بحار الانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، ۱۴۰۴ هجری قمری، ج۵۲، ص ۲۲۰ و ص۳۰۷ [
اما به معنای خاص نفس و جان پاک و طاهر مراد است و البته منظور حضرت بهالله هم همین معنای کلی است والا به معنای خاص، جز احادیثی مجعول خبری نیست که نیست.
حضرت بهالله همچنین خطاب به مومنین میفرمایند: ” احبّای الهی در هر جمع و محفلی که جمع شوند بايد بقسمی خضوع و خشوع از هر يک در تسبيح و تقديس الهی ظاهر شود که ذرّات تراب آن محلّ شهادت دهند بخلوص آن جمع و جذبه بيانات آن نفس زکيّه ذرّات آن تراب را اخذ نمايد نه آنکه تراب بلسان حال ذکر نمايد اَنَا اَفْضَلُ مِنْکُم چه که در حمل مشقّات فلّاحين صابرم و بکلّ ذی روح اعطای فيض فيّاض که در من وديعه گذارده نموده و مينمايم و مَعَ همه اين مقامات عاليه و ظهورات لاتُحْصَی که جميع مايحتاج وجود از من ظاهر است ، فخر ننموده و نمی نمايم و بکمال خضوع در زير قدم کلّ ساکنم” ( ص ١٤١ ج ٣ امر و خلق )
حضرت بهالله در این بند با توجه به حدیث ثقلین میفرمایند که بنا به وصایت حضرت رسول مسلمانان دو چیز در پیش خود داشتند، اول کتاب و دوم اهل بیت. اهل بیت که پس از شهادت امام حسن عسکری دیگر در عالم خاک حاضر نیستند، بنابراین اصل و معیار همان کتاب است. برخی شاید فرض کنند که احادیث نیز چون همان کلام اهل بیت است به همان اندازه ی وجود احادیث اعتبار دارد، حال آنکه بیان اهل بیت اگر صحیح باشد و راوی به درستی ذکر کرده باشد باید دانست که اکثر بیانات ائمه زمانمند و مکانمند است، فرضاً حضرت امام حسن صلاح میداند که با معاویه بیعت کند، اما امام حسین تشخیص میدهد که با یزید بیعت نکند و امام رضا مثلاً تشخیص میدهد که وزیر مامون بشود.