کتاب اقدس امّ الكتاب دیانت بهائی

بند شصت و ششم : حکم مهریه

لا يحقّق الصّهار الّا بالامهار قد قدّر للمدن تسعة عشر مثقالاً من الذّهب الابريز و للقری من الفضّة و من اراد الزّيادة حرّم عليه ان يتجاوز عن خمسة و تسعين مثقالاً کذلک کان الامر بالعزّمسطوراً * و الّذی اقتنع بالدّرجة الاولی خير له فی الکتاب انّه يغنی من يشآء باسباب السّموات و الارض و کان اللّه علی کلّ شیء قديرا *


No marriage may be contracted without payment of a dowry, which hath been fixed for city-dwellers at nineteen mithqáls of pure gold, and for village-dwellers at the same amount in silver. Whoso wisheth to increase this sum, it is forbidden him to exceed the limit of ninety-five mithqáls. Thus hath the command been writ in majesty and power. If he content himself, however, with a payment of the lowest level, it shall be better for him according to the Book. God, verily, enricheth whomsoever He willeth through both heavenly and earthly means, and He, in truth, hath power over all things.
محقق نمیشود داماد شدن، مگر به پرداختن مهریه. برای شهر نشینان نوزده مثقال طلای خالص و برای روستا نشینان نوزده مثقال نقره. اگر اراده کردید بیشتر از این بدهید، حرام است بر شما که تجاوز کنید از نود و پنج مثقال. اینطور امر به عزت به قلم الهی شد. به درجه ی اولی که نوزده مثقال نقره است قانع باشید بهتر است در کتاب. خداوند غنی میکند هر کس را که بخواهد، به اسباب آسمانها و زمین و خداوند بر همه چیز تواناست.

حضرت عبدالبها در لوح حاجی واعظ قزوینی موسوم به شیخ محمد ابراهیم میفرمایند: “از مهريّه سؤال نموده بودی، اين از احکام حضرت اعلی است بکتاب اقدس تجديد شده است. و آن اين است که اهل مدن بايد طلا بدهند و اهل قری فضّه و اين بسته باقتدار زوج است. اگر فقير است يکواحد ميدهد و اگر اندک سرمايه دارد دو واحد ميدهد، اگر با سر و سامانست سه واحد ميدهد، اگر از اهل غنا است چهار واحد ميدهد و اگر در نهايت ثروت است پنج واحد ميدهد. فی ‏الحقيقه بسته باتّفاق ميان زوج و زوجه و ابوين است، هر نوع در ميان اتّفاق حاصل شود مجری گردد ….”
“سؤال – در مهر اهل قری که فضّه تعيين شده باعتبار زوج است يا زوجه يا هر دو و در صورت اختلاف که يکی شهری و ديگری از قری باشد چه بايد کرد؟
جواب – مهر باعتبار زوج است اگر از اهل مدن است ذهب و اگر از اهل قری است فضّه.”
“سؤال – ميزان شهری و دهاتی بچه حدّ است هر گاه شهری هجرت به ده نمايد و يا دهاتی هجرت به شهر کند و قصد توطّن نمايد حکمش چگونه است و کذلک محلّ تولّد ميزانست يا نه؟
جواب – ميزان توطّن است هر جا وطن نمايد مطابق حکم کتاب رفتار شود.”
“سؤال – اگر شخصی باکره را نکاح نمود و مهريّه را هم تسليم کرد و هنگام اقتران معلوم شد که باکره نيست آيا مصروف و مهريّه برميگردد و يا نه؟ و اگر بشرط باکره بودن نکاح شد آيا فساد شرط سبب فساد مشروط ميشود يا نه؟ جواب – در اين صورت مصروف و مهريّه برميگردد و فساد شرط علّت فساد مشروط است.ولکن در اينمقام ستر و عفو شامل شود عند اللّه سبب اجر عظيم است.”