کتاب اقدس امّ الكتاب دیانت بهائی

شئون تسعه و کتاب مستطاب اقدس

نگارنده: حبیب الله ریاضتی

حضرت ربّ اعلی آثارشان را به پنج شأن نازل فرموده اند. خود آن حضرت بزرگوار این شئون خمسه را نام برده، به تبیین و تشریح آن نیز پرداخته اند. عین بیان حضرت ربّ اعلی در کتاب بیان فارسی چنین است:

“کتاب او حقّ است… در کلماتی که نازل می فرماید از هر شأن که باشد سواء آن که آیات باشد که ماء غیر آسن رضوان است و مناجات که لبن لم یتغیّر و تفاسیر آیات که خمر خُمر و اجوبه وتفاسیر مناجات که عسل مصفّی است در کتاب الله است و شئون فارسیّه بعینه مثل شئون آیات است زیرا که کلّ از حقیقت جاری می گردد.” (الباب الخامس و العشر من الواحد الثانی)

این بیان مبارک حضرت نقطۀ اولی علاوه بر آن که شئون تنزیلی در آثار مبارکۀ آن سلطان الرّسل را به عرصۀ ظهور در آورده، آیۀ مبارکۀ فرقانی “مثل الجنّة الّتی وَعد المتّقون فیها انهار من ماء غیر آسن و انهار من لبن لم یتغیّر طعمه و انهار من خمر لذّة للشّاربین و انهر من عسل مصفّی” (سورۀ محمّد آیۀ ۱۵) را هم تبیین و تشریح فرموده و ختم “یُسقون من رحیق مختوم” (سورۀ مطفّفین آیۀ ۲۵) را به اصابع قدرتشان رفع می نمایند.

حضرت بهاءالله در سورۀ هیکل به بیان “قل انّا نزّلناالآیات علی تسعة شئون کلّ شأن منها یدلّ علی سلطنة الله المهیمن القیّوم” (کتاب مبین – آثار قلم اعلی جلد یک ص ۱۹)، آثار مبارکه در این دور افخم را به ۹ شأن نازل فرموده اند.

اسامی این شئون تسعه در هیچ یک از آثار نازل شده از قلم اعلی و تبیینات حضرت سرّالله الاعظم و تشریحات حضرت ولیّ مقدّس امرالله به صراحت زیارت نگردیده است.

علماء فی البهاء به پیروی از “این که از شئونات تسعۀ آیات باهرات سؤال نمودند فرمودند: جناب زین علیه بهائی تفکّر نمایند، به مقصـود فائـز می شوند ” و تبعیّت از آیۀ شریفۀ “اغتمسوا فی بحر بیانی لعلّ تطلعون بما فیه من لئالی الحمة والاسرار” (۱۸۲) مستورات معانی را از آیات حمامۀ قدسی استنباط فرموموده و به عروة الوثقی “الّذین جاهدوافینا لنهدینّهم سبلنا” (سورۀ عنکبوت آیۀ ۶۸) متوسلّند.

از جملۀ این نفوس جلیل القدر جناب اسدالله فاضل مازندرانی می باشد که آثار حضرت فاطرالاسماء را به نُه (۹) گروه تقسیم نموده است که عبارتند از:

۱ – شأن و لحن الوهیّت در امر و فرمان

۲ – شأن و لحن عبودیّت و مناجات

۳ – شأن و لحن مفسرّیّت در تفسیر و تأویل کلمات قبلیّه و معارف دینیّه

۴ – شأن و لحن شریعت و نسخ و وضع احکام

۵ – شأن و لحن عرفان و سیر و سلوک

۶ – شأن و لحن سیاست و دستور به ملوک و سلاطین

۷ – شأن و لحن علم و حکمت و فلسفه در بیان اسرار خلقت و کیمیا

۸ – شأن و لحن تعلیم و تربیت و اخلاق

۹ – شأن و لحن اجتماعی و صلح عمومی و وحدت عالم

کتاب مستطاب اقدس، امّ الکتاب آئین بهائی، منشور نظم جهان آرای یزدانی، اورشلیم جدیدی است که اصول و قوانین و خطاباتش لاتحصی بوده و درک قدر و مقامش کما هو حقّه خارج از قوّۀ خلقی است که توسّط آن عروس معانی باید به حیّز امکان درآید.

منشور بودن این صحیفۀ عظمی و امّ الکتاب بودن این کتاب مبین حقیقت “لارطب و لا یابس الاّ فی کتاب مبین” (سورۀ انعام آیۀ ۵۹) را در وصفش تثبیت نموده و “ذلک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتّقین” (سورۀ بقره آیۀ ۲) را مشرق بقا من عند البهیّ الابهی بر اهل عالین و ملاء المقرّبین از عالم غیب به عرصۀ شهود آورده، ابرار را به سرادق بقا و وادی وفا دلالت فرموده است.

هیچ اصلی را در این آئین نازنین نتوان یافت که منشأش در این رقّ عظیم موجود نباشد. این سِفر کریم بحریست بیکران – صدفی است که جواهرات لاتحصی در آن نهفته است – این سِفر بدیع همان هیکل ربّی است که از سماء ارادۀ روح اعظم جمال قدم ظاهر گشته و این همان مدینۀ الهیّه است که نزولش حقیقت “رجوع کلّ کتب به آن است و مهیمن است بر جمی کتب” (ایقان، ص ۱۵۴) را به عرصۀ ظهور آورده.

با توجّه به مقام کتاب مستطاب اقدس در بین آثار جمال کبریا و آنچه در آن موجود است می توان نشان داد که آنچه را که جناب فاضل مازندرانی مبنی بر آثار مبارکۀ “مستغاث العالمین” استنباط فرموده اند در این کتاب می توان به تنهائی یافت و این حقیقت، اعظمیّت آن “قسطاس هدی” را در بین جمیع آثار نازله مبرهن ساخته و به بیان “نزّل علی شأن یتحیّر منه العقول و الافکار” مزیّنش می نماید.

بعد از ذکر اسم هر شأن، به چند نمونه از آیات کتاب اکتفا نموده، چه که در این دفتر مختصر امکانی بیش از این را جایز نباشد.

توضیح مختصر آن که در انتهای هر آیه شمارۀ بندی (پاراگرافی) که به آن ارجاع شده بین الهلالین آمده است.

شأن اوّل: لحن الوهیّت در امر و فرمان

این شأن شامل آیاتی است که با لحن امر و فرمان و غالباً به صورت ما کتب الله، قد حکم الله، قدحرّم، امرناکم، قد فرض، لیس لاحدٍ، امراً… نازل گردیده است:

این شأن را می توان در آیات ذیل ملاحظه نمود:

۱ – انّ اوّل ما کتب الله علی العباد عرفان مشرق وحیه (۱)

۲ – انّا امرناکم بکسر حدودات النّفس و الهوی لا ما رقم من القلم الاعلی (۲)

۳ – قد فرض علیکم الصّلوة و الصّوم من اوّل البلوغ امراً من لدی الله (۱۰)

۴ – یا ملأ الانشاء اسمعوا نداء مالک الاسماء انّه ینادیکم من شطر سجنه الاعظم … لو یشاء یأخذ العالم بکلمة من عنده ایّاکم ان تتوقّفوا فی هذالامر (۱۳۲).

۵ – لیس لاحدٍ ان یتمسّک الیوم الاّ بما ظهر فی هذالظّهور (۱۳۸)

۶ – انّه لمظهر یفعل الله ما یشاء و المستقرّ علی عرش یحکم ما یرید (۱۵۷)

۷ – لیس لمطلع الامر شریک فی العصمة الکبری… قد خصّ الله هذالمقام لنفسه و ما قدّر لاحدٍ نصیب من هذالشأن العظیم المنیع (۴۷)

۸ – لو یحلّ ما حرّم فی ازل الآزال او بالعکس لیس لاحدٍ ان یعترض علیه و الّذی توقّف فی اقلّ من آن انّه من المعتدین (۱۶۲).

۹ – کلّ شیء تحقّق بامره المبرم اذا اشرقت من افق البیان شمس الاحکام لکلّ ان یتّبعوها ولو بامر تنفطر عنه سموات افئدة الادیان انّه یفعل ما یشآء و لا یسئل عمّا شاء و ما حکم به المحبوب انّه لمحبوب (۷)

۱۰ – تمسکوا باوامرالله و احکامه (۱۷)

۱۱ – قد حکم الله لمن استطاع منکم حجّ البیت دون النّسآء (۳۲).

شأن دوم: لحن عبودیّت و مناجات

۱ – یا اهل البهاء تمسکوا بحبل العبودیة لله الحقّ بها تظهر مقاماتکم و تثبت اسمائکم و ترتفع مراتبکم و اذکارکم فی لوح حفیظ (۱۲۰).

۲ – قل الحرّیّة الّتی تنفعکم انّها فی العبودیّة لله الحقّ و الّذی وجد حلاوتها لا یبدّلها بملکوت ملک السّموات و الارضین (۱۲۵).

۳ – لن تضرّنا سیّئاتکم کما لا تنفعنا حسناتکم انّما ندعوکم لوجه الله یشهد بذلک کلّ عالم بصیر (۵۹).

۴ – انّا ما اردنا منکم شیئاً لنّما ننصحکم لوجه الله و نصبر کما صبرنا بما ورد علینا منکم (۸۷).

شأن سوم : لحن مفسّریّت و تأویل کلمات قبلیّه:

۱ – لاتحسبّن انّا نزّلنا لکم الاحکام بل فتحنا ختم الرّحیق المختوم باصابع القدرة و الاقتدار (۵).

۲ – یا ملأ البیان اتّقوا الرّحمن ثمّ انظروا ما انزله فی مقام آخر قال انّما القبلة من یهره الله متی ینقلب تنقلب الی ان یستقرّ کذلک نزّل من لدن مالک القدر اذ اراد ذکر هذالمنظر الاکبر تفکّروا یا قوم و لا تکونّن من الهائمین (۱۳۷).

۳ – قد ظهر سرّ التّنکیس لرمز الرّئیس طوبی لمن ایّده الله علی الاقرار بالسّتة الّتی ارتفعت بهذه الالف القائمة الا انّه من المخلصین (۱۵۷).

۴ – هذا یوم فیه فاز الکلیم بانوارالقدیم… هذا یوم فیه سرع کوم الله … و صاح الصّهیون قد اتی الوعد و ظهر ما هو المکتوب فی الواح الله المتعالی العزیز المحبوب (۸۰).

۵ _ قد نزّل النّاموس الاکبر فی المنظر الانوار و ظهر کلّ امر مستتر من لدن مالک القدر الّذی به اتت السّاعة و انشقّ القمر و فصّل کلّ امر محتوم (۸۱).

شأن چهارم: لحن شریعت و نسخ و وضع احکام و تعیین قوانین شرعی

۱ – قد کتب علیکم الصّلوة تسع رکعات لله منزل الآیات (۶) (حکم جدید).

۲ – لا یبطل الشّعر صلوتکم و لا ما منع عن الرّوح… (۹) (نسخ حکم اسلامی).

۳ – قد فرض علیکم الصّلوة و الصّوم من اوّل البلوغ… (۱۰).

۴ – قد اذن الله لکم السّجود علی کلّ شیء طاهر و رفعنا عنه حکم الحدّ (۱۰) (نسخ حکم بیان و اسلام).

۵ – قد عفونا عنکم صلوة الآیات (۱۱) (نسخ از اسلام)

۶ – قد عفاالله عنکم ما نزّل فی البیان من محو الکتب (۷۷).

۷ – حرّم علیکم السّؤال فی البیان عفاالله عن ذلک (۱۲۶).

۸ – قد رفع الله ما حکم به البیان فی تحدید الاسفار (۱۳۱).

۹ – و کذلک رفع الله حکم دون الطّهارة عن کلّ الاشیاء عن مللٍ اخری… (۷۵).

شأن پنجم: لحن عرفان و سیر و سلوک و ارشاد

۱ – یا قلم الاعلی تحرّک علی اللّوح باذن ربّک فاطرالسّماء ثمّ اذکر اذ اراد مطلع التّوحید مکتب التّجرید لعلّ الاحرار یطّلعنّ علی قدر سمّ الابرة بما هو خلف الاستار من اسرار ربّک العزیز العلاّم، قل انّا دخلنا مکتب المعانی و التّبیان (۱۷۵).

۲ – انّا دخلنا مکتب الله اذ انتم راقدون و لا حظنا اللّوح اذ انتم نائمون تالله الحقّ قد قرئناه قبل نزوله و انتم غافلون (۱۷۶).

۳ – تالله هذا مضمار المکاشفة و الانقطاع و میدان المشاهدة و الارتفاع لا یجول فیه الاّ فوارس الرّحمن الّذین نبذوا الامکان (۱۷۸).

۴ – یا اهل الانشاء اذا طارت الورقاء عن ایک الثّناء و قصدت المقصد الاقصی الاخفی … (۱۷۴).

۵ – اسمعوا ما تغنّ به الورقآء علی غصن البقآء (۸۸).

۶ – کذلک تغرّدت الورقاء علی الافنان فی ذکر ربّها الرّحمن طوبی للسّامعین (۱۳۹).

۷ – قل من حدودی یمرّ عرف قمیصی … قد تکلّم لسان قدرتی فی جبروت عظمتی… (۴).

۸ – قل قد جعل الله مفتاح الکنز حبّی المکنون لو انتم تعرفون لولاالمفتاح لکان مکنوناً فی ازل الآزال لو انتم توقنون… انّ هذا لهو القضآء المثبت و به ثبت کلّ قضآء محتوم (۱۵).

۹ – لا تحرموا انفسکم عن هذاالمآل الّذی کان امل المقرّبین فی ازل الآزال (۳۶).

۱۰ – و اخذکم اهتزاز الکلمة علی شأن یهتزّ منه العالم الاکبر و کیف هذاالعالم الصّغیر (۵۵).

شأن ششم: شأن و لحن سیاست و دستور به ملوک

۱ – یا معشرالملوک قد اتی المالک و الملک لله المهیمن القیّوم (۷۸).

۲ – انّا نراکم تفرحون بما جمعتموه لغیرکم و تمنعون انفسکم عن العوالم الّتی لم یحصها الاّ لوحی المحفوظ (۷۹).

۳ – یا معشرالملوک قد نزّل النّاموس الاکبر فی المنظرالانور و ظهر کلّ امر مستتر من لدن مالک القدر الّذی به اتت السّاعة و انشقّ القمر و فصّل کلّ امر محتوم (۸۱).

۴ – یا معشرالملوک انتم الممالیک قد ظهر المالک باحسن الطّراز و یدعوکم الی نفسه المهیمن القیّوم (۸۲).

۵ – تالله لا نرید ان نتصرّف فی ممالککم بل جئنا لتصرّف القلوب انّها لمنظرالبهاء یشهد بذلک ملکوت الاسماء لو انتم تفقهون (۸۳).

۶ – طوبی لملک قام علی نصرة امری فی مملکتی و انقطع عن سوائی انّه من اصحاب السّفینة الحمراء الّتی جعلها الله لاهل البهآء ینبغی لکلّ ان یعزّزوه و یوقّروه و ینصروه لیفتح المدن بمفاتیح اسمی المهیمن علی من فی ممالک الغیب و الشّهود (۸۴).

۷ – یا ملک النّمسة کان مطلع نور الاحدیّة فی سجن عکّاء اذ قصدت المسجد الاقصی مررت و ما سئلت عنه بعد اذ رفع به کلّ بیت و فتح کلّ باب منیف (۸۵).

۸ – قل یا ملک برلین اسمع النّدآء من هذالهیکل المبین. انّه لا اله الاّ اناالباقی الفرد القدیم (۸۶).

۹ – انّا ما اردنا منکم شیئاً انّما ننصحم لوجه الله و نصبر کما صبرنا بما ورد علینا منکم یا معشرالسّلاطین (۸۷).

۱۰ – یا ملوک امریقا و رؤسآء الجمهور فیها اسمعوا ما تغن به الورقآء علی غصن البقآء انّه لا اله الاّ اناالباقی الغفورالکریم (۸۸).

۱۱ – یا معشرالرّوم نسمع بینکم صوت البوم اخذکم سکر الهوی ام کنتم من الغافلین(۸۹).

۱۲ – یا شواطی نهر الرّین قد رأیناک مغطآة بالدّماء بما سلّ علیک سیوف الجزآء و لک مرّة اخری و نسمع حنین البرلین ولو انّها الیوم علی عزّ مبین (۹۰).

۱۳ – یا ارض الطّآء لا تحزنی من شیء قد جعلک الله مطلع فرح العالمین. لو یشآء یبارک سریرک بالّذی یحکم بالعدل و یجمع اغنام الله الّتی تفرّقت من الذئآب انّه یواجه اهل البهآء بالفرح و الانبساط الا انّه من جوهر الخلق لدی الحقّ علیه بهآءالله و بهآء من فی ملکوت الامر فی کلّ حین (۹۱).

۱۴ – افرحی بما جعلک الله افق الّنور بما ولد فیک مطلع الظّهور و سمّیت بهذالاسم الّذی به لاح نیّر الفضل و اشرقت السّموات و الارضون (۹۳).

۱۵ – سوف تنقلب فیک الامور و یحکم علیک جمهور النّاس انّ ربّک لهو العلیم المحیط (۹۳).

۱۶ – یا ارض الخآء نسمع فیک صوت الرّجال فی ذکر ربّک الغنیّ المتعال طوبی لیوم فیه تنصب رآیات الاسمآء فی ملکوت الانشآء باسمی الابهی یؤمئذ یفرح المخلصون بنصرالله و ینوح المشرکون (۹۴).

۱۷ – لیس لاحد ان یعترض علی الّذین یحکمون علی العباد دعوا لهم ما عندهم و توجّهوا الی القلوب (۹۵).

شأن هفتم: شأن و لحن علم و حکمت و فلسفه

۱ – یا معشرالعلماء لا تزنوا کتاب الله بما عندکم من القواعد و العلوم (۹۹).

۲ – کلّکم خلقتم من المآء و ترجعون الی التّراب (۱۴۸).

۳ – علّموا ذرّیاتکم ما نزّل من سماء العظمة و الاقتدار… (۱۵۰).

۴ – اعملوا ما لاتنکره العقول المستقیمة (۱۵۹).

۵ – لیس للعاقل ان یشرب ما یذهب به العقل (۱۱۹).

۶ – قد حرّم علیکم شرب الافیون انّا نهیناکم عن ذلک (۱۹۰).

۷ – هذا امر اضطرب منه ما عندکم من الاوهام و التّماثیل (۱۶۷).

۸ – ایّاکم ان تمنعکم الاسماء عن مالکها… (۱۶۷).

۹ – اذا مرضتم ارجعوا الی الحذّاق من الاطّباء (۱۱۳).

۱۰ – انّا خرقنا الاحجاب ایّاکم ان تحجبوا النّاس بحجاب آخر کسّروا سلاسل الاوهام… (۱۶۵).

۱۱ – حرّم علیکم المیسر و الافیون (۱۵۵).

۱۲ – ایّاکم ان تمنعکم سبحات الجلال عن زلال هذاالسّلسال… (۵۰)

شأن هشتم: شأن و لحن تعلیم و تربیت و اخلاق

۱ – ایّاکم ان تفرّقکم شئونات النّفس و الهوی کونوا کالاصابع فی الید و الارکان للبدن (۵۸).

۲ – لا تضیّعوا اوقاتکم بالبطالة و الکسالة و اشتغلوا بما ینتفع به انفسکم و انفس غیرکم (۳۳).

۳ – کتب علی کلّ اب تربیة ابنه و بنته بالعلم و الخطّ و دونهما عمّا حدّد فی اللّوح (۴۸).

۴ – انّ الّذین ربّی ابنه او ابناًء کأنّه ربّی احد ابنائی (۴۸).

۵ – لا ترضوا لاحدٍ ما لا ترضونه لانفسکم (۱۴۸).

۶ – زیّنوا رؤسکم باکلیل الامانة و الوفاء و قلوبکم برداء التّقوی و السنکم بالصّدق الخالص و هیاکلکم بطراز الآداب کلّ ذلک من سجیّة الانسان لو انتم من المتبصّرین. (۱۲۰).

۷ – لاتجعلواالاعمال شرک الآمال (۳۶).

۸ – لیس لاحدٍ ان یفتخر علی احدٍ کلّ ارقّاء له و ادلاّء علی انّه لا اله الاّ هو (۷۲).

۹ – قد حرّم علیکم القتل و الزّنا ثمّ الغیبة و الافتراء (۱۹).

۱۰ – زیّنوا انفسکم بطراز الاعمال (۷۳).

۱۱ – طوبی لمن تزیّن بطراز الآداب و الاخلاق (۱۵۹).

شأن نهم: شأن و لحن اجتماعی و صلح عمومی و وحدت عالم

۱ – حرّم علیکم حمل آلات الحرب الاّ حین الضّرورة (۱۵۹).

۲ – من احرق بیتاً متعمّداً… و من قتل نفساً عامداً… (۶۲).

۳ – من قتل نفساً خطاً… (۱۸۸).

۴ – یا اهل المجالس فی البلاد اختاروا الغة من اللّغات… و کذلک من الخطوط… (۱۸۹).

۵ – انّا جعلناالامرین علامتین لبلوغ العالم… (۱۸۹).

۶ – قد منعتم فی الکتاب عن الجدال و الّنزاع و الضّرب و امثالها… (۱۴۸).

۷ – قد حرّم علیکم بیع الامآء و الغلمان لیس لعبد ان یشتری عبداً… (۷۲).

۸ – امّاالشّجاج و الضّرب تختلف احکامها باختلاف مقادیرهما (۵۶).

۹ – یا رجال العدل کونوا رعاة اغنام الله فی مملکته (۵۲).

۱۰ – قد کتب الله علی کلّ مدینة ان یجعلوا فیها بیت العدل… (۳۰).

۱۱ – قد رفع حکم الجماعة الاّ فی صلوة المیّت (۱۲).

ملخّص قول آنکه با توجّه به آیات مبارکۀ نازله در ذیل هر شأنی از این شئون تسعه می توان این چنین نتیجه گرفت که کتاب اقدس را برطبق “لاتحسبن انّا نزّلنا لکم الاحکام بل فتحنا ختم الرّحیق المختوم” (۵) تنها کتاب احکام دانستن خطاء محسوب می گردد همانطور که این سِفر جلیل را فقط سر لوحه ای برای اجرای حدود و احکام ظاهره دانستن نیز با بیان “این ظهور از برای اجرای حدودات و احکام ظاهره نیامده” مغایرت خواهد داشت و حال آنکه این میزان الهی را وسیله ای “لاجل ظهورات کمالیّه در انفس انسانیّه… ظاهر و مشرق شده تا آن که کلّ فوق ملک و ملکوت مشی نمایند” (مائدۀ آسمانی، جلد ۴، ص ۱۵۷) دانستن امریست واضح و حقیقتی است لائح.


پژوهشنامه – شمارۀ ١