انّه قد حدّد فی البيان برضآء الطّرفين انّا لمّا اردنا المحبّة والوداد و اتّحاد العباد لذا علّقناه باذن الابوين بعدهما لئلّا تقع بينهم الضّغينة و البغضآء و لنا فيه مآرب اخری و کذلک کان الامر مقضيّاً *
It hath been laid down in the Bayán that marriage is dependent upon the consent of both parties. Desiring to establish love, unity and harmony amidst Our servants, We have conditioned it, once the couple’s wish is known, upon the permission of their parents, lest enmity and rancour should arise amongst them. And in this We have yet other purposes. Thus hath Our commandment been ordained.
نکاح در کتاب بیان محدود شده است به رضای طرفین. مقصود ما این است که محبت و دوستی و اتحاد بندگان ایجاد شود لهذا مشروط قرار دادیم به اذن پدر و مادر، تا اینکه واقع نشود بین آنها غم و غصه و آشوب، ما در این حکم، مقاصد دیگری هم داشتیم. اینطور امر الهی جاری شده است
حضرت ولی امرالله میفرمایند: ” حضرت بهالله به وضوح چنین مقرر فرموده اند که رضایت والدین هر دو طرف، بایستی قبل از قرار ازدواج، حاصل شود و این امر، محققاً دارای حکم بالغه عظیمه ایست، از جمله اینکه، جوانان را اقدام به ازدواج، بدون ملاحظه و بررسی کامل، باز میدارد. به قصد لزوم تطابق برنامه شما، با این حکم محکم الهی است که حضرت ولی امرالله، بوسیله تلگراف، متذکر گشتند که رضایت والدین آنجناب باید حاصل شود.” (توقیع صادره از حضرت ولی امرالله به یکی از احباء، ۲۹ می ۱۹۲۹)
“درباره ی رضایت والدین جهت ازدواج، باید گفته شود که این امر، چه قبل و چه بعد از سن بیست و یک سالگی، برای هر دو جنس لازم است. همچنین در مورد ازدواج مجددی که پس از فسخ ازدواج اول به علت مرگ یا طلاق قرار است انجام شود. رضایت والدین، بدون توجه به اینکه آنها بهایی یا غیر بهایی باشند، و نسبت به امرالله موافقت یا مخالفت ورزند، واجب و حتمی است. در حالتی که والدین هر دو، وفات یافته باشند، رضایت ولی امرالله، جهت تحقق ازدواج ضرورتی ندارد.” (توقیع حضرت ولی امرالله خطاب به یکی از احباء ۱۰ اکتبر ۱۹۳۶)
” در رابطه با این مسئله، حضرت ولی امرالله احساس میفرمایند که لازم است آنجناب نسبت به این حقیقت که صحت و اعتبار ازدواج دو نفس، فقط موکول و مشروط به رضایت خود آن دو و والدینشان میباشد، متذکر و متوجه گردید، به نحوی که اگر سایر اعضاء خانواده ی شما، نسبت به ازدواج خواهرتان با آقای… هر گونه نارضایتی و مخالفتی ابراز دارند، این امر، تحت هیچ شرایطی، صحت و اعتبار این ازدواج را ساقط نمیکند. رضایت پدر و مادرتان کافی است، حتی اگر سایر اعضاء خانواده شما تماماً و شدیداً با آن مخالفت ورزند.” (توقیع حضرت ولی امرالله ۳۱ مارچ ۱۹۳۷)
” در مورد قانون بهایی که مستلزم رضایت والدین در امر ازدواج است، این ایام، اغلب، والدین غیر بهایی، به دلیل سرسختی و تعصب نژادی و غیره، از اعطای رضایت امتناع می ورزند اما، ما، بارها، اثر عمیق استحکام ایمان و اعتقاد این فرزندان را به قانون مذکور، در روی چنین پدر و مادرانی، مشاهده کرده ایم، تا آنجا که نه تنها، نهایتاً در بسیاری از موارد، رضایت مطلوب حاصل شده، بلکه رفتار والدین نیز تحت تاثیر قرار گرفته و روابطشان با فرزندان خود نیز، تا حد زیادی، تقویت و بهبود یافته است. بنابراین، با رعایت قوانین و مقررات امری، در مقابله با جمیع مشاکل مستولی، ما، نه تنها اعمال و رفتار خود را تقویت و اصلاح میکنیم، بلکه اطرافیان را نیز تحت تاثیر مثبت قرار میدهیم.” (بیت العدل اعظم ۶ فوریه ۱۹۷۳)
“تنها شرایطی که تحت آن تحصیل رضایت والدین، برای ازدواج امری، ضرورتی ندارد، به شرح ذیل است:
۱) اگر پدر یا مادر صعود کرده باشند. ۲) اگر پدر و مادر تا حدی و به شکلی مفقود الاثر باشند، که قانوناً بتوان حکم متوفی را در موردشان صادر کرد. ۳) اگر اختلال ذهنی پدر یا مادر، رسماً ثابت و عدم توانایی آنان، در اعطای رضایت قانوناً محرز گردد ۴) اگر پدر یا مادر ناقض عهد و میثاق الهی باشند. ۵) در قوانین بهایی، در برخی موارد بسیار نادر، این امر امکان پذیر است که حالتی از سلب حق پدری (یا مادری) و فرزندی به رسمیت شناخته شود، البته این چنین مواردی، کلاً بایستی به بیت العدل ارجاع گردد. ( معهد اعلی خطاب به محفل روحانی ملی آلاسکا، ۳۰ می ۱۹۷۱)