We have already in the foregoing pages assigned two stations unto each of the Luminaries arising from the Daysprings of eternal holiness. One of these stations, the station of essential unity, we have already explained.
“No distinction do we make between any of them.” The other is the station of distinction, and pertaineth to the world of creation and to the limitations thereof. In this respect, each Manifestation of God hath a distinct individuality, a definitely prescribed mission, a predestined Revelation, and specially designated limitations. Each one of them is known by a different name, is characterized by a special attribute, fulfills a definite Mission, and is entrusted with a particular Revelation. Even as He saith: “Some of the Apostles We have caused to excel the others. To some God hath spoken, some He hath raised and exalted. And to Jesus, Son of Mary, We gave manifest signs, and we strengthened Him with the Holy Spirit.”
“از قبل دو مقام از برای شموس مشرقه از مشارق الهيّه بيان نموديم. يکی مقام توحيد و رتبه تفريد، چنانچه از قبل ذکر شد : “لا نُفَرِّقُ بَينَ اَحَدٍ مِنهُم.”و مقام ديگر مقام تفصيل و عالم خلق و رتبه حدودات بشريّه است. در اين مقام هر کدام را هيکلی معيّن و امری مقرّر و ظهوری مقدّر و حدودی مخصوص است چنانچه هر کدام به اسمی موسوم و به وصفی موصوف و به امری بديع و شرعی جديد مأمورند. چنانچه می فرمايد: “تِلْکَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُم عَلَی بَعضٍ مِنهُمْ مَنْ کَلَّمَ اللّهُ و رَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ و آتَيْنَا عِيسَی ابْنَ مَرْيَمَ البيِّنَاتِ و اَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ القُدُسِ.””
“لا نُفَرِّقُ بَينَ اَحَدٍ مِنهُم.”
میان هیچیک از ایشان فرق نمیگذاریم و در برابر او تسلیم هستیم.
سوره ی بقره آیه ۱۳۶ است که کامل آن چنین است: “قُولُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْنَا وَمَا أُنْزِلَ إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَى وَعِيسَى وَمَا أُوتِيَ النَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ” یعنی بگوييد ما به خدا و به آنچه بر ما نازل شده و به آنچه بر ابراهيم و اسماعیل و اسحاق و يعقوب و اسباط نازل آمده و به آنچه به موسى و عيسى داده شده و به آنچه به همه پيامبران از سوى پروردگارشان داده شده ايمان آورده ايم ميان هيچ يك از ايشان فرق نمى گذاريم و در برابر او تسليم هستيم
در بند صد و شصت و یک و در بند و صد و هفتاد و دو توضیح آن رفت که فرقی میان رسولان نیست.
و در توضیح بند اولی که هم اکنون نام بردیم توضیح مقام توحید (تجرید) و مقام تفرید نیز داده شده است.
مقام تفصیل
چنانچه حضرت بهالله میفرمایند یکی دیگر از مقامات پیامبران، مقام عالم خلق و رتبه حدودات بشریه است که رسولان نیز دارای این مقام نیز هستند یعنی هر یک دارای هیکلی معین و امری مقرر و ظهوری مقدر و حدودی مشخص و دارای اسم و رسم و وصفی معلوم هستند و هر یک مامور به امری جدید و شرعی بدیع هستند.
“انسان کامل صدرای شیرازی بعد از مقام محو و جمع، به مقام تفصیل مراجعت میکند. و سینه اش نسبت به حق و خلق انشراح و گشادگی پیدا میکند و به خلق باز میگردد تا به ارشاد ناقصان و گمراهان بپردازد. در واقع، انسان کامل دارای دو حرکت است. یکی حرکت صعودی به سوی حق برای تکمیل ذات خود، و دیگری حرکتی نزولی برای تکمیل نفوس خلایق. در حرکت اول غایت سالک راه کمال، مقام فنا و محو است و ممکن است به بقا و صحو باز نگردد و در عین جمع مستغرق باشد و از خلق محجوب باشد. اما در حرکت دوم، بعد از محو رجوع به خود میکد و در عین جمع، به تفصیل نظر میکند و سینه اش وسعت خلق و حق را به هم میرساند” ( پیدایی اندیشه ی سیاسی عرفانی در ایران صفحه 265 نوشته مهدی مهدی فدایی مهربانی)
“تِلْکَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُم عَلَی بَعضٍ مِنهُمْ مَنْ کَلَّمَ اللّهُ و رَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ و آتَيْنَا عِيسَی ابْنَ مَرْيَمَ البيِّنَاتِ و اَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ القُدُسِ.” سوره بقره آیه ۲۵۳
برخى از آن پيامبران را بر برخى ديگر برترى بخشيديم از آنان كسى بود كه خدا با او سخن گفت و درجات بعضى از آنان را بالا برد و به عيسى پسر مريم دلايل آشكار داديم و او را به وسيله روح القدس تاييد كرديم.
و در ادامه ی آیه چنین آمده است: “وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَلَكِنِ اخْتَلَفُوا فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ وَمِنْهُمْ پمَنْ كَفَرَ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلُوا وَلَكِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ “
علامه طباطبایی در ذیل این آیه مینویسد: “در بين انبيا اختلاف مقام و تفاضل در درجات هست ، در عين اينكه همه آنان در اصل فضل رسالت مشترك هستند، و در مجمع كمالات كه همان توحيد باشد سهيم هستند، بر خلاف اختلافاتى كه در بين امتهاى آنان ، بعد از آنان پيدا مى شود، چون اخت لاف امتها به ايمان و كفر، و نفى و اثبات است ، و معلوم است كه ميان اين دو جامع نيست . و به همين جهت است كه در آيه مورد بحث از اين دو گونه اختلاف دو جور تعبير آورد، اختلاف انبيا را تفضيل خواند، و اين تفضيل را به خودش نسبت داده و فرمود: ما بين آنان اختلاف درجه قرار داديم ، و اختلاف امتها را اختلاف خواند، و آن را به خود امتها نسبت داده فرمود: (وليكن اختلاف كردند).”