زيّنوا انفسکم بطراز الاعمال و الّذی فاز بالعمل فی رضاه انّه من اهل البهآء قد کان لدی العرش مذکوراً * انصروا مالک البريّة بالاعمال الحسنة ثمّ بالحکمة و البيان کذلک امرتم فی اکثر الالواح من لدی الرّحمن انّه کان علی ما اقول عليماً * لا يعترض احد علی احد و لا يقتل نفس نفساً هذا ما نهيتم عنه فی کتاب کان فی سرادق العزّ مستوراً * اتقتلون من احياه اللّه بروح من عنده انّ هذا خطأ قد کان لدی العرش کبيراً * اتّقوا اللّه و لا تخربوا ما بناه اللّه بايادی الظّلم و الطّغيان ثمّ اتّخذوا الی الحقّ سبيلاً * لمّا ظهرت جنود العرفان برايات البيان انهزمت قبآئل الاديان الّا من اراد ان يشرب کوثر الحيوان فی رضوان کان من نفس السّبحان موجوداً *
Adorn yourselves with the raiment of goodly deeds. He whose deeds attain unto God’s good pleasure is assuredly of the people of Bahá and is remembered before His throne. Assist ye the Lord of all creation with works of righteousness, and also through wisdom and utterance. Thus, indeed, have ye been commanded in most of the Tablets by Him Who is the All-Merciful. He, truly, is cognizant of what I say. Let none contend with another, and let no soul slay another; this, verily, is that which was forbidden you in a Book that hath lain concealed within the Tabernacle of glory. What! Would ye kill him whom God hath quickened, whom He hath endowed with spirit through a breath from Him? Grievous then would be your trespass before His throne! Fear God, and lift not the hand of injustice and oppression to destroy what He hath Himself raised up; nay, walk ye in the way of God, the True One. No sooner did the hosts of true knowledge appear, bearing the standards of Divine utterance, than the tribes of the religions were put to flight, save only those who willed to drink from the stream of everlasting life in a Paradise created by the breath of the All-Glorious.
زینت بدهید نفسهایتان را به طراز اعمال، اهل بهاء آن کسی است که رضای خدا را کسب کند و در اطراف عرش الهی نام او ذکر میشود. نصرت این امر در انجام اعمال حسنه است و رعایت حکمت و بیان را هم بکنید. اینطور مامور شده اید در اکثر الواحی که از طرف خداوندی که رحمن است بر آنچه من میگویم شاهد است. نباید هیچکس بر کس دیگری تعرض کند. نباید کسی، کسی را بکشد. این از نواهی در کتابی است که در سراپرده های غیب و عزت پنهان بود و آشکار شده است. آیا میکشید کسی را که خدا به روح خود زنده کرده است؟ خطا و گناهی است بس بزرگ در نزد خداوند. از خدا بترسید و با دستهای ظلم و طغیان خراب نکنید بنائی را که خداوند بنا کرده است و اخذ کنید راه حق را. وقتی که ظاهر شد لشکرهای شناسایی حق برایات بیان، ادیان قبل منهزم شدند (شکست خوردند) بیاشامید آب زندگانی را در رضوانی که از دم مقدس خداوندی به وجود آمده است.
در لوح خطاب به سلمان میفرمایند: “باری ای سلمان بر احبای حق القا کن که در کلمات احدی به دیده ی اعتراض ملاحظه منمایند بلکه به دیده ی شفقت و مرحمت مشاهده کنید مگر آن نفوسی که الیوم در رد الله الواح ناریه نوشته.”
“…امروز جنودی که ناصر امرند اعمال و اخلاق است طوبی لمن تمسّک بهما و ویلٌ للمعرضین یا حزب اللّه شما را بادب وصیت مینمایم و اوست در مقام اوّل سید اخلاق…” حضرت بهاءالله – لوح دنیا
” بسم اللّه الابهی مقصود از کتابهای آسمانی و آيات الهی آنکه مردمان براستی و دانائی تربيت شوند که سبب راحت خود و بندگان شود . هر امری که قلب را راحت نمايد و بر بزرگی انسان بيفزايد و ناس را راضی دارد مقبول خواهد بود . مقام انسان بلند است اگر بانسانيّت مزيّن والّا پست تر از جميع مخلوق مشاهده ميشود . بگو ای دوستان امروز را غنيمت شمريد و خود را از فيوضات بحر تعالی محروم ننمائيد . از حقّ ميطلبم جميع را بطراز عمل پاک و خالص در اين يوم مبارک مزيّن فرمايد اِنَّهُ هُوَ الْمُخْتَارُ ” . ( ص ١ دريای دانش )
“الیوم اساس اعظم و میزان اکمل و اتم و فارق بین حق و باطل اخلاق است نه اقوال، هر حزبی که دارای آن باشد موید است و من لدی الحق و هر طایفه ئی از آن محروم باطل است و از فضل و تائید الهی ممنوع” حضرت ولی امرالله
حضرت بهاءاللّه در کتاب مستطاب اقدس ميفرمايند :” طُوْبَی لِمَنْ تَزَيَّنَ بِطِرَازِ الْآدَابِ وَ الْاَخْلَاقِ اِنَّهُ مِمَّنْ نَصَرَرَبَّهُ بِالْعَمَلِ الْوَاضحِ الْمُبِيْنِ “
حضرت بهاءاللّه ميفرمايند : ” ای فرزند کنيز من لازال هدايت باقوال بوده و اين زمان بافعال گشته يعنی بايد جميع افعال قدسی از هيکل انسانی ظاهر شود چه که در اقوال کلّ شريکند ولکن افعال پاک و مقدّس مخصوص دوستان ماست پس بجان سعی نمايئد تا بافعال از جميع ناس ممتاز شويد ” . (قطعه ٧٦ کلمات مکنونه فارسی )
” تاثير کلمه از تقوی و انقطاع مکلّم است . بعضی از عباد باقوال کفايت مينمايند صدق اقوال باعمال منوط و مشروط . از عمل انسان رتبه و مقامش معلوم ميشود ” .( ص ١٠٣ مجموعه اشراقات )
” قول عمل ميخواهد قول بلا عمل کَنَحْلِ بِلا عَسَل اَوْ کَشَجَرِ بِلاَ ثَمَر ” ( ص ١١١ مجموعه اقتدارات )
” عالم را غبار تيره ظلمانی اخذ نموده و احاطه کرده بساط معنی و عمل پيچيده شده و بساط قول و لفظ گسترده گشته بگو ای احباب قسم بآفتاب حقيقت که اليوم يوم عمل است اگر از نفسی مقدار شَعری اليوم خير صادر شود جزای آن بدوام مُلک و ملکوت از برای او باقی خواهد ماند ” ( ص ١٦٣ جلد ٨ مائده آسمانی ط ١٢١ بديع )
” بنابراین معلوم میشود که بنا به اعتقاد اهل بهاء صرف تصدیق اینکه عملی اخلاقی است یا عملی اخلاقی نیست نمیتواند کافی باشد و عالم بی عمل بودن را ارزشی نیست. اما این اخلاقیات چه نوع اخلاقیاتی است؟
” ای حزب الهی بعون و عنايت جمال مبارک روحی لاحبّائه الفداء بايد روش و سلوکی نمائيد که مانند آفتاب از ساير نفوس ممتاز شويد . هر نفسی از شما در هر شهری که وارد گردد بخُلق و خوی و صدق و وفا و محبّت و امانت و ديانت و مهربانی بعموم عالم انسانی مشارٌ بالبنان گردد جميع اهل شهر گويند که اين شخص يقين است که بهائی است زيرا اطوار و حرکات و روش و سلوک و خُلق و خوی اين شخص از خصائص بهائيان است . تا باين مقام نيائيد بعهد و پيمان الهی وفا ننموده ايد زيرا بنصوص قاطعه از جميع ما ميثاق وثيق گرفته که بموجب وصايا و نصائح الهيّه و تعاليم ربّانيّه رفتار نمائيم ” ( ص ٥٤ ظهور عدل الهی و ص ٧ اخلاق بهائی )
” از برای اعمال و فضائل انسانی درجاتست . يک عملی است که فائده آن راجع بشخص انسان است عمل ديگر ثمرش راجع بعائله انسان يا بقوم و قبيله او . امّا يک عملی است که فائده و ثمرش راجع بعموم اهل عالم است و نتائجش غير محدود و اثراتش باقی به بقاء عالَم وجود . موفّقيّت باينگونه عمل کمال عالَم انسانی است و اين کمال به تمسّک بتعاليم الهيّه و قوّه معنويه حاصل شود . اينست که در اديان الهيّه قبول عمل انسان بعرفان مشرق امر رحمن منوط است و علم و عرفان به عمل بوصايای مليک منّان معلّق و مربوط و عِلم و عمل چون با هم باشد و اطاعت با عرفان تؤام گردد نتيجه عالَم وجود مشهود شود و سرّ موهبت ربّ ودود در حيّز شهود جلوه نمايد ” . ( ص ٣٣٧ ج ٢ بدائع الآثار )
بهائی را بصفت شناسند نه باسم و بخُلق پی برند نه بجسم ” ( ص ١١٤ ج ٢ مکاتيب حضرت عبدالبهاء )
حضرت عبدالبهاء میفرمایند: “زخم ستمکاران را مرحم نهيد و درد ظالمان را درمان شويد اگر زهر دهند شهد دهيد. اگر شمشير زنند شکر و شير بخشيد. اگر اهانت کنند اعانت نمائيد .اگر لعنت نمايند رحمت جوئيد . در نهايت مهربانی قيام نمائيد و باخلاق رحمانی معامله کنيد و ابدا بکلمه رکيکی در حقّشان زبان نيالائيد”
حضرت بهالله میفرمایند: ” هر ظلمی که از ظالمی ظاهر شد او را بنفس حقّ واگذاريد . عدل الهی مهيمن و محيط است ” ( ص ٣ – ١٥٢ ج ٧ آثار قلم اعلی )
” هواللّه ای احبّای الهی اساس ملکوت الهی بر عدل و انصاف و رحم و مروّت و مهربانی بهر نفْسی است پس بجان و دل بايد بکوشيد تا بعالَم انسانی مِن دون استثناء محبّت و مهربانی نمائيد مگر نفوسی که غرض و مرضی دارند .با شخص ظالم و يا خائن و يا سارق نميشود مهربانی نمود زيرا مهربانی سبب طغيان او ميگردد نه انتباه او. کاذب را آنچه ملاطفت نمائی بر دروغ ميافزايد گمان ميکند که نميدانی و حال آنکه ميدانی ولی رأفت کبری مانع ازاظهار است “(ص ٢١١ ج ٣ مکاتيب ) و یا در مقامی دیگر میفرمایند: ” عداوت و دشمنی بعضی نفوس را بهانه ننمائيد و از آنچه مکلّف به آن هستيد از مودّت جميع نفوس و مهربانی با جميع خلق و صداقت با کلّ بشر و خيرخواهی عموم اهل عالم از هر ملت و مذهب و آئين رو بر نگردانيد ” (ص ١١٥ فضائل اخلاق) و یا میفرمایند: ” در باره غافلين و طاغين دعا نمائيد و از حقّ جلّ جلالُهُ هدايت ايشانرا بخواهيد و اگر قابل هدايت نباشند اِنَّهُ لَهُوَ الْآخِذُ الشَّدِيْدُ. اخذ مينمايد چنانچه نمود . دراين ظهور مهلت قليل بوده و هست ” ( ص ٨ – ٢٢٧ ج ٣ امر و خلق )