کتاب اقدس امّ الكتاب دیانت بهائی

بند پنجاه و چهارم : انقطاع

يا ملأ الارض تاللّه الحقّ قد انفجرت من الاحجار الانهار العذبة السّآئغة بما اخذتها حلاوة بيان ربّکم المختار و انتم من الغافلين * دعوا ما عندکم ثمّ طيروا بقوادم الانقطاع فوق الابداع کذلک يأمرکم مالک الاختراع الّذی بحرکة قلمه قلّب العالمين *


O peoples of the earth! God, the Eternal Truth, is My witness that streams of fresh and soft-flowing waters have gushed from the rocks through the sweetness of the words uttered by your Lord, the Unconstrained; and still ye slumber. Cast away that which ye possess, and, on the wings of detachment, soar beyond all created things. Thus biddeth you the Lord of creation, the movement of Whose Pen hath revolutionized the soul of mankind.
ای بندگان خدا بر روی زمین، جاری شده است از سنگها نهرهای شیرین و گوارا از شیرینی و حلاوت کلمات پرودگار شما که مختار است. و شما غافل هستید. ای مردم آنچه را که دارید رها کنید، و پرواز کنید با پر و بال انقطاع به بالای عالم امکان ( فوق الابداع) اینطور امر میکند شما را مالک اختراع، خداوندی که به حرکت قلمش تغییر داد اهل عالم را.

” ای پسر ارض اگر مرا خواهی جز مرا مخواه و اگر اراده جمالم داری چشم از عالميان بردار زيرا که اراده من و غيرِ من چون آب و آتش در يک دل و قلب نگنجد “
” مقصود از انقطاع ، انقطاع نفس از ما سوی اللّه است يعنی ارتقاء بمقامی جويد که هيچ شيء از اشياء از آنچه در ما بين سموات و ارض مشهود است او را از حقّ منع ننمايد يعنی حبّ شیء و اشتغال بآن او را از حبّ الهی و اشتغال بذکر او محجوب ننمايد ” ٠” باری مقصود از انقطاع اسراف و اتلاف اموال نبوده و نخواهد بود بلکه توجّه الی اللّه و توسّل باو بوده و اين رتبه بهر قسم حاصل شود و از هر شيئی ظاهر و مشهود گردد اوست انقطاع و مبدأ و منتهای آن ” ( ص ٣٤٩ مجموعه الواح حضرت بهاءاللّه )
” نفْس يک مؤمن که شؤونات خود رادر شؤونات حقّ معدوم نموده عنداللّه از همه روی زمين بهتر و پسنديده تر است “٠ ( ص ٣٨٠ ج ٣ امر و خلق )
” انقطاع بعدم اسباب نيست بلکه بعدم تعلّق قلب است . ما در طهران شب دارای هر چيز بوديم فردا صبح جميع را غارت کردند بدرجه ای رسيد که قُوْت لايَمُوت نداشتيم ، من گرسنه بودم ، نان نداشتيم ، والده قدری آرد در دست من ميريخت بجای نان ميخوردم ، با وجود اين مسرور بوديم ” ( ص ١٨٧ ج ٢بدائع الآثار)
” خدای واحد شاهد است که اگر نفسی نَفَس پاکی در حالت انقطاع بکشد ولو تاهزار سال باشد تأثيراتش ظاهر خواهد شد ” ( ص ٢٥٩ ج ١ بدائع الآثار )
” مقام روحانی ما بايد بدرجه ای برسد که خدا را بر همه چيز مقدّم بداريم و تعلّقات شديد انسانی موجب دوری ما از خدا نگردد ” ٠( ص ٤٢ نمونه حيات بهائی – ترجمه مصوّب )
” نفْسی بی آمال و آرزو نيست سلطان و گدا هر کس مبتلای غمی است و دچار مشکلی . چون بحقيقت نگری دلی بی آرزو نيست و هيچ آرزوئی مِن دون محنت و ملال نه. پس هرگونه آمالی سبب زحمت و وبال است و مانع سرور و مسرّت بال مگر آمالِ نفوسيکه دل بجهان الهی بندند ، سرور روحانی يابند ، مسرّت وجدانی حاصل نمايند . آن نفوس در عين بلا شادند و در نهايت ابتلاء آزاد ” ( ص ٣٢ ج ٢ بدائع الآثار )