اخبار دیانت بهائی

بهائیان در سازمان ملل پرنفوذ بوده اند

گفتگو با مارگیت واربورگ، جامعه شناس دانمارکی

آیین بهائی ویژگی های فراوانی دارد که مطالعۀ آن را برای دانشوران حوزه های مختلف جذاب می کند. از جمله می توان به تنوع قومی، ملی و گسترۀ جغرافیایی پیروان این دین اشاره کرد.
دینی که کمتر از دو قرن پیش در ایران بنیان نهاده شد، اکنون در هر چهار گوشۀ دنیا پیروانی دارد؛ از رهبران سیاه پوستان آمریکا تا پادشاه ساموآ در جنوب اقیانوس آرام هر یک چیزی در این آیین یافته اند که جذبشان کرده است.
مارگیت واربورگ، جامعه شناس و دین پژوه دانمارکی از جمله دانشورانی است که آثار بسیاری درباره آیین بهائی نوشته است. این پژوهشگر یهودی ابتدا به مطالعۀ مسیحیت پرداخت و در سال ۱۹۷۶ نشان زرین مسیحیت شناسی را از دانشگاه کپنهاگ دریافت کرد. او در سال ۱۹۷۹ از دورۀ دکترای جامعه شناسی دین در همین دانشگاه فارغ التحصیل شد.
اما سه دهه بعد، در سال ۲۰۰۷ ، با نگارش پایان نامه ای دربارۀ آیین بهائی مدرک دکترای دیگری دریافت کرد. کتابی که بر اساس این پایان نامه منتشر شد، شهروندان جهان: تاریخ و جامعه شناسی بهائیان از منظر جهانی شدن، علاوه بر نگاهی تاریخی به آیین بهائی، رویکردی جامعه شناختی به پیروان این دین، به وِیژه در دانمارک، ارائه می دهد. واربورگ برای نگارش این کتاب پژوهش های میدانی چشمگیری در سراسر جهان، از جمله در مرکز جهانی بهائی در حیفا، انجام داد.
او سال ها است که در دانشگاه کپنهاگ تدریس می کند و از حدود ۱۴ سال قبل استاد جامعه شناسی دین در دانشکدۀ مطالعات میان فرهنگی و دینی این دانشگاه بوده است. او در این دانشگاه است که از مهم ترین » دین در قرن بیست و یکم « بنیان گذار طرح پژوهشی فعالیت های دین پژوهی در دانشگاه های اروپایی به شمار می رود. از دیگر آثار وی می توان به آیین بهائی و جهانی شدن، دین و فضای سایبری، دین در قرن بیست و یکم، و ملل مقدس و هویت های جهانی اشاره کرد.
مارگیت واربورگ در گفتگویی تلفنی با « آسو » هم سخن شد. آنچه می خوانید برگردان فارسی این گفتگوست.

  • وضعیت کنونی مطالعات بهائی در حوزۀ دانشگاهی را چگونه ارزیابی می کنید؟

در دانشگاه، بحث بیشتر دربارۀ روش ها و موضوعات پژوهشی است و نه ادیان خاص. مثلاً اگر پژوهشگری به موضوع گرویدن به ادیان یا تغییر دین ( دین گردانی)علاقه مند باشد می تواند به ادیان هندو، بودایی یا بهائی بپردازد. جالب بودن یا نبودن کارش چندان به اینکه به آیین هندو، بودایی یا یهودی پرداخته ربطی ندارد و بیشتر به رویکردهای پژوهشی اش، مثلاً در مورد گرویدن به ادیان وابسته است.

  • چه شد که شما به عنوان جامعه شناس دین به سراغ آیین بهائی رفتید که شمار پیروانش از ادیان بزرگ کمتر است؟

من به ادیان کوچک، جهانی شدن، گرویدن به ادیان، عوامل موفقیت یا ناکامی در ادارۀ نهادهای دینی، انحصارگرایی و شمولگرایی، و علل افزایش، رکود یا حتی کاهش تعداد پیروان ادیان علاقه دارم. در عرصۀ دانشگاهی افراد کمی در مورد بهائیان تحقیق کرده بودند. پژوهش هایی در حوزۀ تاریخ وجود داشت، اما مطالعات موجود در حیطۀ جامعه شناسی بسیار اندک بود. به همین علت، علاقه مند شدم و حاصل کارم را می توانید در کتاب شهروندان جهان ببینید.

  • یکی از نکات جالب کتاب این است که به جوامع بهائی در کشورهای متنوعی پرداخته اید، مثلاً در اسرائیل، دانمارک و چند جای دیگر. بهائیان معمولاً با افتخار از گسترۀ بین المللی دین شان سخن می گویند. از بعضی جهات، مثلاً پراکندگی گسترش، این دین را می توان گسترده ترین دین جهان پس از مسیحیت دانست. در این مورد چه چیزی برای شما جالب بود؟

بهائیان هم زمان با سایر ادیان با جهانی شدن روبرو شده اند. البته از همان آغاز این دین، هم بهاءالله و هم عبدالبهاء، می خواستند دین خود را جهانی کنند. این امر در مورد مسیحیت، آیین بودایی و اسلام نیز صدق می کند؛ چون این ادیان تبلیغی یا تبشیری اند. اما نکتۀ جالب در مورد بهائیان این است که، به ویژه در سال های اخیر، کار تبلیغ را بیشتر به طور تاکتیکی و استراتژیکی انجام داده اند و نه خیلی تهاجمی. این به نظر من برجسته آمد. دیگر نکتۀ جالب این است که فعالیت بهائیان در کشورهای مختلف مثلاً در کرۀ جنوبی، هند، آمریکا یا منطقۀ آمریکای جنوبی بسیار فرق می کند. تفاوت اصلی هم بین غرب و بقیۀ دنیا است. چنانکه در کتاب آورده ام در بیرون از غرب می بینیم که بهائی ها در ابتدا خیلی فعال اند «محفل روحانی ملی » و «محافل روحانی محلی » متعددی تشکیل می دهند و به گسترش سریع دست می زنند. اما بعد از آن کار چندانی برای تثبیت خود انجام نمی دهند. برای من یک سؤال جالب این بود که چرا بعضی بهائی ها ابتدا خیلی فعال هستند اما بعد بی عمل می شوند؟ و چرا در این زمینه بین غرب و بقیۀ دنیا این قدر تفاوت وجود دارد؟

  • بعضی می گویند آیین بهائی برای محافظه کاران بیش ازحد لیبرال است و برای کسانی که خواهان دینی لیبرال اند بیش ازحد ارتدوکس (راست کیش) است؟ شما با این نظر موافق اید؟ شاید این یکی از علل کند شدن رشد باشد؟

من بیشتر به تفاوت میان کسانی که بهائی شده اند علاقه دارم و نه آنهایی که هنوز بهائی نشده اند. خودِ نوبهائیان اند که بعد از مدتی دست از فعالیت می کشند. مثلاً تحقیق کردم ببینم چند نفر در ضیافت های نوزده روزه، کتاب خوانی های دسته جمعی و مراسم تولد بهاءالله شرکت می کنند. در این مورد بین جوامع بهائی در غرب و شرق تفاوت زیادی وجود دارد.

  • این تفاوت را بیشتر توضیح دهید.

در آمریکا و اروپای غربی (برخلاف بقیۀ دنیا مثل هند، آمریکای جنوبی و بیشتر جهان سوم( تلاش زیادی برای تحکیم نوبهائیان انجام می شود و خیلی از پیروان بسیار فعال اند. اما در جهان سوم گسترش سریع است و عدۀ زیادی به این دین می گروند، ولی فعالیتی برای تحکیم آنها انجام نمی شود و در نتیجه نوبهائیان به نوعی زیر فشار مضاعف قرار می گیرند.

  • به نظرتان چرا چنین است؟

به نظرم موضوع به توازن بین آنچه در زبان آلمانی گِماین شافت (جماعت) و گِسِل شافت (جامعه) می خوانیم ربط دارد. از نظر من، به عنوان جامعه شناس، مهم است که در یک گروه مشخص، نسبت به بقیه احساس نزدیکی کنی، هدف مشترکی داشته باشی، بودنت در آنجا معنی داشته باشد و از آن راضی باشی. این جماعت است؛ مثلاً هنگامی که بهائی ها گرد هم می آیند تا تولد بهاالله را جشن بگیرند. درعین حال باید تلاش برای گسترش انجام شود. یعنی هر دو باید صورت بگیرند، تثبیت و گسترش. وگرنه کسانی که تازه بهائی شده اند فکر می کنند بیش از حد مسئولیت برعهده آنان نهاده می شود و در نتیجه استعفا می دهند یا غیرفعال می شوند. آنچه دشوار است ایجاد توازن صحیح است.


کانال سفینه عرفان (https://t.me/safineherfan)