2006-12-05
اظهار سپاس به درگاه خداوند یگانه می نماییم كه عقل و تفكر را در سرشت آدمی نهاده و بدین وسیله راه هدایت را برای بشر هموار ساخته است و از دوستان عزیزی كه این چند سطر را به نیت آغاز راه مودت و محبت بر ایشان می نگارم تشكر می كنم كه وقت و ساعتی را صرف مطالعه این سیاه مشق كرده، بر من منت می گذارند و البته می دانم كه نه قلم و نه این اوراق و جملات كه هرگز قابل و قادر به عرض ارادت و محبت بنده به خوانندگان مطالبم نیستند؛ اما در كمال صداقت وخلوص به مخاطبین عزیز عرض ارادت و دوستی می نمایم تا این كلمات واسطه ارسال پیام محبت و وحدت و اتحاد حقیقی بین ما باشد.
زیرا كه همه ما معتقد به سرشت روحانی و الهی انسان هستیم و به خداوند یگانه ای معتقدیم كه در دوره های مختلف تاریخ برای این بشر سرگردان بساط هدایت را به جهت وصل به سعادت و رستگاری گسترانیده و در هر زمانی دارویی جدید متناسب با دردهای كهنه وتازه عالم بشریت تجویز نموده است و هدف از احكام الهی كاستن یا محو مشكلات فردی و جمعی انسان است كه خود انسان بر خویش وارد می كند.
از جمله مواردی كه در این مقاله قصد دارم درباره آن مطلبی ذكر كنم كه در برخی جوامع به صورت یكی از مشكلات و موانع بزرگ رشد اخلاقی بشریت درآمده است، مسئه مهریه است. امر ازدواج یكی از مهمترین وسایل و عوامل حفظ و مراقبت انسان از انحرافات اخلاقی می باشد كه در نهایت تأسف و اندوه شاهد فرار جوانان جامعه از آن هستیم كه با كمی تفكر یكی از مهمترین ریشه های این فرار همین مسئله مهریه است. مختصرأ عرض كنم كه ازدواج پیوندی بسیار مقدس است و تقدس در ازدواج به معنای جهت گیری به سوی دنیای روحانی و معنوی انسان است به گونه ای كه آنچه در امر ازدواج اهمیت پیدا می كند، ایجاد رابطه عاطفی بسیار قوی و برقراری پیوندی محكم و فراتر از دنیای خاكی است و معیار سعادت و خوشبختی زندگی مشترك بر میزان معنوی بودن آن است نه در اموری كه امروزه به عنوان «اصل مطلب» مورد بحث و جلسه قبل از ازدواج مطرح می گردد. (همان طور كه می دانید در شریعت اسلام نیز ازدواج الگوئی اصیل، متعلق به بنت رسول الله بوده است) به همین ترتیب در مسیر تكامل حیات روحانی و تعالی اجتماعی و معنوی انسان، حضرت بهاءالله به جهت رهایی انسان ها و سوق دادن فكر و اندیشه به سوی چنین زندگی در مورد مسئله زیربنایی ازدواج نیز تعالیمی به دنیا ارائه كرده اند كه هر كدام از آن ها دری است برای ورود به زندگی روحانی فارغ از دغدغه ها و رنج های این دنیای فانی. از جمله این موارد مسئله مهریه است كه حضرت بهاءالله پس از رضایت طرفین و پدر و مادر هر یك از آن دو، شرط داماد شدن را پرداخت مهریه فرموده اند؛ یعنی مبالغی كه معادل 19 مثقال طلا یا نقره و یا مضربی از این مقدار تعیین شده است كه در بالاترین حد میزان مهریه مضرب 5 از یك واحد یعنی پنج در نوزده ضرب شده كه معادل نود و پنج مثقال خواهد بود. مهمترین و اساسی ترین نكته در صدور چنین حكمی بینش عمیق و هدایتگری دقیقی است كه حضرت بهاءالله در نظر داشته اند و آن خلاصی انسان از بسیاری از رسوماتی است كه به غلط در اذهان مردم نقش بسته و همین افكار است كه سد راه بسیاری از جوانانی است كه شروع زندگی مشترك را همچون ورود به قلعه ای با دیوارهای بلند می دانند كه گذر از آن رستم دستان را می طلبد. اینست واقعیت جامعه بیمار ما. جامعه ای كه اسیر درد و رنج افكار بی اساس در پاره ای موارد است. واضح است كه تربیت اخلاقی جامعه جز به وسیله پیام خداوند و تعالیم آسمانی راه دیگری ندارد. حضرت بهاءالله همچون پزشكی دانا و آگاه از بیماری های دوران مادیات و تجملات، نسخه علاج را به بشر ارائه كرده اند. مهریه ای كه در دیانت بهایی معین شده است بر اساس محل سكونت مرد است نه زن. بنابراین تفاوتی در شخصیت و قدر و اعتبار دختران روستایی در این حكم وجود ندارد؛ بلكه میزان تفاوت پرداخت مهریه بر اساس واحد طلا یا نقره اینست كه اگر مرد ساكن شهر است می تواند بر اساس واحد طلا یا نقره مهریه را پرداخت نماید و اگر ساكن روستا است فقط واحد نقره مهریه را پرداخت كند. اینست حكمی كه در دیانت بهایی برای پرداخت مهریه تعیین شده است كه بعضی از دوستان چنین تعبیر كرده اند كه تفاوت میزان مهریه بر اساس شهری یا روستایی بودن دختران تعیین می شود كه چنین نیست؛ بلكه به دلیلی پایین تر بودن سطح درآمد و معیشت مردان در روستاها نه تنها در ایران بلكه در تمام جهان پرداخت مهریه بر اساس نقره متناسب زندگی ایشان می باشد و حتی برای مردان ساكن شهر حداكثر پرداخت مهریه به مقدار محدود و معینی از واحد طلا یا نقره مقدر شده است. بنابراین اگر یك دختر روستایی كه قصد ازدواج با پسری ساكن شهر را دارد به او مهریه بر اساس واحد طلا اختصاص می یابد.
عزیزان دل ملاحظه فرمایید كه این حكم در نهایت سادگی و اختصار به چه میزان یكی از معضلات جامعه امروز ما را در خصوص ازدواج حل نموده است و به چه اندازه نتایج مثبتی را كه از تشكیل زندگی مشترك زناشویی در جامعه حاصل می شود، توسعه می دهد. به این نكته عنایت فرمایید كه چگونه تعیین حدود و اندازه مهریه و منع تجاوز از میزان مشخص شده در كتاب اقدس نه تنها از ارزش و شخصیت فردی علی الخصوص روستاییان و دختران نمی كاهد بلكه نتایج مفیدش را می توانیم با مشاهده اوضاع و احوال پریشان جامعه امروز بسنجیم و همچنین فرهنگ اشتباه ولی متداول امروزه را ملاحظه فرمایید كه ارزش یك دختر را به میزان مهریه بی حساب و چند رقمی بودن آن می داند ولی تعالیم بهایی سادگی و محبت و روحانیت و اتحاد افراد را برای تشكیل زندگی مشترك اصل قرار می دهد. ملاحظه فرمایید كه در كتاب اقدس در انتهای حكم مهریه قناعت به حداقل مهریه را سبب خیر دنیا و آخرت بیان می فرمایند؛ یعنی آنچه اهمیت دارد و اعتبار زندگی محسوب می شود پشتوانه مهریه برای دختران نیست بلكه رستگاری حقیقی در نگرش عمیق روحانی به امر ازدواج است. خیر و سعدات دنیا و عُقبا با كدام میزان و ملاك مادی قابل سنجش است كه اینجا رابطه معكوس است. قناعت به كمترین میزان مهریه به اختیار طرفین راهی برای وصول به سعادت و خوشبختی تعیین شده است. اما نكته ای كه به عقیده بنده جان كلام و حقیقت مطلب است اینست كه پرداخت مهریه در عقد بهایی نه یك معامله است و نه تضمین زندگی مشترك . نه برای بیان محبت و علاقه است و نه اظهار شخصیت و فروش فخر. بلكه پرداخت مهریه در همان جلسه عقد ، نقداً ، به اندازه معین و در حضور شهود سمبلی است از تعهد مرد به همسرش كه در زندگی ، تأمین معاش را به عهده خودش می داند و با كمال سرور و عشق و الفت جهت رفاه خانواده اش این وظیفه را انجام می دهد و به اندازه مقدور و شرایط زندگی تلاش می كند تا عوامل و اسبابی را كه برای تحكیم زندگی زناشویی لازم است فراهم كند.
همچنین سمبل دیگری نیز هست، دختری كه در ابتدای زندگی جدید قرار گرفته است با پذیرش مهریه همسرش با وی پیمان می بندد كه همسر را با درآمد و سطح معیشتی كه دارد تا آخرین دم حیات دوست بدارد و رسم محبت و الفت را تمام كند. محدودیت مهریه را نشانه ای از محدود بودن خواسته های مادی می داند و قناعت را در آن عقد روحانی نمونه ای از قناعت در تمام زندگی مشترك اظهار می كند. اینجاست كه رمز این حكم آشكار می شود كه امورات مادی تنها برای اهداف روحانی و متعالی پیوند زناشویی است و اعتبار این امور زمانیست كه در راستای اهداف حقیقی قرار گیرد. چقدر متفاوت است آنچه در جامعه پیرامون خود می بینیم و آنچه فرستادگان خداوند ، ما انسان های خاكی را به آن توصیه نموده اند و چقدر از معضلات بشر با اطاعت از نصایح كتب آسمانی كاسته می شود و چقدر دیدگاههای متعالی و عمیق ادیان الهی این انسان خاكی را كه بال و پرش در گل دنیای فانی آلوده است، رهایی می دهد و پرواز می آموزد.
منبع: سایت نقطه نظر