تغییرات و تحولات بنیادین در ساختارهای اجتماع
تغییرات و تحولات بنیادین در ساختارهای اجتماع از طریق تلاشهای چه افراد یا گروههائی انجام میشود؟
بهائیان چگونه به پیشبرد این تمدن کمک خواهند کرد؟
خانواده
در آثار بهائی خانوادۀ سالم و مستحکم به عنوان محیطی سراسر عشق، سخاوت و همبستگی ترسیم شده است چنانکه حضرت عبدالبهاء توصیف میکنند: «حیات عائله (زندگی خانوادگی) باید مثل حیات ملائک آسمان باشد. روحانیت و سرور باشد. اتحاد و اتفاق (همبستگی) باشد… همیشه پر فرح و سرور باشند و سبب سرور قلوب دیگران شوند». زن و شوهر «چون دو مرغ بر شاخسارهای شجر وحدت و یگانگی بسُرایند… برای یکدیگر محبت صمیمی حقیقی داشته باشند»، «دختر و پسر را به نهایت همت تعلیم و تربیت نمایند». چنین خانوادههایی نه تنها برای تک تک اعضای خود امنیت و احساس آرامش و سرور فراهم میآورند و به استعدادها و توانمندیهای منحصر به فرد هریک از آنها فرصت رشد و بالندگی میدهند بلکه «عالم انسان را روشن نمایند.»
اصل یگانگی نوع انسان
اصل یگانگی و تحقق آن در قالب وحدت عالم انسانی محور جمیع تعالیم آئین بهائی، هم هدف ظهور حضرت بهاءالله و هم اصل تعیینکنندۀ شیوۀ عمل جامعۀ بهائی است. بر اساس آثار بهائی، این اصل نشانۀ آشکار دوران بلوغ بشر است و باید درتمام جنبههای زندگی اجتماعی ظاهر گردد.
شیوهای که جامعه بهائی رشد مطلوب خود را پی میگیرد
بیت العدل اعظم در قسمتی از پیام رضوان 2008 ، “شیوهای که جامعۀ بهائی رشد مطلوب خود را پی میگیرد” را اینگونه توصیف میفرمایند:
بیانی از حضرت بهاءالله
حضرت بهاءالله میفرمایند:
«دوست يکتا میفرمايد: راهِ آزادی باز شده بشتابيد و چشمۀ دانائی جوشيده از او بياشاميد. بگو ای دوستان، سراپردۀ يگانگی بلند شد، به چشم بيگانگان يکديگر را نبينيد. همه بارِ يک داريد و برگ يک شاخسار. به راستی میگويم هر آنچه از نادانی بکاهد و بر دانائی بيافزايد، پسنديدۀ آفريننده بوده و هست. بگو ای مردمان در سايۀ داد و راستی راه رويد و در سراپردۀ يکتائی درآئيد.»
کتاب کلمات مکنونه
«کلمات مکنونه» يکي از آثار حضرت بهاءالله است که در مورد ماهيت زندگي اجتماعی و معنوی انسان سخن ميگويد. مفهوم اصلي اين اثر آن است که انسان براي آرماني والا پا به اين جهان گذاشته و دو هدف مهم در زندگي دارد: اول آنکه صفات متعالی انساني را در خود پرورش دهد و دوم در جهت بهبود اجتماع و استقرار وحدت نوع بشر بکوشد.
استقامت سازنده
بیت العدل اعظم در پیام ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۵، نقش فرد، به عنوان یکی از سه عامل اصلی پیشبرد تمدن الهی را در نبود موقت مؤسسات در ایران چنین توصیف میفرمایند:
پرورش کودکان و نوجوانان
«کودکان، امید و ضامن آیندهاند و به همین جهت در دارایی یک جامعه، گرانبهاترین گنجینه به شمار میروند. کودکان حامل بذرهایی هستند که خصوصیات جامعۀ فردا را دربردارند. ساختن جامعهای بر پایۀ اصل یگانگیِ نوع بشر، نیازمند بکارگیری اصولی همچون عدالت، محبت، امانت، صداقت و بردباری در روابط اعضای آن میباشد. بنابراین، باید این اصول در جامعه، درک و به نسل آینده منتقل شوند. بدینترتیب هیچ تلاشی برای بهبود جامعه نمیتواند آموزش اخلاقی و معنوی کودکان و نوجوانان را نادیده بگیرد.
پاسخ به دعوت حضرت بهاءالله و مقتضیات این برهه از تاریخ نوع بشر
« احساس حضرت ولیامرالله آن است که اگر احبّا با بیطرفی بیشتر دربارۀ رابطۀ خود با امر مبارک و رابطهشان با گسترۀ وسیعی از مردمان غیر بهائی که امید تاثیر بر ایشان را دارند تعمّق مینمودند، امور را با وضوح بیشتری میدیدند.