پاسخ به شبهات وارده بر دیانت بهائی

پاسخی در خصوص ویژه نامه تاریخ معاصر روزنامه جام

2006-12-05

بیش از صد سال است که دشمنان دیانت بهائی به انحاء مختلف سعی نموده اند این آئین را به کشورهای بیگانه نسبت دهند. در هر دوره ای که عامه مردم از کشور یا حکومتی متنفر بودند و نسبت به آن ابراز خصومت و دشمنی می کردند، بهائی ستیزان نیز از فرصت استفاده نموده و بهائیان را دست نشانده آن حکومت معرفی نمودند.

آنان زمانی این آئین را ساخته دست روسها اعلام کردند، زمانی پای انگلیسی ها را به میان کشیدند، اکنون نیز دوره ای است که از آمریکا و اسرائیل سخن به میان می آید. صرفنظر از تناقضات و اختلافات آشکاری که در مدعا و محتوای این اتهامات وجود دارد، این یاوه سرائی ها یک وجه مشترک دارند: در هیچ یک از آنها اتهام زنندگان نتوانسته اند حتی یک سند و مدرک به جهت اثبات مدعای خود ارائه دهند. آنان البته در این خصوص حق داشته اند زیرا برای این اکاذیب نمی توان مدرکی یافت و ارائه نمود. حملات مداوم مامورین ارگانهای انتظامی واطلاعاتی جمهوری اسلامی، در طول بیست و هشت سال گذشته، به هزاران منزل مسکونی و اماکن متبرکه و اوقاف بهائی، بر اولیای امور مبرهن و واضح ساخته که چنین اسنادی وجود خارجی ندارند و این اتهامات از مقوله اوهام و خیالات شمرده می شود.
اما برای اولین بار در ویژه نامه تاریخ معاصر روزنامه جام جم مورخ 11/08/1385 با عنوان ایام، در صفحات 12 و 13 به عنوان جدیدی بر میخوریم که نوعی سنت شکنی در تاریخ ردیه نویسی بر دیانت بهائی بشمار می آید. مجموعه ای از اسناد با عنوان «حمایت کامل آمریکا از فرقه ضاله بهائیت» با هفت عنوان مختلف به چشم می خورد و بر خواننده در بدو امر چنین مشتبه می شود که با هفت سند محرمانه در خصوص ارتباط بهائیان با حکومت آمریکا مواجه خواهد شد.
شاید اگر خوانندگان روزنامه تنها به خواندن تیتر درشت مقاله اکتفا نمایند و به محتوای اسناد نظری نکنند، تیتر مقاله را اثبات شده پندارند؛ ولی با کمی دقت می توان دریافت که معاندان آئین بهائی بازهم موفق نبوده اند و این بار محتوای این مجموعه به سادگی دلیلی بر عدم وابستگی بهائیان و دیانت بهائی به کشورهای بیگانه می باشد. اسناد شماره یک و دو به وضوح در خصوص فعالیت تبشیری مسیحیان و مبلغین آنها می باشد. اینکه مسیحیان مدتی در ایران فعالیت تبلیغی داشته اند و علماء اسلامی نیز در مقابل این فعالیتها واکنشهائی از خود بروز داده اند جای بحث ندارد. نیاز به سند و مدرکی هم نمی خواهد. خود کلیساها و بیمارستان هایی که در نقاط مختلف کشور ساخته شده و مسلمانانی که مسیحی شده اند دلیلی بر این اقدام است. از طرف دیگر اما اینکه این اسناد چه ارتباطی با بهائیان دارد، سوالی است که پاسخی برای آن نمی توان یافت. اسناد شماره 3 و 4 نیزگزارشی در خصوص برنامه ریزیِ سیاسیِ روابط بین دو کشور می باشد و اصلا ارتباطی به بهائیان ندارد. همین امر در خصوص اسناد 6 و 7 نیز صادق است و این اسناد به مطالبی در خصوص افرادی مسلمان اشاره می کند که اقداماتی بر علیه نظام اسلامی داشته اند و تقاضاهایی از سفارت دولتهای خارجی نموده اند تا از حمایت مالی آنان برخوردار شوند. هر خواننده کنجکاو و منصفی از خود خواهد پرسید که این اسناد چه ارتباطی با مساله بهائیان دارد و عنوان درشت مجموعه با اتکا به چه مطالبی انتخاب شده است؟ و البته ناظر با انصاف بر جنجال آفرینی طراحان چنین برنامه هائی افسوس خواهد خورد.
تنها در سند شماره 5 است که خواننده با کلمه بهائی برخورد می کند. اما جالب اینجاست که خواننده دقیق و موشکاف، با چندین بار مطالعه این سند، باز هم هیچ ارتباطی بین آن و تیتر درشت عنوان نمی یابد. این سند تنها گزارشی از وضعیت اقلیت مذهبی بهائی پس از انقلاب اسلامی است. در این سند وضعیت جامعه بهائیان ایران از دید یک گزارشگر سفارت آمریکا در ایران، توصیف شده است. تنها حمایتی که نویسنده گزارش به روسای خود پیشنهاد نموده آنست که : «.. با احتیاط به بحث پیرامون حمایت از اقلیتها با مقامات دولت ایران پرداخته شود.» حال اینکه این پیشنهاد تا چه اندازه مورد نظر مسئولان امور در حکومت آمریکا قرار گرفته و آنان چه اقدامی در این خصوص نمودند، بر خواننده پوشیده است. خواننده جستجو گرو محقق با بررسی تاریخ در خواهد یافت که چنین حمایت ناچیزی نیز در خصوص اقلیتهای مذهبی بطور کلی، در آن زمان انجام نپذیرفت و تنها پس از شدت گرفتن بازداشتها و اعدام افراد بی گناه و مصادره اموال و تخریب روستاها و آوارگی و بی سرو سامانی افراد بی شماری از پیروان آئین بهائی بود که رفته رفته نظر گروهی از مسئولان حکومتی در کشورهای آمریکائی و اروپائی به این مسئله جلب شد و اقداماتی در این خصوص را انجام دادند. خواننده منصف به وضوح در می یابد که این اظهار نظر بکلی با عنوان مجموعه که «حمایت کامل آمریکا از فرقه ضاله بهائیت» می باشد ، مغایر است.

عنوان تعصب آمیز مقاله که دیانت مستقل بهائی [1] را فرقه ضاله نامیده و نحوه عنوان بندی و تیتر بندی و ادعاهای مطرح شده در آن ، همه و همه نشان از جبهه گیری کورکورانه نویسندگان بر علیه جامعه بهائی دارد. این نحوه نگارش نشانه آنست که نویسندگان بجای آنکه به دنبال حقیقت باشند، بیشتر در صدد ضربه زدن و ابراز دشمنی و ستیز با گروهی خاص اند . ادامه این روش نه تنها در شان صنف روزنامه نگاران نیست ، بلکه با تعلیمات عالیه دیانت مقدس اسلام نیز منافات دارد. تجربه نیز نشان داده است که هرگاه گروهی در مسیر مبارزه با بهائیان از طریق انتشار اکاذیب و افترائات افتادند، در سراشیبی سقوط قرار گرفتند و رفته رفته از اتخاذ لحن محققانه و بی طرفانه عدول نمودند. مسئولین محترم روزنامه جام جم با نیم نگاهی به مسیر روزنامه کیهان در چند ماه اخیر میتوانند ملاحظه فرمایند که عاقبت این حملات یک طرفه چیست. روزنامه کیهان از بحثهائی به اصطلاح منطقی و عقلانی و تاریخی شروع نمود و به تدریج از مسیر منطق و برهان و ادب و انصاف منحرف شد و با پافشاری و لج بازی در دام یاوه سرائی ها و خیال پردازیها و هذیاناتی افتاد که مشاهده آن تنها سبب تاسف و تحسر اهل تحقیق و انصاف و اصحاب مطبوعات بوده و برای همیشه نام آن روزنامه را لکه دار نموده است. البته، عاقبتِ جبهه گیری بی دلیل و یک طرفه به قاضی رفتن و بیگناهان را بی جهت به باد دروغ و افترا گرفتن بهتر از این نمی تواند باشد. امیدواریم که روزنامه جام جم از این مسیر احتراز نمایند و در ارائه حقایق و مطالب تاریخی اغماض نکنند و هرجا مطالبی به نفع بهائیان یافتند با شجاعت و صراحت مطرح فرموده منتشر نمایند.
[1] دیانت بهائی دارای پیامبر مستقل و کتاب مستقل و احکام و دستورات مستقل است. بهائیان خود را مسلمان نمی شمارند هرچند به حقانیت رسول اکرم و همه پیامبران قبل از ایشان معترفند. با هر تعبیری، نمی توان بهائیان را فرقه ای از اسلام نامید و اطلاق فرقه ضاله به این دیانت تنها ناشی از تعصب و نا آگاهی می باشد.


منبع: سایت نقطه نظر