بند یکصد و هفتم : حرمت ازدواج با محارم
قد حرّمت عليکم ازواج آبائکم انّا نستحيی ان نذکر حکم الغلمان اتّقوا الرّحمن يا ملأ الامکان و لا ترتکبوا ما نهيتم عنه فی اللّوح و لا تکونوا فی هيمآء الشّهوات من الهآئمين *
بند یکصد و هشتم : زمزمه کردن ادعیه و مناجات هنگام راه رفتن
ليس لاحد ان يحرّک لسانه امام النّاس اذ يمشی فی الطّرق و الاسواق بل ينبغی لمن اراد الذّکر ان يذکر فی مقام بنی لذکر اللّه او فی بيته هذا اقرب بالخلوص و التّقوی کذلک اشرقت شمس الحکم من افق البيان طوبی للعاملين *
بند یکصد و نهم : وصیت نامه
قد فرض لکلّ نفس کتاب الوصيّة و له ان يزيّن رأسه بالاسم الاعظم و يعترف فيه بوحدانيّة اللّه فی مظهر ظهوره و يذکر فيه ما اراد من المعروف ليشهد له فی عوالم الامر و الخلق و يکون له کنزاً عند ربّه الحافظ الامين *
بند یکصد و دهم : اعیاد بهایی
(ایام عید بهایی:عید رضوان، بعثت حضرت اعلی، تولد حضرت بهاالله و تولد حضرت بهالله)
قد انتهت الاعياد الی العيدين الاعظمين امّا الاوّل ايّام فيها تجلّی الرّحمن علی من فی الامکان باسمآئه الحسنی و صفاته العليا و الاخر يوم فيه بعثنا من بشّر النّاس بهذا الاسم الّذی به قامت الاموات و حشر من فی السّموات و الارضين * و الاخرين فی يومين کذلک قضی الامر من لدن امر عليم *
بند یکصد و یازدهم : اعیاد بهایی
طوبی لمن فاز باليوم الاوّل من شهر البهآء الّذی جعله اللّه لهذا الاسم العظيم * طوبی لمن يظهر فيه نعمة اللّه علی نفسه انّه ممّن اظهر شکر اللّه بفعله المدلّ علی فضله الّذی احاط العالمين * قل انّه لصدر الشّهور و مبدئها و فيه تَمُرُّ نفحة الحيوة علی الممکنات طوبی لمن ادرکه بالرّوح و الرّيحان نشهد انّه من الفآئزين *
بند یکصد و دوازدهم : عید اعظم رضوان
قل انّ العيد الاعظم لسلطان الاعياد اذکروا يا قوم نعمة اللّه عليکم اذ کنتم رقدآء ايقظکم من نسمات الوحی و عرّفکم سبيله الواضح المستقيم *
Say: The Most Great Festival is, indeed, the King of Festivals. Call ye to mind, O people, the bounty which God hath conferred upon you. Ye were sunk in slumber, and lo! He aroused you by the reviving breezes of His Revelation, and made known unto you His manifest and undeviating Path.
بگو که عید اعظم سلطان اعیاد است. بیاد بیاورید ای مردم نعمت خدا را، زمانی که خوابیده بودید بیدار کرد شما را از نسیمهای وحی، و به شما راه واضح مستقیم را شناساند.
بند یکصد و سیزدهم : اهمیت رجوع به طبیب حاذق
اذا مرضتم ارجعوا الی الحذّاق من الاطبّآء انّا ما رفعنا الاسباب بل اثبتناها من هذا القلم الّذی جعله اللّه مطلع امره المشرق المنير *
Resort ye, in times of sickness, to competent physicians; We have not set aside the use of material means, rather have We confirmed it through this Pen, which God hath made to be the Dawning-place of His shining and glorious Cause.
هر وقت مریض شدید رجوع کنید به طبیبان حاذق. ما اسباب را از بین نبرده ایم بلکه اثبات کردیم از این قلم که خداوند آنرا قرار داده است مطلع امر خود که مشرق و منیز است.
بند یکصد و چهاردهم : حکم اعطا اشیای بی نظیر به مظهر الهی
قد کتب اللّه علی کلّ نفس ان يحضر لدی العرش بما عنده ممّا لا عدل له انّا عفونا عن ذلک فضلاً من لدنّا انّه هو المعطی الکريم *
God had formerly laid upon each one of the believers the duty of offering before Our throne priceless gifts from among his possessions. Now, in token of Our gracious favour, We have absolved them of this obligation. He, of a truth, is the Most Generous, the All-Bountiful.
واجب کرده است خدا به کل نفوس که حاضر کند از چیزی که شبیه و نظیری نداشته در محضر امر الهی. ما شما را از این عمل ببخشیدیم. عنایتی است از طرف ما، خداوند هر چه را بخواهد، میبخشد.
بند یکصد و پانزدهم : مشرق الاذکار
طوبی لمن توجّه الی مشرق الاذکار فی الاسحار ذاکراً متذکّراً مستغفراً و اذا دخل يقعد صامتاً لاصغآء ايات اللّه الملک العزيز الحميد * قل مشرق الاذکار انّه کلّ بيت بنی لذکری فی المدن و القری کذلک سمّی لدی العرش ان انتم من العارفين *
بند یکصد و شانزدهم : اهمیت تلاوت آیات با لحنی خوش
و الّذين يتلون ايات الرّحمن باحسن الالحان اولئک يدرکون منها ما لا يعادله ملکوت ملک السّموات و الارضين * و بها يجدون عرف عوالمی الّتی لا يعرفها اليوم الّا من اوتی البصر من هذا المنظر الکريم * قل انّها تجذب القلوب الصّافية الی العوالم الرّوحانيّة الّتی لا تعبّر بالعبارة و لاتشار بالاشارة طوبی للسّامعين *
بند یکصد و هفدهم : استمداد به مبلغین امر الل
انصروا يا قوم اصفيآئی الّذين قاموا علی ذکری بين خلقی و ارتفاع کلمتی فی مملکتی اولئک انجم سمآء عنايتی و مصابيح هدايتی للخلآئق اجمعين * و الّذی يتکلّم بغير ما نزّل فی الواحی انّه ليس منّی ايّاکم ان تتّبعوا کلّ مدّع اثيم * قد زيّنت الالواح بطراز ختم فالق الاصباح الّذی ينطق بين السّموات و الارضين * تمسّکوا بالعروة الوثقی و حبل امری المحکم المتين *
بند یکصد و هجدهم : اهمیت یادگیری زبانهای مختلف
قد اذن اللّه لمن اراد ان يتعلّم الالسن المختلفة ليبلّغ امراللّه شرق الارض و غربها و يذکره بين الدّول و الملل علی شأن تنجذب به الافئدة و يحيی به کلّ عظم رميم *