فصل دوّم- اصلِ موانعِ معرفتِ موعود
مقدّمه
موعود عصارۀ عشق هیاکل الوهی ادوار پیشین است که به دست زمان سپرده میشود. گویی فروغی عشقآمیز از قلب گذشتههای دور میخیزد، قرون و اعصار را درمینوردد و در زمانی مقرّر، در مکانی معیّن، خورشیدسان، از افق زمان سربرمیآورد.
فصل سوّم- رفعِ موانعِ معرفتِ موعود-قیامت
مقدّمه
الف) برای درک معنای حقیقی یوم قیامت در مباحث آتی، ابتدا به فشردۀ “علائم حدوث قیامت” و سپس به “وقایع کُلّی و جزئی یوم قیامت” در سه قسمت، اوّل “حوادث بزرگمقیاس قیامت”، دوّم “حوادث حدّ متوسّط قیامت”، و سوّم “حوادث کوچکمقیاس قیامت” آنگونه که در مباحث فصل دوّم مطرح شدهاند، نگاهی مجدّد میافکنیم و سپس تعدادی اسئلۀ مشخّصه را مطرح مینماییم و از خوانندگان گرامی تقاضا میکنیم آنها را مرور کنند و اگر مایلند پاسخ گویند.
رفعِ موانعِ معرفتِ موعود-لِقاءُالله
ب) لِقاءُالله از منظر منابع بهائی به خصوص کتاب ایقان
بخش اوّل- لِقاءُالله در نصوص بهائی
- «مقصود از آنچه از سماء عنایت نازل و در کتب الهیّه مذکور و مسطور، لِقاءُالله بوده؛ طوبی لمن فاز به و ورد شطرالذی من افقه اَضاء شمسُ رحمةِ ربِّه العلیِّ العظیم.»(جزوه تفاسیر وجوه آیات، صص37- 36) (مضمون بخش عربی: خوشا به حال کسی که به آن فائز گشت و به جایگاهی وارد شد که از افق آن، خورشید رحمت پروردگار علیّ و عظیمش درخشیدن گرفت.)
- «یا قوم، قد وعدتم فی کل الالواح بلِقاءالله و هذا یوم فیه کشف الجمال و ظهر النور و ناد المناد و شقت السماء بالغمام اتقوالله و لا تغضوا عیونَکم عن جمال قدس دُرّیا.»(مائدۀ آسمانی4، ص298، سورةُالصَّبر) [مضمون: بگو این قوم به راستی در تمامی الواح (کتب آسمانی) به دیدار خداوند وعده داده شدید و این، روزی است که در آن، جمال الهی کشف نقاب نمود و نور به جلوه آمد و منادی ندا درداد و آسمان به واسطۀ ابر دو نیمه گشت؛ بترسید از خداوند و چشم بر جمال پاکیزۀ نورانی مبندید.]
رفعِ موانعِ معرفتِ موعود-رَجعَت
ج) رَجعَت (عود) از منظر منابع بهائی
بخش اوّل- رَجعَت از منظر آثار بهائی
- «یا حسین، بعضی از احزاب ارض منتظر ظهور حسینی بودند چه که از قبل اصفیای حق جلّ جلاله عباد را بشارت دادهاند به ظهور آن حضرت بعد از قائم و همچنین اخبار فرمودند که در حین ظهور آن مطلع فیوضات الهی، جمیع انبیاء و مرسلین حتّی قائم در ظلّ عَلَم مبارک آن حضرت جمع میشوند. چون وقت رسید و عالم به انوار وجه منوّر گشت، کلّ اعراض نمودند؛ مگر نفوسی که اصنام ظنون و هوی را به قوّت مالک اسماء شکستند و قصد مدینۀ ایقان نمودند. امروز رحیق مختوم به اسم قیوم ظاهر و جاری؛ خُذ کأساً منه ثُمَّ اشْرَب بهذا الأسم المُبارکِ المحمود…»(منتخبات آثار حضرت بهاءالله، نشر آلمان، فقرۀ9) (مضمون جملۀ عربی: جامی از آن برگیر و به این نام مبارک محمود درنوش.)
رفعِ موانعِ معرفتِ موعود-خاتَمَالنَّبیّین
خاتَمَالنَّبیّین از منظر آثار بهائی به خصوص کتاب ایقان
بخش اوّل- حضرت بهاءالله مُرسِلالرُّسُل و حضرت محمّد خاتِمُالرُّسُل
- «یا قوم تاللّه الحقّ انّ هذا لَبحرُ الّذی منه ظهرت البحور و الیه یذهَب کلُّها و منه اشرقتِ الشّموس و الیه یرجِع کلُّها و منه اثمرت سدراتُ الامر باثمار الّتی کلّ واحدةٍ منها بُعِثَت علی هیکل نبی و اُرسِلَ الی عالم من عوالم الّتی ما احصاها احدٌ الّا نفسُ اللّه الّتی احاطت الموجودات بحرف من کلمة الّتی خرج من قلمِه الّذی کان محکوماً تحت اِصبَعِه الّذی کان علی الحقّ قویا.»(منتخبات آثار مبارکه، نشر آلمان، فقرۀ51) (مضمون بیان مبارک با توجّه به ترجمۀ انگلیسی آن:ای مردم، به خداوند سوگند میخورم این (اشاره به نفس مقدّس خودشان)، دریایی است که تمامی دریاها از آن پدیدار گشتند و کُلِّشان هم به او راجع خواهند شد. از او است که همۀ خورشیدها صادر شدند و تمامشان نیز به او باز خواهند گشت. به قدرت او، اشجار ظهورالله ثمر دادند و هر یک به گونۀ هیکل یک رسول، حامل پیام خداوند شدند برای موجودات هر یک از عوالمی که فقط خداوند به علم فراگیرش از تعدادشان آگاه است و این کار را به واسطۀ فقط یک حرف از کلمۀ منزول از قلمش انجام داده است؛ قلمی که تحت سلطۀ انگشت هدایتبخشش درحرکت است؛ و انگشتی که خود، تحت حفاظت قدرت پروردگارش است.)
تقریراتی بر کتاب اقدس و ایقان
مولف :ایمان مطلق آرانی
کتاب پیش رو علاوه بر آنکه متن کامل کتاب مستطاب ایقان و اقدس را به زبان اصلی را در خود دارد، ترجمه ی انگلیسی آن را نیز گنجانده است، این کتاب نتیجه ی تحقیقاتی در خصوص مهمترین آثار حضرت بهالله است که نگارنده سعی کرده است مفاهیم غامض در هر بند را شرح بدهد تا برای خواننده ضمن آنکه درک مطلب ساده تر شود با عمق مطالب مطروحه در این دو اثر نیز بیشتر آشنا شود. از آنجا که نویسنده، فرصت آن را داشته است که در چند دوره این دو کتاب را تدریس کند از این رو در کتاب خود کوشیده است تا این مباحث را به نحوی بیان کند که برای دانشجویان قابل فهم باشد.
بند یک
بسم ربّنا العليّ الاعلی
الباب المَذکُورُ فی بَيانِ اَنَّ العباد لَن يَصِلُوا إلی شاطِئِ بَحرِ العِرفانِ إلّا بِالانقِطاعِ الصِّرفِ عَن کُلِّ مَن فِی السَّمواتِ و الاَرضِ. قَدِّسُوا اَنفُسَکُم يا اَهلَ الاَرضِ لَعَلَّ تَصِلُنَّ إلی المقامِ الَّذی قَدَّر اللّهُ لَکُم و تَدخُلُنَّ فی سُرادقٍ جَعَلهُ اللّهُ فی سَماء البَيانِ مَرفوعاً.
بند دوم
The essence of these words is this: they that tread the path of faith, they that thirst for the wine of certitude, must cleanse themselves of all that is earthly—their ears from idle talk, their minds from vain imaginings, their hearts from worldly affections, their eyes from that which perisheth.
بند سوم
Consider the past. How many, both high and low, have, at all times, yearningly awaited the advent of the Manifestations of God in the sanctified persons of His chosen Ones. How often have they expected His coming, how frequently have they prayed that the breeze of divine mercy might blow, and the promised Beauty step forth from behind the veil of concealment, and be made manifest to all the world.
بند چهارم
Ponder for a moment, and reflect upon that which hath been the cause of such denial on the part of those who have searched with such earnestness and longing. Their attack hath been more fierce than tongue or pen can describe. Not one single Manifestation of Holiness hath appeared but He was afflicted by the denials, the repudiation, and the vehement opposition of the people around Him. Thus it hath been revealed: “O the misery of men! No Messenger cometh unto them but they laugh Him to scorn.” Again He saith: “Each nation hath plotted darkly against their Messenger to lay violent hold on Him, and disputed with vain words to invalidate the truth.”