اخبار دیانت بهائی

آقای زیدآبادی و مسئلهٔ بهائیان

May 23rd, 2008

با دستگیری همزمان 6 نفر از بهاییانی که مدیریت امور جامعه بهاییان ایران را به عهده دارند موج گسترده ای از مخالفت علیه این اقدام دولت ایران تمامی دنیا را فرا گرفت و موضوع خبر بسیاری از رسانه های خارجی و حتی داخلی شد.

رسانه های فارسی زبان محدودی که در داخل ایران به انتشار و حتی تفسیر این خبر پرداختند آن چنانکه رایج است نخواستند و یا نتوانستند بنویسند که علت دستگیری این افراد صرفا بهایی بودنشان بوده و علت دیگری نداشته است. از طرفی بعضی از رسانه هایی که مستقل بودند به درج مطالبی پرداختند که نشان از افزایش آگاهی آنان نسبت به عقاید بهاییان و منش و سلوکشان و همچنین وضعیت دردناکشان در ایران دارد.
در این بین آقای احمد زیدآبادی به درج مطلبی تحت عنوان «مساله بهاییان (http://www.roozonline.com/archives/2008/05/post_7506.php)» در سایت اینترنتی «روز» پرداخته اند که بسیار شایان تامل است. تنها آشنایی من با آقای زیدآبادی از طریق مطالعه بعضی از مقالات ایشان در روزنامه های داخلی ایران و روزنامه اینترنتی «روز» بوده است و در این مقالات ایشان را فردی روشن ضمیر و علاقمند به بهبود وضعیت میهن عزیز و همچنین منطقه بحران زده خاورمیانه یافته ام.
ایشان درابتدای مطلب «راز سکوت محافل داخلی ایران» را اولا «حساسیت روحانیون بلند پایه شیعه نسبت به هر گونه همدلی یا دفاع از بهاییان در هر زمینه ای» و ثانیا مطرح بودن «داستانهای فراوانی» درباره آیین فکری و «ارتباط های خارجی» آنان می داند که باعث شده «بسیاری از ایرانیان» به بهاییان به چشم افرادی پررمز و راز و دارای ارتباط سری با کشورهای بیگانه و بخصوص اسراییل بدانند و از این رو «طرح هر اتهامی را علیه آنان بی اساس» ندانند.
ایشان بیان می کنند که «مطالعات چندان گسترده و دقیقی» در باره بهاییان و دیانت بهایی ندارند و از این رو قادر به «داوری منصفانه» درباره میزان صحت و سقم «شایعات» مربوط به آنها نیستند و شاید به همین دلیل چنین می اندیشند که اگر فقیهان بلند پایه شیعه و نظام جمهوری اسلامی به شفاف سازی دیدگاه خود در این باره نپردازند این مساله به «مشکل لاینحلی برای جامعه ایرانی» تبدیل می شود.
ایشان سپس به طرح مسئله «ارتداد» می پردازند و بیان می دارند که این موضوع در باره بسیاری از بهاییان ایرانی که اکنون چندین نسل است که بهایی هستند صدق نمی کند و لذا نمی تواند به عنوان جرمی علیه ایشان طرح شود علاوه بر اینکه اساسا در قانون اساسی جمهوری اسلامی جرمی تحت عنوان ارتداد وجود ندارد و به همین دلیل «جمهوری اسلامی… اگر هم نامسلمانی را به علت عقایدش مجازات کرده اصرار داشته که بحث عقیده در میان نبوده و طرف مرتکب جرائم دیگر از جمله جرائم امنیتی شده است» و شاید با توجه به آنچه سخنگوی دولت آقای احمدی نژاد بیان می کنند، نتیجه می گیرند که حتی «دولت آقای احمدی نژاد نیز صرف بهایی بودن را جرم و مستحق مجازات یا محرومیت از حقوق عمومی نمی داند.»
ایشان تاکید می کنند که «بهائيان به صرف اينكه در اين چارچوب ملي ‏به دنيا آمده و در آن زيست مي‌كنند، حقوقي متفاوت از ساير ايرانيان ندارند و از اين رو هر گونه تعقيب و ‏آزار آنان به علت باورهايشان، ناديده گرفتن اصول مبنايي ملت – دولت در عصر جديد است.» و «از اين رو، اگر رهبران بهائي به علتي غير از عقايد خود دستگير شده‌اند، لازم است مانند هر شهروند ديگر ‏ايراني از دسترسي به وكيل و حق يك دادرسي عادلانه و شفاف برخوردار شوند» که ظاهرا این طور معنا می دهد که اگر ایشان به خاطر عقاید خود دستگیر شده اند باید سریعا آزاد شوند.
ایشان در انتهای نوشته خود چند نتیجه می گیرند که نیازمند تحلیل بیشتری است. اول اینکه چنانچه مسئله بهاییان «به طور شفاف و روشن از سوی دستگاههای دولتی و مراجع تقلید شیعه بیان شود بدون شک بخشی از مشکل حل خواهد شد.». دوم اینکه «تبليغات و تعصبات فرقه‌اي از جمله از آن نوعي كه به بهائيان نسبت مي‌دهند» برای منطقه ای که » نيازمند همبستگي‌هاي ملي مبتني بر منافع عمومي و عقلانيت تفاهمي ‏است » آشکارا مضر است. و نهایتا اینکه «ترويج آييني كه توام با تنش سياسي و اجتماعي در كشور بوده است» در این زمانه پرفتنه هیچ توجیهی ندارد.

ضمن تشکر از آقای زید آبادی بخاطر ارائه چنین مقاله ای آن هم با وجود آگاهی از عواملی تهدید کننده ای که خود نام برده اند، می خواهم نکاتی را در مورد آنچه ایشان در انتهای مقاله آورده اند و احتمالا ناشی از همان عدم مطالعات دقیق و گسترده ایشان در این مورد است بیان کنم هر چند این عدم آگاهی کافی فقط خاص ایشان نیست و متاسفانه اطلاعات بیشنر ایرانیان و خبرنگاران ایرانی حتی از این هم کمتر است.
نمی دانم شنیده های آقای زید آبادی در باره تبلیغات بهاییان در ایران چه بوده است که ایشان آنرا از نوع تعصبات فرقه ای شمرده و طبیعتا آنرا مضر دانسته اند. جناب زیدآبادی! بهاییان بر اساس آموزه هایی که شارع دیانتشان بیش از 150 سال پیش ارائه نموده اند معتقدند «دین باید سبب الفت و محبت باشد» و «اگر دین سبب اختلاف گردد البته بی دینی بهتر است». معتقدند که اساس ادیان الهی یکی است و در نتیجه کسی نباید دین خود را برتر از دین دیگری بداند و به این ترتیب سبب اختلاف گردد. حضرت بهاءالله شارع دیانت بهایی در یکی از آثار خود پس از بیان مشاهدات خود از آنچه آنرا «اختلاف در اعمال» در بین پیروان دیانت مقدس اسلام می دانند چنین می فرمایند: «شریعت رسول الله روح ما سواه فداه را به مثابه بحری ملاحظه نما که از این بحر خلیجهای لایتناهی زده اند و این سبب ضعف شریعت الله شده ما بین عباده و تا حین نه ملوک و نه مملوک و نه صُعلوک هیچیک سبب و علت آنرا ندانسته اند و به آنچه عزت رفته راجع شود و عَلَم افتاده نصب گردد آگاه نبوده و نیستند…» و همانجا می فرما یند: «برتری و بهتری که به میان آمد عالم خراب شد و ویران مشاهده گشت…بلی، انسان عزیز است چه که در کل آیه حق موجود و لکن خود را اَعلَم و ارجح و افضل و اتقی و ارفع دیدن خطائی است کبیر.»
و بدین ترتیب هر کجا کلامی از دهان بهاییان خارج شود منظوری جز افزایش اتحاد ندارند حالا چه این اتحاد در سطح ملی باشد و چه در سطح جهانی و بین المللی. آثار دیانت بهایی و افعال بهاییان ایران همواره بیانگر این موضوع بوده و هست.همچنین به این بیان حضرت بهاءالله در همین زمینه توجه فرمایید:
ای احزاب مختلفه به اتحاد توجه نمایید و به نور اتفاق منور گردید. لِوجه الله در مقری حاضر شوید و آنچه سبب اختلاف است از میان بردارید…این مظلوم از اول ایام الی حین مقصودی جز آنچه ذکر شده نداشته و ندارد.
این چند فقره بخش بسیار کوچکی از آثار بیشمار شارع دیانت بهایی و جانشین ایشان حضرت عبدالبهاء است که بیانگر هدف اصلی دیانت بهایی یعنی وحدت نوع بشر است. دیانت بهایی فرقه ای از اسلام نیست که به پاره پاره شدن بیشتر امت اسلام منجر شود. دیانت بهایی ضمن ارائه تعالیم جدید و منطبق بر نیازهای انسان کنونی هیچگاه خواهان طرد و نفی پیروان سایر ادیان و عقاید و مکاتب نبوده و نیست چنانکه حضرت بهاءالله نوع انسان را اینگونه خطاب می کند: «عاشروا مع الادیان کلها بالروح و الریحان» که تاکید بر معاشرت با سایر ادیان با روی باز و مهربانی دارد وبه هیچوجه پیروان سایر ادیان را نجس، کافر و یا مشرک نمی داند. چگونه چنین آیینی می تواند به همبستگی ملی آسیب برساند و امنیت و منافع عمومی را مورد تهدید قرار دهد؟
بر خلاف آنچه بعضی تصور می کنند تنش هایی که همراه با ظهور دیانت بهایی در ایران در این مملکت ایجاد شده به هیچ روی ناشی از رفتار بهاییان ایران نبوده است. چنین اعتقادی مثل این است که بگوییم در مورد اغتشاش هایی که با ظهور حضرت مسیح در جامعه روم آنروز رخ داد، نه رهبران دیانت یهود بلکه حضرت مسیح و پیروان ایشان مقصر بودند و یا اینکه استغفرالله حضرت محمد را عامل ایجاد تنش در جامعه مکه آن روزگار بدانیم.

حقیقت این است که آنچه باعث ایجاد ناامنی در جامعه کنونی ایران و کاهش اعتبار بین المللی در سطح بین المللی شده بهاییان نیستند که اگر چنین بود ایشان در هر کجای دنیا که بودند حتما اغتشاش می آفریدند. آیا شما هیچگاه شنیده اید که بیش از 7 میلیون بهایی که در بیش از 200 کشوردنیا زندگی می کنند در جایی باعث ایجاد نا آرامی شده باشند؟ به عکس، آنچه در جریان است این است که بهاییان با انجام فعالیتهای بشردوستانه و پروژه های توسعه اجتماعی و اقتصادی و اجرای پروژه های گفتگوی بین ادیان سعی نموده اند در هر کجا که هستند سبب افزایش رفاه و کاهش تنش و اختلاف شوند.

به علاوه بهاییان خود را پایبند حکومت متبوع خود می دانند و از هر گونه مبارزه ای بر علیه حکومت دوری می جویند اما این به این معنا نیست که اگر حکومتی از آنان بخواهد که بصورت مطلق عملی بر خلاف عقاید خود انجام بدهند بهاییان هم این مسئله را چشم و گوش بسته اطاعت کنند. چنانکه زمانی که در آفریقای جنوبی حکومت آپارتاید حاکم بود و حضور سیاهپوستان در مجامع سفیدپوستان را غیرقانونی می دانست، بهاییان آفریقای جنوبی تبعیت از این امر و تبعیض بر علیه سیاهپوستان را بر خلاف عقاید خود تشخیص دادند و به آن عامل نشدند و این عامل و سایر فعالیتهای خیرخواهانه شان بعث شد که پس از سقوط رژیم آپارتاید از ایشان درخواست شود در تنظیم قانون اساسی آن کشور سهیم شوند.

آیا شما حاضرید در جامعه ای که در آن فساد اخلاقی و اداری روزبروز فزونی می گیرد، سن اعتیاد پایین می آید، خطر گسترش ایدز همه را هراسان می کند، درصد زیادی از جمعیت بی سوادند و اعتماد متقابل به پایین ترین سطح خود رسیده ساکت بمانید و هیچ کاری نکنید صرفا به این دلیل که عده ای معتقدند فعالیتهای شما «امنیتی» است و «تبلیغ علیه نظام» محسوب می شود؟ آیا چنین برچسبهای بی اساسی باید مانع انجام فعالیتهایی شود که می خواهد از سقوط بیشتر جامعه ایرانی جلوگیری کند؟ آیا فکر نمی کنید که دولت محترم ایران باید سوء تفاهمات را کنار گذاشته و اجازه دهد بیان آزاد عقاید باعث ایجاد محیطی صمیمی تر و همبستگی بیشتر شود؟
جناب زیدآبادی اگر کس دیگری در ایران وجود داشت که چنین حقایقی را با شهامت تمام بیان کند و حتی از فدا کردن امنیت و جان خود برای اصلاح و بهبود جامعه ابا نداشته باشد دیگر لزومی نداشت که بهاییان اینگونه و به گفته شما با چنین حرارتی خود را به آب و آتش بزنند تا عقاید خود را به گوش هموطنان شریفشان برسانند چنانکه حضرت بهاءالله خود می فرمایند:» لَعَمرُالله اگر ناطقی مشاهده می شد و قائمی دیده می گشت این عبد به کلمه ای تکلم نمی نمود.»
در پناه حق و حقیقت باشید.


منبع: وبسایت شب روشن