پيامبر دين بهائي حضرت بها ء الله (حسين علي نوري) هستند و داراي ده ها جلد کتاب آسماني، الواح و رسالات مختلف هستند و از آن جمله کتاب مستطاب اقدس، کتاب ايقان، مائده آسماني است. درباره وجوب نماز و روزه و احکام مربوط به آنها در بسياري آيات، از جمله در کتاب مستطاب اقدس اشاره شده است. کثرت آثار فراوان از کلک اطهر جمال قدم خود گوياي عظمت اين ظهور الهي است.
بهائيان سه نماز دارند: نماز کبير که در هر بيست و چهار ساعت يکبار ( در هنگامي که انسان در حالت تضرع وخصوع و خشوع است) ادا مي شود؛ نماز وسطي که در روز سه بار، در صبح، ظهر، و شام تلاوت مي شود و نماز صغير که روزي يک مرتبه در هنگام ظهر ادا مي شود. تلاوت يکي از نماز هاي يوميه در هر روز بر هر فرد بالغ واجب است. همچنين از نوزده روز قبل از عيد نوروز تا روز عيد به ايام روزه اختصاص داده شده و در اين ايام از طلوع آفتاب تا غروب آن بايد از خوردن و آشاميدن خودداري کرد تا اين نشانه اي باشد براي جلوگيري از هواي نفس. هدف ازنماز و روزه اين است كه انسان بر بدي ها غلبه كند و بتواند گفتار و رفتار وفكري خوب وصلح جوداشته باشد تا با ساير انسان ها با محبت و دوستي زندگي نمايد.
در وجوب نماز
جمال مبارک در کتاب مستطاب اقدس مي فرمايند قوله تعالي: «قد فُرض عليکم الصّلوةُ و الصّومُ من اوّل البلوغ امراً من لَدي اللّهِ ربِّکم و ربِّ آبائکمُ الأوّلين.»[i] يعني واجب است بر شما نماز و روزه از اوّل بلوغ، اين امري است از طرف خداوندي که پروردگار شماست و پروردگار پدران گذشته شماست.
حضرت عبدالبهاء جلّ ثنائه در لوح مبارکي که با اين جمله شروع ميشود «اي بنده جمال قدم زبان بشکرانه اسم اعظم بگشا» مي فرمايند قوله الأحلي: «صلوة اُسِّ اساس امر الهي است و سبب روح و حيات قلوب رحماني اگر جميع احزان احاطه نمايد چون به مناجات در صلوة مشغول گرديم کلّ غُموم زائل و روح و ريحان حاصل گردد حالتي دست دهد که وصف نتوانم و تعبير ندانم و چون در کمال تنبّه و خضوع و خشوع در نماز بين يَدَيِ اللّه قيام نمائيم و مناجات صلوة را به کمال رقَّتْ تلاوت نمائيم حلاوتي در مذاق حاصل گردد که جميع وجود حيات ابديّه حاصل کنند و البهآء علي اهل البهآء الّذين يَجرُونَ احکام اللّهِ و يَعبُدُون ربّهم بِالغُدوِّ و الآصال. عع» [ii]
همچنين در لوح ميان دو آب ميرزا حسين برادر حضرت شهيد مي فرمايند: «هواللّه اي ثابت بر پيمان …. صلوة و صيام از اعظم فرائض اين دور مقدّس است اگر نفسي تأويل نمايد و تهاون کند البتّه از چنين نفوس احتراز لازم و الّا فتور عظيم در دين اللّه حاصل گردد. بايد حِصن حصين امرالله را از سهام بغض و کين چنين اشخاص محافظه نمود و الّا بکلّي اساس دين الهي منهدم گردد. البتّه صد البتّه که اگر رائحه آن کلمه که از ذکرش خجلت ميکشم و بخدا پناه مي برم از کسي استشمام نمائيد بکلّي احترازکنيد. جمال مبارک از چنين شخص بيزار و حضرت اعلي در کنار و عبدالبهاء را عدُوّ خونخوار است. جميع احبّا را با خبر کنيد تا در حذر باشند و عليک التّحيّة و الثّناء. عع» [iii]
و به يکي از روزنامه نگاران مي فرمايند: «اي يار روحاني مناجات و صلوة فرض و واجب است و از انسان هيچ عذري مقبول نه مگر آنکه مختلّ العقل يا دچار موانعي فوق العاده باشد»[iv] و در لوح ابن اصدق مي فرمايند قولهُ تعالي: «اعظم امور اجراء احکام عبادتيّه الهيّه از قبيل صلوة و صوم باتمّ قُوي دلالت فرمائيد … قلب انسان جز به عبادت رحمن مطمئن نگردد و روح انسان جز به ذکر يزدان مُستبشِر نشود. قوّت عبادت بمنزله جَناح است روح انساني را از حضيض ادني بملکوت ابهي عروج دهد و کينونات بشريّه را صفا و لطافت بخشد و مقصود جز به اين وسيله حاصل نشود»[v]
در وجوب روزه
جمال قدم جلّ سلطانه در کتاب اقدس ميفرمايند قوله تعالي: «يا قلمَ الأعلي قل يا ملأ الأنشاء قد کتبنا عليکم الصّيامَ ايّاماً معدوداتٍ و جعلنا النّيروزَ عيداً لکم بعد اکمالها کذلک اضائت شمس البيان من افق الکتاب من لدُنْ مالک المبدأ و المآب.»[vi] يعني اي مظهر امر الهي، بگو اي اهل عالم، واجب کرديم بر شما روزه گرفتن را در چند روز معيّن و محدود قرار داديم عيد نوروز را براي شما عيد صيام بعد از تمام شدن ايّام صيام، اين طور درخشيد آفتاب بيان الهي از آسمان کتاب از طرف خداوند که صاحب اوّل و آخر است. در لوحي از قلم قدم نازل قوله تبارک و تعالي: «يا محمّد عليک بهائي و عِنايتي ايّام صيام است و از قبل بشهر اللّه موسوم از حقّ ميطلبيم کلّ را مؤيّد فرمايد بآنچه در کتاب از قلم اعلي نازل شده.»[vii] و در لوح مبارکي که مطلعش باين بيان الهي آغاز شده «يا احمد اسمع النّداء من شطر الکبرياء» مي فرمايند قوله تعالي: «حکم صوم قد انزله اللّهُ في کتابه الأقدسِ لا ريب فيه انّه نُزِّلَ من لَدُن عليمٍ حکيمٍ.»
قدم اول: هدف و فلسفه ی نماز در آئین مقدس بهائی
در رساله تقریرات کتاب اقدس میخوانیم:
” قد تکلّم لسان قدرتی فی جبروت عظمتی مخاطباً لبريّتی ان اعملوا حدودی حبّاً لجمالی.”
همانا گويا شده است زبان قدرت من در جبروت من که ای اهل عالم، عمل کنيد احکام مرا برای اينکه جمال مرا دوست می داريد. در اين آيه نکتهء لطيفه ای هست و آن اين که بندگان خدا احکام و اوامر الهی را به علل متعدّده و به جهات مختلفه ای ممکن است اجرا کنند. يکی فرض می کنيم احکام الهی را عمل می کند برای اينکه خدا او را به بهشت ببرد و حيات جاودانی به او بدهد. يکی احکام الهی را عمل می کند برای اينکه خدا در بهشت به او حور و قصور و نعم باقيه بدهد. يکی به درگاه خدا دعا می کند و احکام الهی را انجام می دهد برای آنکه خدا او را در اين دنيا ثروتمند و متمول بکند و از اين قبيل چيزها. اين قبيل افکار اگر باشد،يعنی بندگان خدا احکام الهی را عمل بکنند، برای اينکه خدا در مقابل به آنها چيزی بدهد – حالا چه مال دنيا باشد چه بهشت چه حوريّه چه ساير چيزها – می فرمايند، اين شرط عبوديّت نيست. اين در حقيقت خداپرستی نيست، خودپرستی است.
چون اين شخص بهشت را دوستمی دارد، حور و قصور را دوست می دارد، انجام و اجرایتعاليم و احکام الهی را بهانه می کند و در حقيقت به خدا می گويد که من اين را عمل می کنم، اين نماز را می خوانم، اين روزه را می گيرم، بشرط اينکه تو به من بهشت بدهی. پس اين خدا را نمی پرستد، خودش را می پرستد خداپرستی واقعی اينها نيست. در اين جا جمال مبارک می فرمايند لسان عظمت من در جبروت قدرت و توانائی من به بندگان چنين خطاب کرده است که ای بندگان، ارادت واقعی و بندگی حقيقی در درگاه من اينست که احکام مرا بدون هيچ شائبه و شبهه و بدون هيچ اميد و آرزوئی انجام بدهيد. من خالق شما هستم، من آفريدگار شما هستم، شما مخلوق و
مصنوع و بندگان من هستيد و بندگی دارای علائمی است. بنده درگاه خدا وظيفه خاصّی دارد و آن اين است که چون خدای او چنين گفته و چنين امری کرده است، او آنرا انجام بدهد، خواه خدا او را به بهشت يا به جهنّم ببرد. معامله با خدا نکند که من اين نماز را می خوانم، تو هم در عوض اينطور با من رفتار کن. اين درست نيست. می فرمايند، شما بدون اميد بهشت و بدون خوف از جهنّم بدون ساير
شئون نفسانيّه، احکام مرا عمل کنيد زيرا مرا دوست می داريد. بنده آنست که خدای خود را دوست بدارد و آنچه را که خدا فرموده عمل کند زيرا علامت دوستی واقعی، عمل به احکام الهی است.
تو بندگی چو گدايان بشرط مزد مکن که خواجه خود جهت بنده پروری داند
ما بايد امورمان را به حقّ واگذار بکنيم.
وقتی می خواهيم نماز يا حکمی از احکام الهی را انجام بدهيم، بايد بگوئيم،خدايه من بدون هيچ شائبه، هيچ آرزو، بدون هيچ توقّع نفسانی در محضر تو ايستاده ام و چون تو خدای من هستی و من بنده تو و وظيفه بنده اطاعت اوامر است، بدون چون و چرا من احکام تو راعمل می کنم و هيچ پاداشی هم از تو نمی خواهم. پاداش من فقط انجام وظيفه است و بس. من اين عمل را انجام می دهم، چون تو را دوست می دارم. اگر کسی بتواند احکام الهی را روی اين فلسفه انجام بدهد، او از بندگان مقرّب و مخلص درگاه خداست و الّا اگر قضيه حور و قصور و بهشت و جهنّم در کار بيايد، اين معامله است و خدا با کسی معامله نمی کند. می فرمايند، لسان قدرت من در جبروت عظمت من بخلق من اينطور خطاب کرد و گفت، اعمال و حدود مرا انجام بدهيد، احکام مرا عمل بکنيد، برای آنکه مرا دوست می داريد.
قدم دوم: انتخاب نماز
هنگامیکه فهمیدید هدف از نماز چیست ، به سراغ قدم دوم که همان انتخاب نوع نماز است. نماز در بین بهائیان امری است شخصی و خصوصی.پس پرسش درباره اینکه آیا کسی نماز میخواند یا خیر کار پسندیده ای نیست. شما میتوانید یکی از نمازهای زیر را برحسب خواست شخصی انتخاب کرده و بخوانید.با اینکه هیچگونه تقسیم بندی در زمینه ی نماز وجود ندارد و هرکسی خود انتخاب میکند و حفظ بودن و عمل نمودن به تنها یکی از این سه نماز کافیست ولی اکثرا به این منوال است که نماز صغیر را بیشتر کودکان و سالخوردگان میخوانند، و اکثر نوجوانان و جوانان از نماز وسطی شروع میکنند و بعدازمدتی که به رازونیاز با محبوبشان علاقمند میشوند به سراغ نماز کبیر میروند. اگر از همان ابتدا که نماز کبیر را بتوانید یاد بگیرید که چه بهتر.هرکدام را که راحت تر میدانید و میتوانید هرروز به آن عمل کنید را انتخاب کنید
قدم سوم: آمادگی برای شروع نماز و احکام
قبل از شروع خواندن نماز بهتر است با بعضی از احکام مربوط به آن آشنا شوید.شدیدا توصیه میکنم که نسبت به خواندن دو کتابی که منبع این نوشته هستند اقدام فرمائید.
سن بلوغ 15 سالگی است.هم برای دختران و هم برای پسران. در این سن نوجوان باید بدنبال تحری حقیقت برود و خود حقیقت را بیابد و در جستجوی راه حق باشد.درصورتی که نوجوان از قبل با حقانیت امر مقدس آشنا شده و قلبا به اصول دین معتقد است، نماز خواندن بر او واجب است.
اگر به حمام رفته باشید و تمام بدنتان را شسته باشید، باز باید حکم وضو را جاری دارید .در نمازهای سه گانه (وسطی) در هر نوبت از روز که نماز میخواهید بخوانید باید وضو بگیرید.اگر وقت چند نماز باهم یکی شده باشند فقط یک وضو کافیست.وضوی قبل از وقت نماز و حین وقت نماز قبول است و نیاز به تجدید نیست مگر انکه از بین رود و اگر بین وضو و نماز فاصله واقع گردد اشکالی ندارد.درصورتیکه به آب دسترسی نداشته باشید یا استعمال آن مضر باشد تنها کافیست پنج مرتبه ذکر “بسم اللّهُ الأطهر الاطهر ” را بگوئید.
نماز با اینکه اوقات خاص خود را دارد ولی هروقت که انسان در خود حالت اقبال و خضوع مشاهده کرد نماز بخواند.نماز قبل از طلوع آفتاب نیز جائز است.قبله بهائیان، روضه ی مبارکه ،محل استقرار جسم مبارک حضرت بهاءالله میباشد که در اراضی مقدس ، در بهجی شمال شهر عکا در اسرائیل میباشد.
امرالله میفرمایند: “در موقع تلاوت آيات و نماز جايز بودن سر برهنگی را سؤال نموده بوديد فرمودند از منهيات محسوب نه ولی در بين اهل شرق محبوب و مستحسن نيست”
مو و پوست حیوانات حرام گوشت در این امر مقدس برخلاف اسلام مبطل نماز نیست.پوشیدن لباس پوست حیوانات نیز مانعی ندارد.
اگر کسی مبتلا به ضعف و بی قوّتی بشود و اين ضعف و بی قوّتی ناشی از مرض باشد، خداوند حکم صلات و صوم را تا وقتی که ضعف و بيماری او بر طرف بشود، به او بخشيده است. روزه را که مطلقاً بخشيده است و نماز را هم اگر حالی پيدا کرد می خواند، و اگر نخواند اشکالی ندارد چون بيمار است و خدا عفو فرموده است.
کسانیکه سنشان از هفتاد بیشتر است ، نماز بر آنها بخشیده شده است و از خواندن نماز معافند.
در هنگامیکه یکی از علامات طبیعت مانند زلزله،کسوف و… رخ میدهد ،مادامی که آفتاب گرفته است یا در جریان زلزله و طوفان خدا را با عظمتش یاد کنید و این آیه را بگویید: “العظمة للّه ربّ ما يری و ما لا يری ربّ العالمين “
خداوند از زنها در ايّام معيّنه محدوده، صوم و صلات را مرتفع کرده است که نه روزه بگيرند نه نماز بخوانند و بر زنها واجب است که در آن ايّام بجای نماز وضو بگيرند و به تسبيح حقّ بپردازند. نود و پنج مرتبه از اوّل ظهر، از زوال تا زوال يعنی بيست و چهار ساعت يک مرتبه اين ذکر را نود و پنج مرتبه بگويند: “سبحان اللّه ذی الطلعة و الجمال”
در اين ايّام که اماء الرّحمن صوم و صلات بر ايشان واجب نيست و برايشان بخشيده شده، ديگر قضا ندارد که بعداً اين نمازها را بخوانند يا روزهها را بگيرند.
[i]. اقدس – فقره 10
[ii]. امر و خلق جلد ٤- صفحه ۹۲ ، گنجينه حدود و احكام- صفحه ۱۱
[iii]. امر و خلق جلد ٤- صفحه ۹3
[iv]. گلزار تعاليم بهائي – صفحه ۳۰۳، گنجينه حدود و احكام – صفحه ۱۳
[v]. گنجينه حدود و احكام – صفحه ۱۳
[vi]. اقدس – فقره 16
[vii]. گنجينه حدود و احكام – صفحه ۳۴ ، لئالئ الحكمة جلد ١- صفحه ۱۸۴