پاسخ به شبهات وارده بر دیانت بهائی

آیا طرد مجازاتی بدوی است؟

2007-02-18

طرد کلمه ای عربی است که در فارسی به معنی دور کردن و دور راندن از خود و یا اخراج و عدم معاشرت می باشد .

با مطالعهء زندگی جوامع بشری مشاهده می شود ، هر فردی که از قوانین قوم ،قبیله یا جوامع کوچک روستایی و شهری خود سر پیچی می نمود به مقتضای زمان خود طرد و یا تنبیه می گردیدکه هنوز هم چنین جوامع و اقوامی وجود دارد برای مثال در گنبد یکی از شهرهای ایران، دختر فقط می تواند با پسر قوم خود ازدواج نماید و اگر همسرش فردی غیر گنبدی باشد از خانواده طرد می شود. هرچه جوامع بزرگتر گردید به همان نسبت نیز طردها و تنبیهات، متناسب با نوع تفکر و اندیشه های مردم شکل جدیدتری به خود گرفت.
طرد به شکلهای مختلف در جامعه وجود دارد. در مدارس، دانشگاه ها، ادارات، حکومت و خانواده اگر دانش آموز و یا دانشجویی از قوانین موجود و وضع شده سرپیچی نماید با روشهای دیگری او را آگاه و اگر نتیجه نبخشید به جهت حفظ محیط تحصیلی آن فرد اخراج می گردد. یا به عبارتی از محیط دانشگاه یا مدرسه طرد می شود. کانون خانواده را در نظر آورید اگر فرزند خانواده بخواهد قوانین منزل را که به جهت حفظ نظم و آرامش، برای همه در نظر گرفته شده، برهم زند والدین ابتداء با روش های مختلف سعی در آگاه کردن فرزند خود می نمایند و اگر موثر نباشد او را از بعضی امور دور و منع می کنند.
حکم طرد تنها در بین روابط انسانی نیست بلکه از لحاظ جسمانی و روانی هم شامل می گردد. در جامعه انواع بیماریهای خطرناک و مسری مانند جذام، تیفوس، سارس و…. وجود دارد . یا افراد معتاد، مجنون، اشرار، سارقین و … هستند که هر یک از سازمانهای مخصوص به جهت حفظ امنیّت و آرامش و سلامتی جامعه و مردم به طرق مختلف این افراد را از سایرین دور و به عبارتی طرد می نماید. حتّی در مسابقات ورزشی اگر ورزشکار از قبول قوانین امتناع ورزد از گروه طرد می شود. بنابراین افراد در هر مکان و در هر دسته و به هر علّتی در کنار هم قرار بگیرند برای بقای خود و زندگی راحت یک سری قوانینن را در بین خود وضع نموه تا این پیوند از هم نگسلد و اختلالی در آن ایجاد نشود. پس نمی توان طرد را امری بدوی انگاشت زیرا لازمهء امنیّت و اتحاد است و برای ادامهء حیات ضروری و عدم آن سبب هرج و مرج و انشقاق می شود.
در مقاله ایی با عنوان ( طرد ، تنبیهی زجرآور مربوط به جوامع ابتدایی ) که در تاریخ جمعه 10 آذر 1385 توسط سر دبیر در سایت ( پژوهشی پیرامون بهائیّت ) آمده، نویسنده وجود چنین تنبیه و اخراجی را با اهداف متعالی دیانت بهایی متناقض می داند. که ظاهرا نمی توان قبول نمود که آئینی خود را جهانی معرفی نماید «منادی وحدت عالم انسانی» و«مبلّغ وحدت ادیان» باشد، خود را «متناسب با ارزشهای دنیای جدید معرفی کند» امّا از طرفی دیگر طرد روحانی دارد و اشاره گردیده «چنین مجازاتهایی یادآور ساز و کار تشکیلات مخوفی مثل کمونیسم یا سازمان مجاهدین خلق ایران می باشد که هدفشان کسب قدرت به شیوه ای غیر مدرن و غیر مدنی می باشد.»
اگر این مجازات و طرد کلّا زشت و برای کسب قدرت تلقی شود و امری بدوی باشد، برای سایر ادیان نیز مصداق دارد.

  • در انجیل آیاتی به جهت طرد و عدم معاشرت با افراد نازل گردیده در رساله اول پولس رسول به قرنتیان باب 5 آیه 11 چنین فرموده: «ولکن الآن به شما می نویسم که اگر کسی که به برادر نامیده می شود ، زانی یا طمّاع یا بت پرست یا فحّاش یا میگسار یا ستمگر باشد ، باچنین شخص معاشرت مکنید بلکه غذا هم نخورید .»
    هم چنین در انجیل متی باب 12 آیه 46 الی50 حضرت مسیح در مورد افرادی که ارادهء الهی را انجام نمی دهند و یا مومن نیستند از خود دور کرده و منسوب به خود نمی داند.می فرماید : «او (حضرت مسیح) با جماعت هنوز سخن می گفت که ناگاه مادر و برادرانش بیرون ایستاده بودند. و شخصی وی را گفت: اینک مادر تو و برادرانت بیرون ایستاده می خواهند با تو سخن گویند در جواب قایل گفت: کیست مادر من و برادرانم کیانند؟ و دست خود را به سوی شاگردان خود دراز کرده گفت: اینانند مادر من و برادرانم. زیرا هر که ارادهء پدر مرا که در آسمان است به جا آورد، همان برادر و خواهر و مادر من است .»
    در رسالهء پولس رسول به تیطس باب 3 آیهء 10 می فرماید: «و از کسی که از اهل بدعت باشد، بعد از یک دو نصیحت اجتناب نما، چون می دانی که چنین کس مرتّد و از خود ملزم شده در گناه رفتار می کند.»
  • در آیین یهودی، مرتدّین توسط انجمن مشایخ یهود، طرد می شدند و مجاز نبودند وارد کنیسه شوند.1
  • در کتاب قرآن مجید نازل گردیده:
    یا ایهالذین آمنوا لا تتخّذوا آباءکم و اخوانکم اولیاء ان استحبّوا الکقر علی الایمان و من یتولّهم منکم فاولئک هم الظالمون.2
    ای کسانی که ایمان آوردید نگیرید پدرانتان و برادرانتان را دوستان اگر گزیدید کفر را بر ایمان و کسی که دوست گیردشان از شما پس آنها ایشانند ستمکاران.

منبع: سایت نقطه نظر


و دوّالو تکفرون کما کفروا فتکونون سوآء فلا تتّخذوا منهم اولیاء حتّی یهاجروا فی سبیل الله فان تولّوا فخذوهم و اقتلوهم حیث وجدتموهم و لا تتّخذوا منهم ولیّا و نصیرا.3
دوست داشتند که کافر شوید همانطور که کافر شدند پس بوده باشید یکسان. مگیرید از ایشان دوستان تا آن که هجرت کنند در راه خدا و اگر رو برگرداندند پس بگیرید ایشان را و بکشید آنان را هر جا که بیابیدشان و مگیرید از ایشان دوستی و نه یاوری.
در همین عصر حاضر و قرن 21 هنوز حکم نجاست در مورد برخی از اقلّیتهای مذهبی اجراء می گردد. آیا این خود طرد افراد نیست ؟ آیا عدم ورود به دانشگاه و ادارات دولتی به علت بهایی بودن طرد محسوب نمی شود ؟نقطهء اشتراک جمیع ادیان همین موضوع می باشد که خداوند پیامبری را به جهت هدایت بشر ارسال نمود برای ایجاد اتّحاد و استحکام آن و دوری از انشقاق و تفرقه یک سری تعالیم و دستورات را نازل فرمود. که اطاعت از آن بر هر فرد مومن فرض و واجب است و به طرق مختلف مظهر امر پیروان خود را انذار فرموده تا از ایجاد اختلاف و تفرقه در جامعهء دینی خود بر حذر باشند از جمله. در دیانت بهایی که اساس آن وحدت جامعه است. برای حفظ این وحدت عهد و میثاقی محکم میان حضرت بهاءالله و پیروان آن حضرت بسته شده. این عهد و میثاق امری روحانی و بسیار ارزشمند و متعالی محسوب می گردد، زیرا فقدان نظم و وحدت، اتحاد و همبستگی منجر به تشتّت، و تفرقه در دین و سپس نزاع در بین مومنین می شود. حضرت بهاءالله در کتاب عهدی می فرمایند : « … اسباب نظم را سبب پریشانی منمائید و علّت اتّحاد را علّت اختلاف مسازید.»4
برای استقرار و تحکیم اتحاد قوانینی اتّخاذ گردیده تا جامعه را از انشقاق محفوظ دارد. طرد در دیانت بهایی تنها در یک مورد است و آن نقض عهد و میثاق الهی می باشد و این اخراج فقط برای افرادی اعمال می گردد که قصد ایجاد تفرقه در بین پیروان جامعه را دارند. به فرمودهء حضرت عبدالبهاء «مروجّان تفرقه در زمرهء ناقضان» محسوب می گردند. حضرت عبدالبهاء می فرمایند: «دشمن امرالله کسی است که بیانات و آثار حضرت بهاءالله را به زعم خود و ادراک خویش تفسیر نماید و جمعی را حول خویش جمع کرده، تشکیل حزبی نماید و به شهرت و مقام و ستایش خود پردازد و در امرالله تفرقه اندازد.»5
این حکم فقط در مورد افراد بهایی که نقض عهد کرده اند اجراء می گردد. تاریخ ادیان ثابت نموده افراد به جهت ریاست طلبی، بدست آوردن قدرت و شهرت، در میان ناس به انواع حیل متوسل می شوند تا ریشهء امر الهی را از بین برده و به نام دین افکار زشت خود را در بین ناس انتشار دهند. به همین سبب دیانت بهایی کاملا راه نفوذ و رخنهء این نفوس را بسته است.
اگر این حکم به قول نویسنده تا این حدّ بدوی و مخوف باشد، چرا جامعهء بهایی با وجود چنین قانون سخت و دشواری توانسته است بیش از 160 سال باقی بماند و روز به روز پیروانش در سراسر عالم افزایش یابد؟
بنابر این می توان چنین نتیجه گرفت: اوّلا، حکم طرد در همهء ادیان از طرف پیامبران صادر گردیده. ثانیا، برای حفظ وحدت جامعه و جلوگیری از تفرقه چنین دستورات خاصی ضروری می باشد. ثالثا، این حکم در دیانت بهایی در موارد بسیار خاص و نادر اجراء می گردد نه بطور مرتب و روزمره.


منابع:
1-.اودوشفر ، راست را کژ انگاشته اند ، ص 197 ، شمارهء 422
2-قرآن ( چاپ قدیم ) ، سورهء توبه ،آیهء 23
3-قرآن ( چاپ قدیم ) ، سورهء نساء آیهء 91
4-کتاب ادعیهء حضرت محبوب ، ص 419
5-اودوشفر ، راست را کژ انگاشته اند ، ص 200


منبع: سایت نقطه نظر