پاسخ به شبهات وارده بر دیانت بهائی

سوال31:اعتراض به حکم دون طهارت از کل اشياء حتي آب نطفه

در کتاب اقدس نازل: «قد حکم اللّه بالطّهارة علي مآء
النّطفة رحمة من عنده علي البريّة اشکروه بالرّوح و الرّيحان و لا تتّبعوا من کان عن مطلع القرب بعيداً … تمسّکوا بحبل اللّطافة علي شأن لايري من ثيابکم آثار الاوساخ هذا ما حکم به من کان الطف من کلّ لطيف. و الّذي له عذر لابأس عليه انّه لهو الغفور الرحيم …کونوا عنصر اللّطافة بين البريّة هذا ما اراد لکم مولاکم العزيز الحکيم. و کذلک رفع اللّه حکم دون الطّهارة عن کلّ الاشيآء و عن ملل اخري موهبة من اللّه انّه لهو الغفور الکريم. قد انغمست الاشيآء في بحر الطّهارة … لتعاشروا مع الاديان و تبلّغوا امر ربّکم الرّحمن هذا لاکليل الاعمال لو انتم من العارفين[i]» يعني خداوند حکم کرده است به طهارت ماء نطفه و اين رحمتي است از جانب او بر مردم. شکر کنيد اي مردم، خدا را با کمال سرور و نشاط و پيروي نکنيد کساني را که از درگاه قرب الهي دور هستند. متمسّک شويد به رشته و ريسمان پاکيزگي و لطافت. بطوري که در سراسر لباسهاي شما بهيچ وجه آثار چرک ديده نشود. خداوندي که مهربان تر از هر فرد مهرباني است، اين حکم را به شما کرده است. اگر کسي عذري داشته باشد و نتواند آنطوري که بايد و شايد رعايت لطافت و نظافت را بکند، اشکالي ندارد؛ خداوند آمرزگار است و مهربان. اساس و عنصر و مادّه اصلي لطافت و پاکيزگي باشيد در بين مردم، است آنچه که خداوند که مولاي شماست براي شما در نظر گرفته و از شما انتظار دارد. مولاي شما عزيز است و عليم. و اينچنين خداوند برداشته است در اين ظهور مبارک حکم نجاست را از جميع اشياء و از ملل ديگر. فرو رفته اند جميع اشياء در درياي طهارت و پاکي. براي اينکه شما بتوانيد با پيروان اديان معاشرت کنيد و بتوانيد امر الهي را به آنها تبليغ کنيد. اين تاج اعمال پسنديده است اگر شما بتوانيد اين نکته را بشناسيد و پي ببريد.[ii]

بايد دانست که مسئله نجس و پاکي سبب شده است که افراد بشر گروهي، گروهي را ناپاک و نجس محسوب دارند و از يکديگر به شدت اجتناب نمايند و همين موضوع موجب تنفر و دشمني بشر نسبت به يکديگر است. در شرايع سابقه و به شهادت کتب مقدّسه قرآن و انجيل و تورات بسياري از چيزها و بسياري از قبايل و طوايف در نزد پيروان اديان سابقه نجس بودند و پيروان آن دين بايد از آن اشياء و يا از آن اشخاص دوري کنند. مثلاً در شريعت اسلام سگ و خوک ذاتاً نجس و پليدند. همچنين خون و شراب همه نجسند. همچنين به عقيده بعضي از يهود و نصاري که اسلام را قبول ندارند، مسلمين نجسند. البتّه عقيده فقهاي اسلام در باره نجاست اهل کتاب مختلف است. بعضي اهل کتاب را کاملاً نجس و مردود مي دانند و ذاتاً آنها را پليد مي شمارند. بعضي هم آنها را پاک مي دانند، ولي در نجاست مشرک، يعني بت پرست ها که خدا را قبول ندارند، اختلافي در ميان پيروان نيست.

قرآن مي فرمايد بت پرست ها ذاتاً نجس و پليدند، نگذاريد که وارد مسجدالحرام بشوند، زيرا مسجد را نجس مي کنند. در انجيل هم همينطور است. در انجيل پولس نوشته است که اشخاصي که مسيح را قبول ندارند و اشخاصي که با مسيحيّين مخالف هستند و از شريعت الهي خبر ندارند، اينها نه تنها خودشان نجسند بلکه کلماتي که از دهان آنها بيرون مي آيد، نجس است. بهيچوجه به آنها نزديکي نبايد کرد. در انجيل بعضي از اطعمه را جايز وبعضي را نجس دانسته، مثلاً قربانيهائي که مشرکين براي بت ها مي کردند در شريعت انجيل نجس هستند و نبايد به آنها دست زد و از آنها استفاده کرد. ولي بعد پولس اجازه داد و در يکي از نامه هايش مي گويد، که همه چيز براي پاکان پاک است. حضرت موسي بعضي از غذاها را حلال کردند و بعضي را حرام، به شرحي که در تورات تثنيه و سفر اعداد و لاويان و غيره که از اسفار خمسه تورات شمرده مي شود، اينها تسميه شده است. همچنين مللي که با حضرت موسي و اسرائيل مخالف بودند به حکم تورات نجس هستند.

در اين ظهور اعظم، حضرت بهاءالله اصولا کلمه دون طهارت را محو فرمودند و به جاي آن، امر به ازاله اوساخ و آنچه آلوده شدن جامه و دست و بدن به آنها مکروه و ناپسند است، فرموده اند و به رعايت نهايت نظافت و لطافت اوامر اکيده صادر فرموده به طوريکه در امر بهائي هيچ امري به اندازه نظافت و پاکيزگي تاکيد نشده است تا آنجا که حضرت بهاءالله بياني به اين مضمون مي فرمايند كه اگر بر لباس کسي، لکه چرکي باشد دعاي او به درگاه خداوند نمي رسد، امّا اگر اين امر از روي ناچاري و يا عذري موجّه باشد خداوند او را مي بخشد. و حضرت عبدالبها فرموده اند: «نظافت ظاهره هرچند امري جسماني است ولكن تأثيرشديددر روحانيات دارد[iii]». اين از فضل الهي است که بر اهل عالم احاطه کرد و ملل سابقه را از قيد نجاست و در نتيجه از قيد عدم معاشرت و عدم اختلاط با اهل عالم رها نمود. حالا بهائي مي تواند با يهودي، مسيحي، گبر، ترسا، مشرک و غير مشرک از هر ملّتي با کمال محبّت معاشرت و آميزش کند و به آنها در موارد لازم کمک کند تا بتواند آنها را به امر الهي تبليغ کند و الّا اگر آنها را نجس و مردود و مطرود مي دانست، باب معاشرت بکلّي بسته مي شد و ديگر نمي توانست فرد بهائي کسي را به شريعت اللّه دلالت کند.

رفع دون طهارت از آب نطفه هم به همان جهت بوده که کسي به کسي نگويد از نطفه نا پاک و پليد به وجود آمده است. از قبل هم گفته اند که :

نطفه پاک ببايد که شود قابل فيض     ور نه هر سنگ و گلي لؤلؤ و مرجان نشود

تصور نرود که رفع دون طهارت از آب نطفه، معنايش آن است که اگر دست و بدن و جامه به آن آلوده شود آن را نبايد ازاله کرد و شستشو داد؛ بسياري چيزهاي ديگر هم پاک است از جمله آب بيني و دهان که اگرچه در فقه اسلامي نجس شمرده نشده ولي اگر دست و بدن و جامه آلوده به آنها شود، آيا نبايد آنها را شستشو داد و ازاله کرد؟ پاکي آب نطفه در اسلام هم ذکر شده، چنانچه در زيارت حضرت سيدالشهداء حسين ابن علي (ع) مذکور است و مي خوانيم که «اشهد انک کنت نوراً في الاصلاب الشامخة و الارحام المطهرة لن تنجسک الجاهلية بانجاسها[iv]» يعني شهادت مي دهم به اينکه تو بودي نور در صلبهاي بلند و رفيع و رحمهاي پاک و پاکيزه که هرگز نجس نگردانيد تو را دوره جاهليت به نجاستهاي خود. اين مطلب مي رساند که نطفه هائيکه در رحم ها و صلبهاي جميع آباء و امهات آن حضرت تا زمان آدم ابوالبشر بوده است، همه پاک بوده و نجاسات دوره جاهليت و بت پرستي هم آن را نجس نگردانيده است. حال اگر مظهر امر الهي براي حصول وحدت عالم انساني و ترک مخاصمات و منافرت ملل و اديان و مذاهب و نژاد ها حکم فرمايد به رفع دون طهارت از افراد انسان و کل اشياء و از جمله آب نطفه تا کسي ديگري را پليد زاده و نا پاک زاده نداند، آيا اين حکم الهي را چه جاي ايراد و اعتراض خواهد بود؟[v]


[i]. اقدس – فقره 75

[ii]. بر گرفته از تقريرات درباره کتاب اقدس

[iii]. امر و خلق جلد 3- صفحه 296، منتخباتي از مکاتيب حضرت عبدالبهاء جلد 1- صفحه 143

[iv]. مفاتيح الجنان – زيارت نامه سيد الشهداء – صفحه 401

[v]. برهان واضح – صفحات 188 – 190