آیا در زمان نزول، حضرت بهاءالله کتاب ایقان را خود کتابت فرمودند و یا شخص دیگری آن را نگاشت؟ قدیمیترین و اصلیترین نسخۀ موجود از کتاب ایقان به خطّ چه کسی است و چگونه به دست آمده است؟ اصلیترین نسخۀ ایقان در کجا نگهداری میشود؟ آیا کتاب ایقان نسخههایی متعدد و متنوّع داشته است؟ آیا در گذران زمان ممکن نبوده که در نسخهبرداری دستی از ایقان خطاهایی صورت گیرد؟ اگر چنین بوده چگونه میسّر بوده از تسّری آن ممانعت شود؟ خطّ نزولی یعنی چه و آیا کتاب ایقان نسخۀ “نزولی” هم داشته است؟ نسخۀ نزولی چگونه به اصیلترین نسخۀ موجود تبدیل شده است؟ اصیلترین نسخه چگونه به ارض اقدس واصل میشود؟
- «نسخه اصلی کتاب ایقان سالهاى مدید در خانوادۀ جناب حاجى میرزا سیدمحمّد افنان باقى مانده بود، تا اینکه در سال ١٩٤٨ نتیجۀ دخترى ایشان، فاطمهخانم افنان، آن را به حضور حضرت ولىّامرالله تقدیم نمود. این نسخه چند سال بعد به دست مبارک رسید و در دارُالآثار بینالمللی بهائی برفراز کوه کرمل در حیفا قرار گرفت.»(ادیب طاهرزاده، نفحات ظهور حضرت بهاءالله، فونت نیورومن14، جلد اوّل، ص90)
- «یکى از موفّقیتهاى مهمّ طرازالهى (ایادی عزیر امرالله جناب میرزا طرازالله سمندری) به دست آوردن نسخۀ اصل کتاب مستطاب ایقان است نسخۀ اصلی کتاب ایقان به خطّ حضرت عبدالبهاء است که حین استنساخ آن، ١٨ سال از سنّ مبارکشان میگذشت.»(کتاب طرازالهی2، ص….)
- «این نسخه تا سال ١٣٢٥ شمسى مطابق با ١٩٤٨ میلادى نزد فاطمه خانم افنان دختر مرحوم حاج میرزا علی، معروف بهتریاکى بود. فاطمه خانم نوۀ دخترى جناب خال (حاجی میرزا سیّد محمّد، خال اکبر حضرت باب) بود. کتاب ایقان به همراه مقدارى آثار مبارکه و متبّرکه، به وسیلۀ ایادى امرالله جناب طرازالله سمندرى که در آن اوقات حسب الامر حضرت ولىّامرالله در شیراز مقیم بودند، براى تقدیم به حضور مبارک تسلیم محفل ملّى بهاییان ایران گردید و در اواخر سال ١٣٣٠ شمسى به وسیلۀ ایادى امرالله جناب خادم به حضور حضرت ولىّامرالله تقدیم شد.»(کتاب طرازالهی2، ص….)
- «چگونگى محفوظ ماندن رسالۀ مبارکهٔ (ایقان) در دست این خانم (فاطمه خانم افنان) از اینقرار است که خانم معزّى الیها صبیّه جناب آقا میرزا علی افنان نوۀ جناب حاج سیّد محمّد خال اکبر که در هنگام تولّد، والده ایشان که زوجه اوّل جناب آقا میرزا علی بودهاند وفات مىنمایند و ایشان از اوان طفولیت در ظلّ حمایت و تربیت حاجیه خدیجه بیگم، مادر پدر خود، که صبیّه جناب خال بودهاند، قرار گرفته و فوقالعاده مورد مهر و مَحبَّت جدّۀ خود بودهاند و چون جدّۀ محترمه در سنّ هشتاد و یک سالگى صعود مىنمایند، مقدارى از اثاثیه و آثار امرى ایشان که از جمله رسالۀ مبارکۀ ایقان بوده در اختیار خانم معزّى الیها که همیشه در نزد جدّۀ خود بودهاند، قرار مىگیرد و از قرار اظهاراتى که خود خانم مىنمود و اولادهایشان نیز تأیید مىنمایند، جدّۀ مرحومه قبل از فوت، کتاب مستطاب مزبور را با مقدارى اشیاء و آثار متبرّکۀ دیگر به ایشان مىدهند و در هرحال، این رسالۀ مبارکه و آثار متبرّکه از همان ایّام در صندوقى محفوظ و مقفّل بوده و صندوق مزبور تا مدّتى در منزل جناب خال اکبر در محلّه بازار مرغ، که اکنون مبدّل به خیابان و مقدارى از آن خانه نیز جزو خیابان گشته است، بوده و پس از مدّتى ایشان صندوق مقفّل را به منزل خود منتقل و همچنان محتویّات آن را نزد خودشان محفوظ و مصون داشتهاند به طوریکه از خویشان و بستگان نیز کمتر شخص اطّلاع از وجود رسالۀ مزبوره در نزد ایشان داشتهاند و هر وقت هم از ایشان در این باره جویا مىشدند، اظهار بىاطّلاعى مىنمودند و جز به بعضى از نفوس محترمۀ مبلّغین، به احدى ارائه نداده بودند و حتّى حضرات آقایان افنان خدّام بیت مبارک نیز هر زمان خواستهاند زیارت نمایند ایشان ارائه ندادهاند و از اخوان خود نیز که مخالف و معارض (امرالهی) بودهاند، این رساله را مخفى داشته و به این ترتیب در حفظ و نگاهدارى آن نهایت سعى و کوشش را نموده بودند تا به شرح معروضۀ فوق، موفّق به تقدیم آن به ساحت اقدس گشته و پس از چهار ماه که از تاریخ تقدیم آن گذشته، خانم مشارٌالیها در شب ٢٩ آذرماه ١٣٢٧ به ملکوت ابهى صعود نموده، با تجلیلی شایسته در گلستان جاوید شیراز مدفون گردید.»(کتاب طرازالهی2، ص….)
- «در اهمّیت کتاب مستطاب ایقان بیان فرمودند که این کتاب در مصر به لسان عربى طبع شد. ذکر حضرت حسین ابن علی در آنست، آنها (مسلمانان) باید بخوانند. بنده (جناب طرازالله سمندری) عرض کردم قربان اصل آن در شیراز به خطّ مبارک حضرت عبدالبهاء روح ماسِواه فداه موجود است. مجدّد فرمودند چه وقت دیدى؟ عرض کردم در سفر آخر بنده به شیراز که حدود پنج سال پیش بود. در حاشیۀ چند نقطۀ آن به خطّ جمال مبارک مزیّن است و در نزد دختر مرحوم حاجى میرزا علیعلیه رحمةالله است. بسیار ایشان را تشویق نمودم که شایسته این است خود شما این کتاب را به دست خود تقدیم و ارسال حضور مبارک نمایید تا انشاءالله به نام شما ابدالدّهر در محفظۀ آثار بماند. فرمودند بلی باید تشویق کرد نه اصرار، و بعد پرسیدند خطّ ریز است؟ عرض شد از خطوط متوسّط مبارک است نه خطّ غبار. فرمودند بسیار مهمّ است؛ شما سعى و اهتمام نمایید و تشویق کنید که بفرستند. عرض کردم اگر حیاتى باشد و ارادۀ مبارک تعلّق گیرد این سفر به فارس بروم و تأییدات مبارک برسد، لعّل موفّقیت حاصل شود. فرمودند من منتظر این بشارت هستم، انشاءالله موفّق مىشوید.»(کتاب طراز الهی1، ص….)