O the pity! That man should deprive himself of this goodly gift, this imperishable bounty, this everlasting life. It behooveth him to prize this food that cometh from heaven, that perchance, through the wondrous favors of the Sun of Truth, the dead may be brought to life, and withered souls be quickened by the infinite Spirit.
Make haste, O my brother, that while there is yet time our lips may taste of the immortal draft, for the breeze of life, now blowing from the city of the Well-Beloved, cannot last, and the streaming river of holy utterance must needs be stilled, and the portals of the Ridván cannot forever remain open. The day will surely come when the Nightingale of Paradise will have winged its flight away from its earthly abode unto its heavenly nest. Then will its melody be heard no more, and the beauty of the rose cease to shine. Seize the time, therefore, ere the glory of the divine springtime hath spent itself, and the Bird of Eternity ceased to warble its melody, that thy inner hearing may not be deprived of hearkening unto its call. This is My counsel unto thee and unto the beloved of God. Whosoever wisheth, let him turn thereunto; whosoever wisheth, let him turn away. God, verily, is independent of him and of that which he may see and witness.
“حيف است که انسان از اين عطيّه لطيفه خود را منع نمايد و از اين نعمت باقيه و حيات دائمه خود را محروم سازد. پس قدر اين مائده معنوی را دانسته که بلکه از الطاف بديعه آن شمس حقيقی اجسادهای مرده حيات تازه يابند و ارواح پژمرده به روح بی اندازه فائز شوند. ای برادر من، جهدی بايد تا ايّام باقی است از اکواب باقی چشيم. هميشه نسيم جان از مصر جانان نوزد و هميشه نهرهای تبيان در جريان نه و مدام ابواب رضوان مفتوح نماند. آيد وقتی که عندليبان جنان از گلستان قدسی به آشيان های الهی پرواز نمايند، ديگر نه نغمه بلبل شنوی و نه جمال گل بينی. پس تا حمامه ازلی در شور و تغنّی است و بهار الهی در جلوه و تزيين غنيمت شمرده گوش قلب را از سروش او بی بهره مکن. اين است نصيحت اين عبد آن جناب و احبّای خدا را فَمَن شَاءَ فَلْيُقْبِلْ و مَن شَاءَ فَليُعْرِض. إنَّ اللّهَ کانَ غَنيّاً عَنهُ و عَمّا يُشاهَدُ وَ يُرَی. “
عطیه: چیزی که به کسی بخشیده میشود، دهش، بخشش، پاداش، موهبت./ اکواب: جمع کوب، جام ها، تنگ ها، کوزه ها./ تبیان: از بَیَنَ میاید، به معنای واضح و آشکار شدن، هویدا کردن، روشن کردن / مفتوح: باز، گشوده شده، فتح شده./ عندلیب: بلبل، هزار دستان،/ جنان: دو معنا دارد هم میتواند جمع جنت باشد، و هم میتواند معنای دل و قلب و باطن دهد/ حمامه: کبوتر، فاخته / حمامه ازلی: منظور مظاهر مقدسه الهی است.
از حضرت بهالله است که میفرمایند:
فَمَن شَاءَ فَلْيُقْبِلْ و مَن شَاءَ فَليُعْرِض: کسی که بخواهد قبول خواهد کرد و کسی که بخواهد بازخواهد گشت.
حضرت بهالله در کتاب مائده ی آسمانی جلد هفتم نیز میفرمایند: نظر را مطهّر نموده بمنظر اکبر توجه نمائيد و از اشجار لا يغنی و لا يثمر منقطع شويد اين است از بدايع امر الهی فمن شاء فليقبل و من شاء فليعرض فمن اقبل فلنفسه و من اعرض فلها و عليها و انه لهو المقدّس عن الخلايق اجمعين .
إنَّ اللّهَ کانَ غَنيّاً عَنهُ و عَمّا يُشاهَدُ وَ يُرَی: به راستی خداوند مستقل از او و آنچه او دیده و شهادت میدهد است.