Ponder the blessed verse, so that the meaning of the words “There is neither a thing green nor sere but it is noted in the unerring Book” may be imprinted upon the tablet of thy heart.
Notwithstanding, a multitude bear him allegiance. They have rejected the Moses of knowledge and justice, and clung to the Sámirí of ignorance. They have turned away their eyes from the Daystar of truth which shineth in the divine and everlasting heaven, and have utterly ignored its splendor.
“تفکّر در آيه مبارکه نموده تا معنی “وَ لا رَطْبٍ وَلا يَابِسٍ إلّا فی کِتَابٍ مُبينٍ” درست در لوح قلب ثبت شود. با وجود اين جمعی معتقد او شده و از موسی علم و عدل اعراض نموده به سامريّ جهل تمسّک جستهاند و از شمس معانی که در سماء لايزالی الهی مُشرق است معرض گشتهاند و کَأنْ لم يَکُن انگاشتهاند. ”
و کَأنْ لم يَکُن: گویا که هرگز شدنی نیست.
“وَ لا رَطْبٍ وَلا يَابِسٍ إلّا فی کِتَابٍ مُبينٍ”
قسمتی از آیه ی ۵۹ سوره انعام است به این مضمون که:و هيچ تر و خشكى نيست مگر آنكه در كتاب مبينى است.
کل آیه چنین است: “وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُهَا وَلَا حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَلَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ” به این مضمون که: و كليدهاى غيب نزد اوست و هيچكس جز او آن را نمىداند، و آنچه در خشكى و درياست مىداند و هيچ برگى نمىافتد مگر آنكه آن را مىداند، و هيچ دانهاى در تاريكيهاى زمين و هيچ تر و خشكى نيست مگر آنكه در كتاب مبينى است.