After the denials and denunciations which they uttered, and unto which we have referred, they protested saying: “No independent Prophet, according to our Scriptures, should arise after Moses and Jesus to abolish the Law of divine Revelation.
Nay, he that is to be made manifest must needs fulfill the Law.” Thereupon this verse, indicative of all the divine themes, and testifying to the truth that the flow of the grace of the All-Merciful can never cease, was revealed: “And Joseph came to you aforetime with clear tokens, but ye ceased not to doubt of the message with which He came to you, until, when He died, ye said, ‘God will by no means raise up a Messenger after Him.’ Thus God misleadeth him who is the transgressor, the doubter.”164 Therefore, understand from this verse and know of a certainty that the people in every age, clinging to a verse of the Book, have uttered such vain and absurd sayings, contending that no Prophet should again be made manifest to the world. Even as the Christian divines who, holding fast to the verse of the Gospel to which We have already referred, have sought to explain that the law of the Gospel shall at no time be annulled, and that no independent Prophet shall again be made manifest, unless He confirmeth the law of the Gospel. Most of the people have become afflicted with the same spiritual disease.
“اين است که بعد از اين انکارها و اعتراضات که مذکور شد گفتند: بعد از موسی و عيسی، موافق کتب نبايد نبيّ مستقلّ که ناسخ شريعت باشد مبعوث شود. بايد شخصی بيايد که مکمّل شريعت قبل باشد. اين آيه مبارکه که مشعر بر جميع مطالب الهيّه و مُدلّ بر عدم انقطاع فيوضات رحمانيّه است نازل شد: “وَ لَقَدْ جَائَکُمْ يُوسُفُ مِنْ قَبْلُ بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا زِلْتُمْ فی شَکٍّ مِمَّا جائَکُمْ به حَتّی إذَا هَلَکَ قُلتُمْ لَنْ يَبْعَثَ اللّهُ مِنْ بَعدِهِ رَسُولاً کَذلِکَ يُضِلُّ اللّهُ مَن هُوَ مُسْرِفٌ مُرْتَابٌ.” و به تحقيق آمد شما را يوسف از پيش با بيّنه ها، پس پيوسته بوديد در شکّ از آنچه آمد شما را به آن، تا چون هلاک شد گفتيد مبعوث نمی گرداند خدا بعد از او رسولی را، و همچنين اضلال می کند خدا کسی را که اوست اسراف کننده و شکّ آورنده به پروردگار خود. پس، از اين آيه ادراک فرمائيد و يقين کنيد که در هر عصر امم آن عهد به آيه ای از کتاب تمسّک جسته از اين گونه حرف های مزخرف می گفتند که ديگر نبيّ نبايد در ابداع بيايد. مثل آنکه آيه انجيل را که مذکور شده، علمای آن استدلال به آن نمودند که هرگز حکم انجيل مرتفع نمی شود و پيغمبری مستقلّ مبعوث نگردد الّا برای اثبات شريعت انجيل. و اکثری از ملل مبتلا به اين مرض روحی شدهاند.”
بعد از موسی و عيسی، موافق کتب نبايد نبيّ مستقلّ که ناسخ شريعت باشد مبعوث شود. بايد شخصی بيايد که مکمّل شريعت قبل باشد.
موسویان و عیسویان هر یک بنا به آیاتی مندرج در کتب مقدسه ی خود بر این باور هستند که دیانت ایشان نسخ هیچگاه نمیشود و اگر نبی مستقلی بیاید که نسخ تعالیم سلف کند او باطل است.
آیاتی که ایشان به آن استناد میکنند عبارتند از:
“من هستم الف و یا، اوّل و آخر” مکاشفات فصل یک بند هشت.
“لیکن کلام خدا تا ابدالاباد باقی است و این است آن کلامی که به شما بشارت داده شده است و در رساله ی اول پولس رسول به قرنتیان باب سوم آیه یازده مذکور است ” زیرا بنیادی دیگر هیچ کس نمیتواند نهاد جز آنکه نهاده شده است.” رساله ی اول پطرس رسول باب اول آیه بیست و پنجم
“اینکه من هر روزه تا انتقضای عالم همراه شما میباشم.” انجیل متی باب بیست و هشتم آیه هجده تا بیست
“آسمان و زمین زائل میشود لیکن سخنان من زائل نخواهد شد.” انجیل لوقا باب بیست و یکم آیه هجده تا بیست
“و او بر خاندان یعقوب تا ابد پادشاهی خواهد کرد و سلطنت او را نهایت نخواهد بود.” انجیل لوقا باب اول آیه سی و سه
مسلمانان چون نمیتوانند معنای آیات را بفهمند قائل به تحریف آن هستند، و مسیحیان چون معنای حقیقی آن را در نمیابند معتقدند که بعد از حضرت مسیح، پیامبری نخواهد آمد که نسخ دیانت ایشان را بکند. حال آنکه معنی اولی و آخری را حضرت بهالله در بندهای پیشین معلوم فرمودند و همچنین معنای بازگشت و رجعت را نیز هم.
“وَ لَقَدْ جَائَکُمْ يُوسُفُ مِنْ قَبْلُ بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا زِلْتُمْ فی شَکٍّ مِمَّا جائَکُمْ به حَتّی إذَا هَلَکَ قُلتُمْ لَنْ يَبْعَثَ اللّهُ مِنْ بَعدِهِ رَسُولاً کَذلِکَ يُضِلُّ اللّهُ مَن هُوَ مُسْرِفٌ مُرْتَابٌ.”
سوره مومن آیه سی و چهار
ترجمه حضرت بهالله: و به تحقيق آمد شما را يوسف از پيش با بيّنه ها، پس پيوسته بوديد در شکّ از آنچه آمد شما را به آن، تا چون هلاک شد گفتيد مبعوث نمی گرداند خدا بعد از او رسولی را، و همچنين اضلال می کند خدا کسی را که اوست اسراف کننده و شکّ آورنده به پروردگار خود.
ترجمه فولادوند: و به يقين يوسف پيش از اين دلايل آشكار براى شما آورد و از آنچه براى شما آورد همواره در ترديد بوديد تا وقتى كه از دنيا رفت گفتيد خدا بعد از او هرگز فرستاده اى را برنخواهد انگيخت اين گونه خدا هر كه را افراطگر شكاك است بى راه مى گذارد.
در هر عصر امم آن عهد به آيه ای از کتاب تمسّک جسته از اين گونه حرف های مزخرف می گفتند که ديگر نبيّ نبايد در ابداع بيايد.
یهودیان نیز همین باور را دارند و به همین دلیل هم هست که حضرت مسیح را استغفرالله کذاب و حضرت محمد را دروغگو و مجنون میدانند. از جمله ادله ای که ایشان میاورند از کتاب آیاتی است که در ذیل میآید.
کتاب اشعیای نبی باب چهلم آیه ی هفتم و هشتم: لیکن کلام خدای ما تا ابدالاباد استوار خواهد بود.
مزمور نوزدهم آیه ی هفتم: شریعت خداوند کامل است و جان را بر میگرداند.
مزمور صد و نوزدهم آیه چهل و چهال: شریعت تو را دائماً نگاه خواهم داشت تا ابدالاباد
لاویان باب هجده آیه ی پنجم: احکام مرا بجا آورده و فرائض مرا نگاهدارید.
مزمور صد و نوزده آیه نود هشت: ای خداوند کلام تو تا ابدالاباد در آسمانها پایدار است.