And now consider how this Sadrih of the Ridván of God hath, in the prime of youth, risen to proclaim the Cause of God. Behold what steadfastness that Beauty of God hath revealed.
The whole world rose to hinder Him, yet it utterly failed. The more severe the persecution they inflicted on that Sadrih of Blessedness, the more His fervor increased, and the brighter burned the flame of His love. All this is evident, and none disputeth its truth. Finally, He surrendered His soul, and winged His flight unto the realms above.
“حال ملاحظه فرمائيد که اين سدره رضوان سبحانی در اوّل جوانی چگونه تبليغ امراللّه فرمود و چقدر استقامت از آن جمال احديّت ظاهر شد که جميع من علی الارض بر منعش اقدام نمودند حاصلی نبخشيد. آنچه ايذاء بر آن سدره طوبی وارد می آوردند شوقش بيشتر و نار حبّش مشتعل تر می شد. چنانچه اين فقرات واضح است و احدی انکار ندارد. تا آنکه بالاخره جان را در باخت و به رفيق اعلی
شتافت.”
ايذاء: آزار رساندن، اذیت کردن/