Wherefore, O my friend, it behooveth Us to exert the highest endeavor to attain unto that City, and, by the grace of God and His loving-kindness, rend asunder the “veils of glory”; so that, with inflexible steadfastness, we may sacrifice our drooping souls in the path of the New Beloved.
We should with tearful eyes, fervently and repeatedly, implore Him to grant us the favor of that grace. That city is none other than the Word of God revealed in every age and dispensation. In the days of Moses it was the Pentateuch; in the days of Jesus the Gospel; in the days of Muhammad the Messenger of God the Qur’án; in this day the Bayán; and in the dispensation of Him Whom God will make manifest His own Book—the Book unto which all the Books of former Dispensations must needs be referred, the Book which standeth amongst them all transcendent and supreme. In these cities spiritual sustenance is bountifully provided, and incorruptible delights have been ordained. The food they bestow is the bread of heaven, and the Spirit they impart is God’s imperishable blessing. Upon detached souls they bestow the gift of Unity, enrich the destitute, and offer the cup of knowledge unto them who wander in the wilderness of ignorance. All the guidance, the blessings, the learning, the understanding, the faith, and certitude, conferred upon all that is in heaven and on earth, are hidden and treasured within these Cities.
“پس ای حبيب من، بايد جهدی نمود تا به آن مدينه واصل شويم و به عنايت الهيّه و تفقّدات ربّانيّه کشف سُبُحات جلال نمائيم تا به استقامت تمام جان پژمرده را در ره محبوب تازه نثار نمائيم و صد هزار عجز و نياز آريم تا به آن فوز فائز شويم. و آن مدينه کتب الهيّه است در هر عهدی. مثلاً در عهد موسی تورات بود و در زمن عيسی انجيل و در عهد محمّد رسول اللّه فرقان و در اين عصر بيان و در عهد مَن يَبْعَثُهُ اللّه کتاب او که رجوع کلّ کتب به آن است و مهيمن است بر جميع کتب. و در اين مدائن، ارزاق مقدّر است و نعم باقيه مقرّر. غذای روحانی بخشد و نعمت قدمانی چشاند. بر اهل تجريد نعمت توحيد عطا فرمايد، بی نصيبان را نصيب کرم نمايد و آوارگان صحرای جهل را کأس علم عنايت کند. و هدايت و عنايت و علم و معرفت و ايمان و ايقان کلّ من فی السّموات و الارض در اين مدائن مکنون و مخزون گشته. “
تفقّدات: با مهربانی و محبت احوال شخص غائبی را پرسیدن/
مَن يَبْعَثُهُ اللّه
کسی که خدا او را مبعوث میفرماید.
منظور همان حضرت من یظهر الله موعود کتاب بیان است که در آثار و الواح ایشان ذکر ایشان بسیار رفته است. و از این قسمت از این بند هم اولاً حضرت بهالله مجدداً به ظهور خود خبر میدهند و ثانیاً معلوم میشود که کتاب ایقان بر خلاف رای برخی از اهل غرض پیش از اظهر امر علنی نازل شده است.
در آثار بعدی حضرت بهالله نیز از این لفظ استفاده شده است و واضح است که مراد خودشان است چنانچه میفرمایند: ” تَاللّهِ الْحَقّ لَوْ اَحَد يَتْلوْ مَا نُزَّلَ مِنْ جَبَروتِ البَقاءِ مِن جَمَالِ اللّهِ الْعَلِيِّ الْاَبْهَی فَقَدْ يَبْعَثَهُ اللّهُ فِی جَنّةِ الخُلْدِ عَلَی جَمالِ الَّذِي يَسْتَضِيیءُ مِنْ اَنْوارِ وَجْهِهِ اَهْلُ مَلاَء الاَعْلی …” .