What pen can recount the things We beheld upon Our return! Two years have elapsed during which Our enemies have ceaselessly and assiduously contrived to exterminate Us, whereunto all witness.
Nevertheless, none amongst the faithful hath risen to render Us any assistance, nor did anyone feel inclined to help in Our deliverance. Nay, instead of assisting Us, what showers of continuous sorrows their words and deeds have caused to rain upon Our soul! Amidst them all, We stand, life in hand, wholly resigned to His will; that perchance, through God’s loving-kindness and His grace, this revealed and manifest Letter may lay down His life as a sacrifice in the path of the Primal Point, the most exalted Word. By Him at Whose bidding the Spirit hath spoken, but for this yearning of Our soul, We would not, for one moment, have tarried any longer in this city. “Sufficient Witness is God unto Us.” We conclude Our argument with the words: “There is no power nor strength but in God alone.” “We are God’s, and to Him shall we return.”
“ديگر قلم عاجز است از ذکر آنچه بعد از رجوع ملاحظه شد. حال دو سنه می گذرد که اعداء در
اهلاک اين عبد فانی به نهايت سعی و اهتمام دارند چنانچه جميع مطّلع شدهاند. مع ذلک نفسی از احباب نصرت ننموده و به هيچ وجه اعانتی منظور نداشته. بلکه از عوض نصر، حزن ها که متوالی و متواتر قولاً و فعلاً مثل غيث هاطل وارد می شود. و اين عبد در کمال رضا جان بر کف حاضرم که شايد از عنايت الهی و فضل سبحانی اين حرف مذکور مشهور، در سبيل نقطه و کلمه عليا فدا شود و جان در بازد. و اگر اين خيال نبود فَوَالَّذی نَطَقَ الرُّوحُ بِاَمرِه، آنی در اين بلد توقّف نمی نمودم وَکَفی بِاللّهِ شَهيداً. اَختِمُ القَولَ بلا حَولَ وَ لاقُوَّةَ إلّا بِاللّهِ وَ إنّاللِّهِ و إنّا اِليهِ راجِعُون.”
فَوَالَّذی نَطَقَ الرُّوحُ بِاَمرِه
قسم به کسی که روح به امر او به نطق آمد.
وَکَفی بِاللّهِ شَهيدا
و خداوند برای شهادت دادن کافی است.
اَختِمُ القَولَ بلا حَولَ وَ لاقُوَّةَ إلّا بِاللّهِ وَ إنّاللِّهِ و إنّا اِليهِ راجِعُون
سخن را به پایان میبرم با این عبارت که “نیست هیچ قوه و نیروئی جز آن که نشأت گرفته از نیروی خدا است. ما از او هستیم و به او راجع میشویم.”